به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از راشا تودی، از زمان آغاز جنگ اوکراین در فوریه 2022، بسیاری از رهبران جهان بر ضرورت گفتوگوی مستقیم میان رئیسجمهور روسیه و اوکراین تأکید کردهاند. تاکنون هیچ نشست رودررویی میان پوتین و زلنسکی شکل نگرفته است، چرا که مسکو مشروعیت زلنسکی را به رسمیت نمیشناسد و کییف نیز خروج کامل نیروهای روسی از خاک اوکراین را شرط مقدماتی هر مذاکرهای اعلام کرده است. در چنین فضای متشنجی، ترامپ بارها کوشیده است با اظهارات جنجالی خود نشان دهد که اگر دوباره در کاخ سفید باشد، قادر است بنبست دیپلماتیک را بشکند. او در چندین گردهمایی انتخاباتی و مصاحبههای تلویزیونی وعده داده که با «مهارتهای معاملهگری» خود، ظرف یک روز جنگ را متوقف خواهد کرد. این ادعا از سوی منتقدان داخلی و خارجی او غیرواقعبینانه تلقی شده، اما برای پایگاه رأیدهندگان جمهوریخواه ترامپ جذابیت زیادی دارد.
اظهار اخیر او مبنی بر اینکه اولین دیدار پوتین و زلنسکی بهتر است بدون حضور او انجام شود، در نگاه اول شبیه عقبنشینی است، اما واقعیت پیچیدهتری در پس آن نهفته است. ترامپ میکوشد میان دو تصویر متناقض تعادل برقرار کند: از یک سو خود را بهعنوان تنها رهبر جهانی معرفی کند که توانایی پایان دادن به جنگ را دارد، و از سوی دیگر نمیخواهد متهم شود که در پی بهرهبرداری شخصی از یک بحران خونین است. به همین دلیل، با بیان اینکه ترجیح میدهد در اولین دیدار حضور نداشته باشد، نوعی تواضع تاکتیکی به نمایش میگذارد، در حالی که همچنان بهطور ضمنی این پیام را منتقل میکند که در مراحل بعدی، بدون او صلحی پایدار حاصل نخواهد شد.
این موضعگیری بازتابی از سبک سیاسی همیشگی ترامپ است. او همواره تلاش کرده است در موضوعات بزرگ جهانی، خود را بهعنوان «عامل تغییردهنده قواعد بازی» معرفی کند. چه در پرونده کره شمالی و چه در ماجرای مذاکرات تجاری با چین، ترامپ سعی داشت تصویری از خود بهعنوان تنها رهبر قادر به نشستن پشت میز مذاکره با دشمنان سرسخت ارائه دهد. در مورد جنگ اوکراین نیز او همان الگو را تکرار میکند: نشان دادن خود بهعنوان کسی که هم میتواند با پوتین مذاکره کند و هم با زلنسکی، بدون آنکه درگیر محدودیتهای دیپلماتیک معمول شود.
اینکه چرا ترامپ چنین جملهای را در این مقطع مطرح کرده، دلایل متعددی دارد. نخست، وضعیت انتخاباتی آمریکا است. ترامپ در آستانه کارزار ریاستجمهوری 2024 میکوشد فاصله خود را از بایدن برجسته کند. دولت بایدن میلیاردها دلار کمک نظامی و مالی به اوکراین اختصاص داده، اما هنوز چشمانداز روشنی برای پایان جنگ ارائه نکرده است. ترامپ با ادعای «توانایی فوری برای پایان دادن به جنگ» به شکلی غیرمستقیم دولت کنونی را ناتوان نشان میدهد. در عین حال، با گفتن اینکه در نخستین دیدار حضور نخواهد داشت، از خود چهرهای مسئول و غیرخودخواه میسازد که نمیخواهد مانع آغاز گفتوگو میان دو طرف شود.
دومین دلیل به حساسیت افکار عمومی جهانی بازمیگردد. بسیاری از رهبران اروپا و اوکراین نسبت به دخالت مستقیم ترامپ در موضوع جنگ اوکراین تردید دارند. او در دوران ریاستجمهوری خود روابط نزدیکی با پوتین نشان داده بود و همین مسئله باعث شده بسیاری از تحلیلگران اروپایی معتقد باشند که ترامپ در صورت بازگشت به قدرت احتمالاً فشار بر مسکو را کاهش خواهد داد. بنابراین اگر ترامپ میخواست در اظهارات اخیر خود بار دیگر بر حضور فعالش در مذاکرات احتمالی تأکید کند، میتوانست به موجی از انتقادها دامن بزند. او با انتخاب عبارت «بدون من بهتر است» این خطر را کاهش داد، در حالی که همچنان در ذهن مخاطبان آمریکایی جایگاه خود را بهعنوان یک بازیگر بالقوه حفظ کرد.
