به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از فرانس 24، در میانهی فضای سیاسی پرتنش آمریکا و تهدیدات اقتصادی فزایندهای که از سوی دونالد ترامپ نسبت به تجارت جهانی مطرح میشود، اپل، یکی از بزرگترین و قدرتمندترین شرکتهای فناوری جهان، دست به حرکتی زده که نه تنها میتواند جهتگیری صنعت تکنولوژی را در دهه آینده تعیین کند، بلکه پیام روشنی برای دولتهای آینده واشنگتن در خود دارد. اعلام سرمایهگذاری 100 میلیارد دلاری اپل در ایالات متحده، تنها یک تصمیم اقتصادی نیست؛ بلکه تلاشی است برای حفاظت از زنجیره تأمین، مدیریت ریسکهای ژئوپلیتیکی و شاید حتی حفظ موقعیت چانهزنی در برابر سیاستهای تجاری تنبیهی ترامپ و متحدانش.
ترامپ که بار دیگر در صدر نظرسنجیهای حزب جمهوریخواه قرار دارد و به شدت در تلاش برای بازگشت به قدرت است، به تازگی تأکید کرده که در صورت پیروزی، واردات نیمهرساناها به آمریکا را با تعرفه 100 درصدی مواجه خواهد کرد. هدف اصلی او، کاهش وابستگی به زنجیرههای تأمین آسیایی و فشار بر چین و تایوان است. اما این سیاست اگرچه در ظاهر به نفع تولید داخلی آمریکاست، میتواند تبعات عمیقی برای شرکتهایی چون اپل داشته باشد که وابستگی شدیدی به تأمینکنندگان خارجی، بهویژه شرکت تایوانی TSMC دارند.
در این فضا، سرمایهگذاری 100 میلیارد دلاری اپل نهتنها اقدامی برای تقویت تولید داخلی تلقی میشود، بلکه بهنوعی پیشدستی بر سیاستهای ترامپ نیز هست. این سرمایهگذاری گسترده شامل توسعه تأسیسات تولید نیمهرسانا، راهاندازی مراکز تحقیق و توسعه پیشرفته، و ایجاد دهها هزار شغل جدید در خاک آمریکاست. اپل میخواهد نشان دهد که متعهد به «بازگرداندن ساخت به آمریکا» است—اما به روش خودش، نه به دستور کاخ سفید.
یکی از اهداف اصلی این سرمایهگذاری، تقویت همکاری اپل با شرکت TSMC در تأسیسات جدید آریزوناست؛ جایی که این غول تایوانی در حال ساخت کارخانههای تولید تراشه با فناوری 3 نانومتری است. اپل که بخش زیادی از پردازندههای آیفون، مک و آیپد را از TSMC تأمین میکند، تلاش دارد از طریق سرمایهگذاری مشترک و تأسیسات محلی، هم وابستگی خود به تایوان را کاهش دهد و هم از گزند تعرفههای تجاری احتمالی در امان بماند. به عبارت دیگر، اپل با هوشمندی در حال بومیسازی زنجیره تأمین خود در خاک آمریکاست، بدون آنکه از نوآوری و کیفیت آسیایی فاصله بگیرد.
از دیدگاه اقتصادی نیز این حرکت اپل میتواند الگویی برای دیگر شرکتهای فناوری باشد. در دورانی که اصطلاح «دیگلوبالیزیشن» یا جهانیزدایی بار دیگر بر زبانها افتاده و تنشهای ژئوپلیتیکی در حال بازتعریف نقشههای تجاری هستند، شرکتها ناچارند میان دو مسیر یکی را انتخاب کنند: یا منتظر تحولات سیاسی بمانند و هزینههای آن را بپردازند، یا خود پیشدستی کرده و ساختارهای عملیاتی خود را بازآرایی کنند. اپل با انتخاب مسیر دوم، نشان داده که آیندهنگری و مدیریت ریسک را بر مماشات سیاسی ترجیح میدهد.
اما این سرمایهگذاری تنها در حوزه تولید نیست. بخشی از این 100 میلیارد دلار به توسعه هوش مصنوعی، فناوریهای واقعیت افزوده، و حتی آزمایشگاههای پردازش زبان طبیعی اختصاص یافته است. اپل در رقابتی تنگاتنگ با شرکتهایی چون مایکروسافت، گوگل و آمازون، تلاش دارد سهم بیشتری از آینده دیجیتال را تصاحب کند. برای این منظور، زیرساخت داخلی پیشرفته نه تنها یک مزیت اقتصادی، بلکه یک ضرورت استراتژیک است.
از منظر سیاستگذاری نیز، حرکت اپل میتواند فشار بر دولتهای فدرال و ایالتی را برای حمایت بیشتر از تولیدات داخلی افزایش دهد. ایالتهایی چون آریزونا، تگزاس و اوهایو که میزبان پروژههای بزرگ فناوری هستند، اکنون در کانون توجه قرار گرفتهاند و انتظار دارند در قالب یارانه، معافیت مالیاتی یا زیرساختهای حمایتی، از دولت مرکزی امتیازات بیشتری دریافت کنند. بنابراین، سرمایهگذاری اپل ممکن است موجی از رقابت میان ایالتها برای جذب سرمایههای فناوری ایجاد کند.
با این حال، چالشهایی هم در پیش است. توسعه زیرساختهای تولیدی در آمریکا به مراتب پرهزینهتر از آسیاست. هزینههای نیروی کار، استانداردهای زیستمحیطی و زمانبندی پروژهها میتوانند بازدهی سرمایهگذاری را کاهش دهند. همچنین مشخص نیست که در صورت پیروزی ترامپ و اعمال تعرفههای سنگین، آیا شرکتهای فناوری قادر به حفظ قیمتگذاری رقابتی محصولات خود خواهند بود یا خیر. حتی اگر اپل بتواند بخشی از تولید را به داخل منتقل کند، احتمالاً هنوز برای بسیاری از قطعات کلیدی نیازمند واردات خواهد بود.
در عین حال، این تحول میتواند بر رابطه اپل با چین نیز تأثیر بگذارد. چین یکی از بزرگترین بازارهای مصرفی اپل است و سیاستهای تجاری واشنگتن میتواند موجب تلافیجویی پکن شود. از این رو، اپل باید در ایجاد تعادل میان استقلال صنعتی و ملاحظات بازار خارجی، هنرمندانه عمل کند. سیاست چندقطبی در تجارت جهانی ایجاب میکند که شرکتها نه بهطور کامل از یک منطقه دل بکنند، نه به یک منطقه وابسته باقی بمانند.
در پایان، میتوان گفت که سرمایهگذاری 100 میلیارد دلاری اپل در آمریکا، نه یک واکنش صرف به تهدیدات ترامپ، بلکه یک مانور هوشمندانه برای بازتعریف جایگاه خود در نظم اقتصادی جدید است. اپل در حال ساختن نسخهای از جهانیسازی درونمرزی است؛ الگویی که میتواند هم استقلال زنجیره تأمین را تضمین کند، هم از شوکهای سیاسی مصون بماند، و هم از مزیت رقابتی فناورانه در آینده برخوردار باشد. این یک نقطه عطف در تاریخ تجارت فناوری آمریکاست—جایی که نوآوری و استراتژی در برابر سیاست و تعرفه، صفآرایی کردهاند.