به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از ان بی سی، با شدت گرفتن پیامدهای حقوقی و رسانهای پرونده جفری اپستین، چهره مرموز و پرحاشیه دنیای سیاست و سرمایه، موجی از فشار بر چهرههای سیاسی وابسته به این پرونده وارد شده است؛ از جمله چهرههایی که در برهههایی از زمان، ارتباطی مستقیم یا غیرمستقیم با او داشتهاند. هرچند هیچ مدرک رسمیای علیه دونالد ترامپ تاکنون اثبات نشده، اما افکار عمومی و فضای رسانهای او را بینصیب نگذاشتهاند.
در همین بحبوحه، دولت ترامپ و متحدان رسانهای او بهطرز محسوسی جهتگیری گفتمانی خود را به سمت موضوعات مورد علاقه پایگاه رای MAGA تغییر دادهاند. این موضوعات که شامل اعتراض به رسانههای جریان اصلی، حمله به نهادهای اطلاعاتی، و برجستهسازی نگرانیها درباره مهاجرت و بیداری فرهنگی (wokeism) است، به نظر میرسد تلاشی سازمانیافته برای انحراف توجهها از حساسترین نقطهی سیاسی این روزها باشد: نام اپستین.
سابقه فعالیتهای رسانهای تیم ترامپ – چه در دوران ریاستجمهوری و چه در کمپینهای انتخاباتی – نشان میدهد که پاسخ او به رسوایی، نه سکوت یا عقبنشینی، بلکه هجومی چندلایه به جبههای دیگر است. در مواجهه با سوالات رسانهای پیرامون رابطه احتمالیاش با اپستین، ترامپ نهتنها موضع انکاری اتخاذ کرده، بلکه با شدت بیشتری به دموکراتها، رسانههای «جعلی» و دستگاه قضایی حمله برده است.
در هفته گذشته، سخنرانیها و پستهای رسانهای ترامپ و متحدانش تمرکز ویژهای بر «فساد عمیق در افبیآی»، «حمله به آزادی بیان محافظهکاران» و «مهاجرت غیرقانونی بهعنوان تهدیدی برای آمریکا» داشتهاند. همه اینها موضوعاتی هستند که برای پایگاه هواداران ترامپ آشنا، احساسی و بسیجپذیر هستند.
افزایش برنامهریزیشده پیامهای سیاسی در مورد مسائل مورد علاقه جناح راست مانند مرزها، خانوادههای سنتی، سلاحهای گرم و نقد بیداری فرهنگی (wokeism)، همگی نشانههایی از تلاش برای بازگرداندن میدان نبرد به زمین مورد علاقه ترامپ است؛ زمینی که در آن میتواند خود را قربانی نشان دهد، نه مظنون.
کارشناسان ارتباطات سیاسی معتقدند این تاکتیک، بهویژه در دوران رسواییها، کارکردی دوگانه دارد:
منحرف کردن تمرکز رسانهها و افکار عمومی
بسیج دوباره بدنه اجتماعی هوادار برای مقابله با آنچه "دولت پنهان" یا "حمله هماهنگ لیبرالها" مینامند
پرونده اپستین تنها به ترامپ محدود نمیشود. از بیل کلینتون تا شاهزاده اندرو، چهرههای متعددی در طول سالهای گذشته با او در ارتباط بودهاند. اما رسانههای محافظهکار با تمرکز یکجانبه بر نامهای دموکرات، تلاش دارند این رسوایی را به «فساد لیبرالها» گره بزنند.
در مقابل، رسانههای منتقد ترامپ، تاکید میکنند که نام رئیسجمهور سابق نیز در لیست پروازهای جت خصوصی اپستین دیده شده و پیشینه دوستی آنها در دهه 1990 به ثبت رسیده است. با این حال، ترامپ بارها تاکید کرده که «سالها پیش رابطهاش را با اپستین قطع کرده» و «هیچگونه اطلاعی از تخلفات جنسی او نداشته است.»
نکته کلیدی در این ماجرا، تأثیر آن بر ادراک عمومی آمریکاییهاست. نظرسنجیها نشان میدهد که بخش بزرگی از مردم آمریکا نسبت به صداقت رسانهها و نهادهای دولتی دچار تردید هستند. همین شکاف ادراکی، به ترامپ و متحدانش اجازه میدهد تا با روایتهای جایگزین و ابهامافکن، دامنه نفوذ خود را در میان هواداران حفظ کنند.
بهویژه در آستانه انتخابات 2024، روایتسازی درباره "قربانی بودن در برابر سیستم فاسد" بار دیگر به سلاح تبلیغاتی ترامپ تبدیل شده است. حتی برخی رسانههای راستگرای افراطی، بدون ارائه سند، مدعی شدهاند که رسوایی اپستین «توطئهای برای ضربه به ترامپ» است.
در حالی که رسوایی اپستین همچنان در حال گسترش است و انتشار اسناد جدید در مورد تماسها، پروازها و روابط او با چهرههای سیاسی ادامه دارد، پرسش کلیدی این است:
آیا این پرونده به مانعی جدی در مسیر بازگشت ترامپ به کاخ سفید تبدیل خواهد شد؟
پاسخ تا حد زیادی به نحوه مدیریت رسانهای بحران بستگی دارد. تیم ترامپ، طبق تجربههای قبلی، بحران را نه تهدید بلکه فرصتی برای «بازسازی خویشتن قهرمان» در برابر دشمنان فرضی تلقی میکند.
تلاش ترامپ برای احیای گفتمانهای MAGA در بحبوحه رسوایی اپستین، نمونهای روشن از استراتژی «جابجایی افکار» در سیاست مدرن است. در دنیایی که رسانهها با سرعت نور اخبار را منتشر میکنند، هر روز موضوعی تازه برای خشم و هیجان عمومی خلق میشود. و این یعنی اگر رسوایی دیروز بهاندازه کافی بزرگ نباشد، در میان سیلاب بعدی گم خواهد شد.
با این حساب، شاید مهمترین چیزی که تیم ترامپ دنبال آن است، زمان خریدن برای عبور از یک طوفان دیگر است. طوفانی که نامش اپستین است، اما سایهاش بر سر کاخ سفید سابق سنگینی میکند.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.