از منظر دیپلماسی بینالمللی، سخنان ترامپ نکته مهمی را بازتاب میدهد: دشواری هرگونه نشست مستقیم میان پوتین و زلنسکی. حتی بدون حضور شخصیتهای خارجی، چنین دیداری بهخودیخود فوقالعاده پیچیده است. پوتین تاکنون از هرگونه گفتوگوی مستقیم با زلنسکی طفره رفته و همواره تأکید کرده که تنها زمانی حاضر به چنین دیداری است که متن توافق صلح از پیش آماده باشد. زلنسکی نیز تأکید دارد که هیچ مذاکرهای بدون بازگشت روسیه به مرزهای شناختهشده بینالمللی اوکراین معنا ندارد. این شرایط بهخوبی نشان میدهد که حتی در صورت نبود ترامپ یا هر میانجی دیگر، رسیدن به توافق میان دو طرف کاری بس دشوار خواهد بود.
سخنان ترامپ همچنین به بُعد روانی سیاست او اشاره دارد. او استاد استفاده از زبان ساده و جملات کوتاه برای انتقال پیامهای چندلایه است. جمله «اولین دیدار بهتر است بدون من باشد» در ظاهر ساده به نظر میرسد، اما در واقع همزمان چند هدف را محقق میکند: پرهیز از اتهام خودمحوری، القای نقش بالقوه خود در آینده، و قرار دادن دولت بایدن در موضع ضعف. این همان شگردی است که ترامپ در عرصه داخلی نیز بارها به کار برده است؛ ارائه مواضعی که در ابتدا بهظاهر متواضعانهاند اما در نهایت به تقویت جایگاه شخصی او منجر میشوند.
واکنشها به این اظهار نظر نیز قابل توجه بوده است. در اوکراین، مقامات دولتی با احتیاط نسبت به این موضوع واکنش نشان دادهاند و ترجیح دادهاند از ورود به دعواهای داخلی آمریکا پرهیز کنند. در روسیه نیز رسانههای نزدیک به کرملین اظهارات ترامپ را بهعنوان نشانهای از وجود شکاف در جبهه غربی تفسیر کردهاند. در آمریکا اما واکنشها دوگانه بوده است؛ حامیان ترامپ سخنان او را نشانهای از «مسئولیتپذیری و عقلانیت» دانستهاند، در حالی که مخالفانش این موضع را تلاشی برای بهرهبرداری انتخاباتی از بحران اوکراین قلمداد کردهاند.
اگر از زاویهای گستردهتر نگاه کنیم، اظهارات ترامپ بازتابدهنده روندی بزرگتر است: تبدیل جنگ اوکراین به موضوعی کلیدی در سیاست داخلی آمریکا. همانطور که در دوران جنگ ویتنام و سپس جنگ عراق، سیاست خارجی به بخشی جداییناپذیر از رقابتهای انتخاباتی در واشنگتن تبدیل شد، امروز نیز جنگ اوکراین در حال شکلدهی به گفتمان سیاسی در آمریکا است. برای دموکراتها، حمایت بیقید و شرط از اوکراین نشانهای از دفاع از نظم جهانی لیبرال است؛ اما برای جمهوریخواهان، بهویژه جناح نزدیک به ترامپ، این جنگ بار مالی و استراتژیک سنگینی دارد که باید هرچه زودتر پایان یابد. سخنان اخیر ترامپ دقیقاً در همین چارچوب معنا پیدا میکند: او میخواهد نشان دهد که راهی متفاوت از دولت بایدن ارائه میدهد، راهی که هزینه کمتری برای آمریکا خواهد داشت و سریعتر به نتیجه میرسد.
در پایان میتوان گفت که جمله کوتاه ترامپ درباره دیدار پوتین و زلنسکی نه یک اظهار نظر تصادفی، بلکه بخشی از استراتژی حسابشده اوست. او در حالی که ظاهراً خود را کنار میکشد، در واقع زمینه را برای بازگشت خود به صحنه بهعنوان «منجی احتمالی» آماده میکند. این شگرد، هم برای مخاطبان داخلی آمریکا پیام دارد و هم برای صحنه بینالمللی. اما واقعیت این است که فارغ از حضور یا غیاب ترامپ، رسیدن به نقطهای که پوتین و زلنسکی پشت یک میز بنشینند، هنوز بسیار دور از دسترس به نظر میرسد. تا زمانی که طرفین حاضر به تغییر مواضع بنیادین خود نباشند، نخستین دیدار میان رهبران روسیه و اوکراین ـ چه با ترامپ و چه بدون او ـ بیشتر شبیه یک فرضیه باقی خواهد ماند تا یک واقعیت سیاسی.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.