به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از سی ان ان، دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین و نامزد دوباره ریاستجمهوری آمریکا، اخیراً با ادعایی جنجالی خبرساز شده است؛ او گفته جت لوکس اهدایی از سوی قطر میتواند ظرف شش ماه به عنوان هواپیمای ویژه رئیسجمهور، «ایر فورس وان»، آماده پرواز شود. این اظهارنظر در شرایطی مطرح شده که کارشناسان هوانوردی، امنیت ملی و لجستیک، این بازه زمانی را نه تنها غیرواقعی، بلکه خطرناک و حتی غیرممکن توصیف میکنند. جت مورد نظر، یک هواپیمای بوئینگ 747 با دکوراسیون داخلی مجلل و امکانات رفاهی فوقالعاده است که دولت قطر به ارزش حدود 400 میلیون دلار در اختیار آمریکا قرار داده و ترامپ آن را فرصتی برای صرفهجویی در هزینهها معرفی کرده است. او وعده داده که این هواپیما صرفاً در دوران ریاست او استفاده خواهد شد و پس از آن به کتابخانه ریاستجمهوریاش اهدا میشود.
با این حال، تبدیل یک هواپیمای تجاری یا خصوصی به استانداردهای بسیار پیچیده و ویژهای که برای پرواز رئیسجمهور آمریکا لازم است، پروژهای است که معمولاً سالها طول میکشد. ایر فورس وان، صرفاً یک هواپیمای لوکس نیست، بلکه یک مرکز فرماندهی هوایی پیشرفته، مجهز به سیستمهای ارتباطی امن، تجهیزات دفاعی پیشرفته، سپرهای الکترومغناطیسی برای مقابله با حملات سایبری و الکترونیکی، و حتی سامانههای ضد موشک است. نصب، آزمایش و تأیید این امکانات نیازمند فرآیندی زمانبر، پرهزینه و تحت نظارت دقیق امنیتی است. کارشناسان هشدار دادهاند که آمادهسازی چنین جتی در کمتر از شش ماه، مستلزم کنار گذاشتن بخشی از این استانداردها خواهد بود که امنیت رئیسجمهور و قابلیتهای بحرانی هواپیما را به خطر میاندازد.
برآورد هزینهها نیز ابهامات زیادی ایجاد کرده است. هرچند ترامپ ارزش جت قطری را 400 میلیون دلار اعلام کرده، اما مقامات نیروی هوایی آمریکا تخمین زدهاند که فرآیند ارتقاء و تجهیز آن به استانداردهای ایر فورس وان ممکن است صدها میلیون دلار دیگر هزینه داشته باشد. برخی منابع حتی از احتمال عبور این رقم از مرز یک میلیارد دلار خبر دادهاند. مخالفان سیاسی ترامپ، بهویژه دموکراتها، این پروژه را هدررفت منابع عمومی دانسته و هشدار دادهاند که چنین تصمیمی میتواند به بیاعتمادی عمومی نسبت به نحوه هزینهکرد بودجههای دفاعی و دولتی دامن بزند.
علاوه بر هزینه و زمان، نگرانیهای امنیتی جدی نیز مطرح است. یک مقام پیشین سازمان سیا این پروژه را «کابوس امنیتی» و حتی «اسب تروا» توصیف کرده است. دلیل این نگرانی، احتمال وجود تجهیزات جاسازیشده یا نفوذپذیری سیستمهای داخلی هواپیماست که ممکن است پیش از تحویل توسط طرف خارجی نصب یا پیکربندی شده باشند. به گفته کارشناسان، برای اطمینان کامل، باید هواپیما کاملاً باز، بررسی و دوباره مونتاژ شود؛ فرآیندی که ماهها یا حتی سالها زمان خواهد برد. از منظر امنیت ملی، هیچ کشوری ریسک پرواز رئیسجمهورش با هواپیمایی که پیشتر در مالکیت یا کنترل یک دولت خارجی بوده را بدون بازرسی و بازسازی کامل نمیپذیرد.
