به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از سی ان ان، روابط میان روسیه و اوکراین از آغاز جنگ در فوریه 2022 وارد مرحلهای شد که هرگونه گفتوگوی مستقیم میان رهبران دو کشور به امری تقریباً غیرممکن بدل شد. در نخستین ماههای جنگ، برخی میانجیگران بینالمللی از جمله ترکیه، فرانسه و حتی سازمان ملل کوشیدند تا امکان دیدار مستقیم پوتین و زلنسکی را فراهم کنند، اما کرملین در همان زمان تأکید داشت که چنین دیداری تنها در شرایطی ممکن خواهد بود که متن توافق صلح از قبل آماده باشد. این شرط به ظاهر ساده، در عمل به معنای بستن درهای مذاکره بود، زیرا هیچ توافقی نمیتوانست بدون گفتوگوی مستقیم شکل گیرد. پوتین در واقع از همان ابتدا تمایلی به مشروعیت بخشیدن به زلنسکی در قامت یک رهبر برابر نشان نداد. از نگاه کرملین، زلنسکی صرفاً «نماینده غرب» و «دستنشانده واشنگتن» معرفی شد، نه رئیسجمهوری که شایسته گفتوگو در سطح همتراز با رهبر کرملین باشد.
امتیاز ندادن به زلنسکی در سطح نمادین، یکی از ابزارهای اساسی پوتین برای حفظ روایت جنگ بوده است. کرملین از آغاز تهاجم، جنگ را نه میان دو کشور مستقل بلکه میان روسیه و غرب به تصویر کشید. در این چارچوب، دیدار مستقیم با زلنسکی عملاً به معنای به رسمیت شناختن اوکراین به عنوان یک بازیگر مستقل خواهد بود؛ امری که با تمام منطق ایدئولوژیک و تاریخی پوتین در تضاد قرار دارد. او بارها در سخنرانیهای خود تأکید کرده که اوکراین «ملتی ساختگی» است و زلنسکی چیزی جز ابزار دست ایالات متحده و ناتو محسوب نمیشود. بنابراین اگر پوتین پشت میز مذاکره با زلنسکی بنشیند، این روایت فرو میریزد و جنگ از نبردی علیه غرب به جنگی علیه کشوری همسایه و مستقل تقلیل پیدا میکند. چنین تغییری نه تنها برای مشروعیت جنگ در داخل روسیه خطرناک است، بلکه موقعیت پوتین را در عرصه جهانی نیز تضعیف میکند.
از سوی دیگر، شرایط میدانی جنگ نیز عامل مهمی در امتناع پوتین از دیدار مستقیم است. در جنگهای مدرن، رهبران معمولاً زمانی به گفتوگوی مستقیم روی میآورند که احساس کنند به بنبست رسیدهاند یا هزینههای جنگ بیش از دستاوردها شده است. اما در وضعیت کنونی، روسیه با وجود فشارهای اقتصادی و تلفات انسانی سنگین، همچنان معتقد است که زمان به نفعش پیش میرود. اقتصاد روسیه تا حد زیادی خود را با تحریمها تطبیق داده، صادرات انرژی مسیرهای جدید یافته، و ارتش روسیه توانسته برخی دستاوردهای میدانی را تثبیت کند. در چنین شرایطی، پوتین نیازی نمیبیند که با زلنسکی وارد گفتوگوی مستقیم شود؛ زیرا از دید او مذاکره تنها زمانی ارزشمند است که دست بالا را داشته باشد و بتواند شرایط مورد نظر خود را تحمیل کند.
بعد دیگر این مسئله، سیاست داخلی روسیه است. پوتین در دو دهه گذشته قدرت خود را بر پایه ترکیبی از اقتدارگرایی سیاسی، کنترل رسانهای و تصویرسازی از خود به عنوان رهبر قدرتمند و شکستناپذیر بنا کرده است. پذیرش گفتوگو با زلنسکی، بهویژه در شرایطی که هنوز بخشهایی از اوکراین تحت کنترل روسیه نیست، میتواند به مثابه عقبنشینی تلقی شود. افکار عمومی روسیه ـ که عمدتاً از طریق رسانههای دولتی شکل میگیرد ـ ممکن است چنین دیداری را نشانه ضعف بدانند. پوتین همواره کوشیده است تا تصویر «رهبر قدرتمند» را حفظ کند و در فرهنگ سیاسی روسیه، نشستن با دشمنی که هنوز تسلیم نشده، نشانهای از مصالحه و ضعف تلقی میشود.
