به گزارش سرویس ورزش ساعدنیوز، چکیده صحبتهای مادر اسطوره فوتبال را بخوانید:
پدرش از فوتبال بازی کردن علی بدش میآمد و می گفت: «توی بازی میزننش». ولی علی توجهی نمی کرد. میگفت میروم مدرسه، ولی کیف و کتابش را دم در به من میداد و برای فوتبال بازی کردن میرفت؛ بعد که میآمد خانه، به بابایش میگفت:«از مدرسه اومدم!» از اولش همین قدر علاقه داشت. داخل خانه با برادرش همه چیز را سر بازی با توپ میشکستند؛ حتی یک لامپ هم سالم نمیگذاشتند؛ ولی وقتی بابایشان میآمد همه جا را تمیز میکردند و مینشستند. این برادرش هم به فوتبال علاقه داشت ولی مثل علی دنبالش نرفت. الان علی و محمد مربی فوتبال هستند و بقیه برادرهایشان مغازه دارند.
علی در کنار این همه بازی، از همان بچگی درسش خوب بود و به درس و مدرسه علاقه داشت؛ کلاس های قرآنخوانی هم می رفت و به پدرش هم در کار مغازه کمک می کرد. بعد هم که در دانشگاه صنعتی شریف تهران قبول شد و خدا را وشکر هم در درس و هم در ورزشش موفق شد.
بعد از اینکه علی وارد فوتبال حرفه ای شد، همه خانواده خوشحال شدیم. پدرش به او افتخار می کرد و وقتی علی بازی داشت می نشستیم و با پدرش در تلویزیون مسابقه اش را نگاه می کردیم.
برای دنبال کردن اخبار ورزشی و حواشی زندگی ورزشکاران کلیک کنید
اینستاگرام ساعدنیوز را دنبال کنید اینستاگرام ساعدنیوز پلاس را دنبال کنید