به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از سی ان ان، در هفتههای اخیر، دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین و نامزد انتخابات ریاستجمهوری 2024 آمریکا، بار دیگر روایت خاص خود را از واقعیتهای اقتصادی ارائه داده است. او در گردهماییهای انتخاباتیاش بهصراحت اعلام کرده که ایالات متحده در بدترین وضعیت اشتغال قرار دارد، میلیونها شغل از دست رفتهاند و دولت بایدن با دستکاری در آمار، وضعیت را بهتر از آنچه هست نشان میدهد. این در حالی است که تازهترین دادههای رسمی وزارت کار آمریکا تصویری کاملاً متفاوت از بازار کار نشان میدهد: نرخ بیکاری در سطح 3.9 درصد قرار دارد و طی سهماهه گذشته، بهطور میانگین در هر ماه بیش از 220 هزار شغل جدید ایجاد شده است.
تحلیلگران سیاسی و رسانهای این شیوه برخورد ترامپ با دادههای رسمی را نگرانکننده میدانند. اگرچه تحریف آماری از سوی سیاستمداران پدیدهای تازه نیست، اما آنچه ترامپ انجام میدهد، چیزی فراتر از تفسیر یا اغراق معمول است؛ او عملاً واقعیتی موازی خلق میکند که برای بخش بزرگی از حامیانش پذیرفتهتر از دادههای رسمی است. این روند، بازتاب همان استراتژیای است که از سال 2016 تاکنون بارها توسط او استفاده شده: زیر سؤال بردن نهادهای آماری، علمی و رسانهای کشور و جایگزین کردن آنها با روایتهایی شخصیسازیشده و احساسی.
در همین راستا، ترامپ بار دیگر نهادهایی چون اداره آمار کار، دفتر بودجه کنگره و حتی فدرال رزرو را به «دروغگویی» متهم کرده و مدعی شده این نهادها با دولت بایدن همدستاند. او سعی دارد با طرح این ادعاها نهتنها دولت رقیب را تضعیف کند، بلکه زمینه را برای زیر سؤال بردن نتایج انتخابات آتی نیز فراهم سازد—همانگونه که در سال 2020 با ادعای تقلب گسترده، بستر رویدادهای خشونتآمیز 6 ژانویه را فراهم کرد.
اما برخلاف این ادعاها، شواهد موجود از بهبود نسبی در بازار کار ایالات متحده حکایت دارند. نرخ مشارکت اقتصادی افزایش یافته و اشتغال در حوزههای تولید، فناوری و خدمات روند رو به رشدی داشته است. ایالتهایی نظیر پنسیلوانیا، اوهایو و فلوریدا—که ترامپ اغلب آنها را نمونهای از بحران اقتصادی میداند—در فصل گذشته افزایش درآمد سرانه و کاهش نرخ بیکاری را تجربه کردهاند. حتی بسیاری از اقتصاددانان محافظهکار نیز انتقاد دارند که ترامپ با نادیده گرفتن واقعیتهای اقتصادی، عملاً تصویر نادرستی از وضعیت کشور ترسیم میکند.
با این حال، سؤال اصلی اینجاست که تأثیر این روایتسازیهای انتخاباتی تا چه حد میتواند واقعیات سیاسی و اجتماعی آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد؟ برای حامیان وفادار ترامپ، این روایتها کاملاً پذیرفتنیاند. بخشی از جامعه آمریکا مدتهاست به رسانههای جریان اصلی، نهادهای دولتی و حتی دادههای علمی بیاعتماد شده و ترامپ را تنها مرجع قابلاعتماد میداند. او موفق شده است در میان این طیف، یک واقعیت جایگزین خلق کند که در آن خود او قهرمان حقیقت و قربانی سیستم فاسد است.
اما در نقطه مقابل، رأیدهندگان مستقل و میانهرو، بهویژه در ایالتهای کلیدی، با دیده تردید به این رویکرد مینگرند. طبق نظرسنجی موسسه گالوپ، تنها یکسوم از رأیدهندگان مستقل به تحلیلهای اقتصادی ترامپ اعتماد دارند. این مسئله ممکن است در انتخابات پیش رو نقش تعیینکنندهای ایفا کند؛ چراکه برای پیروزی در رقابتهای سراسری، کسب رأی میانهروها امری حیاتی است.
از منظر دموکراسی، خطر اصلی روایتسازی ترامپ نهتنها در تحریف واقعیت بلکه در آسیب به اعتماد عمومی به نهادهای کلیدی نهفته است. اگر رئیسجمهور پیشین ایالات متحده بتواند آمارهای رسمی را بیاعتبار جلوه دهد و روایتهای خود را جایگزین آنها کند، چه تضمینی وجود دارد که فردا مردم به نتایج انتخابات، دادههای سلامت، یا هشدارهای امنیتی اعتماد کنند؟ این روند بیاعتمادی، زمینه را برای تکرار آشوبهایی نظیر یورش به کنگره فراهم میکند؛ سناریویی که بسیاری از نهادهای امنیتی و سیاسی آمریکا نسبت به تکرار آن هشدار دادهاند.
همزمان، رسانهها، دانشگاهها و نهادهای مدنی با چالشی جدی روبهرو هستند. چگونه میتوان در دورانی که احساسات، باورهای شخصی و الگوریتمهای شبکههای اجتماعی قدرتی فراتر از شواهد دارند، واقعیت را از جعل تمییز داد؟ موسسه بروکینگز در گزارشی اخیر هشدار داد که «نبرد میان حقیقت و روایت، مهمترین رویارویی سیاسی آمریکا در دهه آینده خواهد بود» و تنها راه مقابله با آن، آموزش عمومی، شفافسازی مستمر و دفاع از نهادهای مستقل است.
در نهایت، آنچه در ظاهر یک جنگ انتخاباتی میان ترامپ و بایدن است، در لایههای عمیقتر جنگی است میان دو نگاه به واقعیت: یکی متکی بر دادههای تجربی و دیگری بر احساسات شخصی. نتیجه این نبرد، نهتنها سرنوشت انتخابات 2024، بلکه مسیر آینده دموکراسی آمریکایی را نیز مشخص خواهد کرد.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.