در مقابل، زلنسکی بارها اعلام کرده که آماده دیدار مستقیم با پوتین است، اما تنها در صورتی که این دیدار به آتشبس و خروج نیروهای روسیه منجر شود. این موضعگیری، اگرچه از منظر دیپلماسی بینالمللی معقول به نظر میرسد، اما برای کرملین به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. زیرا از نگاه مسکو، پیششرطهای زلنسکی به معنای شکست کامل و خروج تحقیرآمیز از جنگ است. بدین ترتیب، دو طرف در نقطهای ایستادهاند که عملاً هیچ زمینهای برای گفتوگوی مستقیم باقی نگذاشته است.
عامل دیگر، فشارهای خارجی و نقش میانجیگران است. بسیاری از کشورها تلاش کردهاند تا با پیشنهاد نشست مشترک یا کنفرانس صلح، طرفین را به میز مذاکره بکشانند. با این حال، پوتین به خوبی میداند که هرگونه مذاکره مستقیم با زلنسکی، در عمل تحت نظارت و مدیریت قدرتهای غربی خواهد بود. این مسئله با سیاست دیرینه روسیه در تضاد است که همواره بر استقلال تصمیمگیری و مقابله با فشارهای خارجی تأکید داشته. از این منظر، پوتین ترجیح میدهد به جای نشستن با زلنسکی، مستقیماً با رهبران غربی مانند رئیسجمهور آمریکا یا صدر اعظم آلمان مذاکره کند؛ چرا که او آنها را تصمیمگیرندگان واقعی میداند.
گذشته از همه اینها، یک بعد روانی و شخصیتی نیز در کار است. پوتین سیاستمداری است که اهمیت زیادی به تصویر شخصی و غرور خود میدهد. او در سالهای گذشته نشان داده که به ندرت حاضر میشود در موقعیتی ظاهر شود که دست پایین را دارد یا ممکن است تحقیر شود. از آنجا که زلنسکی توانسته با مهارت رسانهای و دیپلماسی فعال خود حمایت گسترده جهانی جلب کند، دیدار مستقیم با او خطر بزرگی برای پوتین به همراه دارد. زیرا هرگونه تصویر یا روایت رسانهای از چنین دیداری ممکن است به تقویت جایگاه زلنسکی و تضعیف اعتبار پوتین بینجامد.
در نهایت باید گفت که چشمانداز دیدار مستقیم میان پوتین و زلنسکی در کوتاهمدت تقریباً صفر است. حتی اگر فشارهای بینالمللی افزایش یابد یا میدان جنگ به نقطهای بحرانی برسد، بعید است کرملین حاضر شود به زلنسکی مشروعیت بدهد. سناریوی محتملتر آن است که اگر روزی مذاکرهای جدی برای پایان جنگ شکل گیرد، این مذاکرات در سطح هیئتهای نمایندگی یا از طریق میانجیهای بینالمللی صورت خواهد گرفت، نه در قالب دیدار مستقیم دو رهبر. به عبارت دیگر، جنگ اوکراین تنها در میدان نبرد تعیین نمیشود، بلکه در عرصه نمادها و روایتها نیز ادامه دارد. و تا زمانی که پوتین نیازمند حفظ این روایت باشد، هرگز پشت یک میز با زلنسکی نخواهد نشست.
در بلندمدت، این امتناع میتواند پیامدهای گستردهای برای نظم جهانی داشته باشد. اگر رهبران دو کشور حتی قادر به گفتوگو نباشند، حلوفصل بحران از مسیرهای سنتی دیپلماسی دشوار خواهد شد و نقش قدرتهای خارجی پررنگتر میشود. این وضعیت همچنین خطر طولانی شدن جنگ و گسترش بیثباتی در اروپا را افزایش میدهد. افزون بر آن، فقدان گفتوگوی مستقیم میان پوتین و زلنسکی، شکاف سیاسی و روانی میان دو ملت را عمیقتر میکند و هرگونه آشتی آینده را دشوارتر میسازد. شاید روزی که پوتین دیگر در قدرت نباشد، شرایط برای دیدار مستقیم میان رهبران دو کشور فراهم شود؛ اما تا آن زمان، دیدار پوتین و زلنسکی بیش از آنکه یک واقعیت سیاسی باشد، یک فرضیه دور از دسترس باقی خواهد ماند.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.