به گزارش سرویس دانشگاه پایگاه خبری ساعدنیوز، از سنین پایین، او به خاطر تواناییاش در ترجمه احساسات شدید به اشکال بصری که فراتر از واقعیت ظاهری بودند، برجسته بود.
حرفه هنری او مراحل متمایزی را طی کرد که هر کدام با حساسیت عمیقی مشخص میشدند. دوره آبی مالیخولیایی، درد و فقدان را منعکس میکرد، در حالی که دوره رز، پالتی سبکتر و انسانیتر ارائه میداد. اما با کوبیسم، در کنار ژرژ براک، بود که پیکاسو ساختارهای سنتی هنر را به چالش کشید. بومهای او شروع به تکهتکه کردن و بازسازی واقعیت از دیدگاههای مختلف کردند و درهایی را به سوی مدرنیته گشودند.
آثاری مانند دوشیزگان آوینیون (1907) قالبها را شکستند، منتقدان آن زمان را رسوا کردند، اما همچنین راه را به سوی آینده هنر نشان دادند. بعدها، پیکاسو با خلق اثر گرنیکا (1937)، وحشت جنگ را بر روی بومهای نقاشی جاودانه کرد، اثری که به نمادی جهانی علیه خشونت و استبداد تبدیل شد. این آثار فقط نقاشی نیستند، بلکه فریادهای بصری هستند که هنوز در جهان معاصر طنیناندازند.
پیکاسو در طول زندگی خود بیش از 13000 نقاشی و حدود 100000 چاپ و طراحی خلق کرد. شدت خلاقیت او پایانناپذیر به نظر میرسید، گویی هر اثر، تکهای از روح او در حال دگرگونی مداوم بود. نشان او همچنان دعوتی به جسارت، گسست و بازآفرینی است.
نظر شما چیست: آیا نبوغ پیکاسو زاده استعداد ذاتی بود یا شجاعتی که هرگز در بند قوانین نبود؟
برای مشاهده اخبار مرتبط با دانشگاه اینجا کلیک کنید
2 ماه پیش