مسئله مالی نیز لایه دیگری از بحثبرانگیزی این ماجراست. بخشی از بودجه ارتقاء جت قطری reportedly از محل پروژه «سنتینل» تأمین میشود؛ پروژهای کلان برای مدرنسازی موشکهای بینقارهای آمریکا که خود با تأخیرهای سنگین و افزایش هزینهها مواجه است. این جابجایی بودجه، انتقادهای شدیدی را به همراه داشته و برخی نمایندگان کنگره خواستار بررسی قانونی آن شدهاند. منتقدان همچنین به بند «امولومنت» در قانون اساسی آمریکا اشاره کردهاند که دریافت هدایا یا امتیازات از دولتهای خارجی توسط مقامات فدرال را ممنوع میکند. آنها میپرسند آیا پذیرش این جت از قطر، آن هم برای استفاده شخصی ترامپ در دوران ریاستجمهوری، نقض این اصل محسوب میشود یا خیر.
فراتر از مسائل فنی و امنیتی، این پروژه بار دیگر بحث قدیمی مرز میان سیاست، قدرت و نمادهای ریاستجمهوری را زنده کرده است. ایر فورس وان، برای بسیاری از آمریکاییها و جهانیان، نماد اقتدار و توانایی لجستیکی ایالات متحده است. هر تغییری در این هواپیما، به ویژه اگر با انگیزههای سیاسی یا شخصی همراه باشد، بهطور اجتنابناپذیر با واکنش و حساسیت عمومی روبهرو میشود. موافقان ترامپ این ایده را ابتکاری جسورانه برای صرفهجویی و استفاده بهینه از منابع میدانند، در حالی که مخالفان آن را تلاشی برای نمایش تجمل و شخصیسازی یک نماد ملی قلمداد میکنند.
همچنین مقایسه این پروژه با روند ساخت هواپیماهای جدید VC-25B، که قرار است جایگزین ایر فورس وان فعلی شوند، نشان میدهد که زمانبندی پیشنهادی ترامپ چقدر غیرواقعی است. قرارداد ساخت این دو هواپیما سالهاست که در جریان است و به دلیل پیچیدگی فرآیند، تغییرات فنی و الزامات امنیتی، تحویل آنها به سالهای 2028 یا 2029 موکول شده است. این در حالی است که هواپیماهای جدید از ابتدا با استانداردهای ریاستجمهوری طراحی میشوند و نیاز به بازسازی کامل ندارند. همین واقعیت، ادعای آمادهسازی جت قطری ظرف شش ماه را در نگاه متخصصان به یک وعده تبلیغاتی بیشتر شبیه میکند تا یک برنامه عملیاتی.
در بعد دیپلماتیک، پذیرش چنین هدیهای از سوی قطر نیز پیامدهای خاص خود را دارد. قطر طی سالهای اخیر روابط نزدیکی با ایالات متحده داشته، اما همزمان در سیاست خارجی خود نقشآفرینیهای پیچیدهای در منطقه خاورمیانه ایفا کرده است. دریافت یک جت لوکس از کشوری که گاه در مرکز تحولات و تنشهای منطقهای بوده، میتواند پیامهای متناقضی به متحدان و رقبا ارسال کند و حتی در تفسیرهای رسانهای به عنوان ابزاری برای نفوذ سیاسی تعبیر شود.
با تمام این ملاحظات، ترامپ همچنان بر ایده خود پافشاری میکند و آن را نمادی از مدیریت سریع، کارآمد و مقرونبهصرفه معرفی میکند. او میگوید که نیروی هوایی و تیم فنیاش میتوانند این پروژه را ظرف مدت کوتاهی به سرانجام برسانند و هیچ دلیلی برای طولانی کردن کار وجود ندارد. اما تجربههای پیشین، از جمله ارتقاء و نگهداری ایر فورس وان فعلی و سایر پروژههای بزرگ هوانوردی نظامی، نشان میدهد که چنین ادعایی بیش از حد خوشبینانه است.
در نهایت، سرنوشت جت طلایی قطر و تبدیل آن به ایر فورس وان، آزمونی برای تلاقی سرعت عمل، ملاحظات امنیتی، هزینههای واقعی و الزامات قانونی خواهد بود. اگر ترامپ بتواند در عمل ثابت کند که این پروژه بدون قربانی کردن امنیت و کیفیت قابل انجام است، بیشک به یکی از برگهای برنده تبلیغاتیاش تبدیل خواهد شد. اما اگر همانطور که بسیاری پیشبینی میکنند، زمان و هزینه از کنترل خارج شود، این ماجرا میتواند به یک نقطه ضعف بزرگ در کارنامه او بدل گردد. آنچه مسلم است، این پرونده نهتنها یک پروژه فنی، بلکه روایتی سیاسی و نمادین است که هر مرحلهاش زیر ذرهبین افکار عمومی و رسانهها قرار خواهد داشت.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.