به گزارش سرویس روانشناسی ساعد نیوز، ابراهیم نجفیفر در یادداشتی نوشت: چرا برخی افراد بدون دانش کافی، اعتمادبهنفس بالایی دارند؟ آیا تا به حال با افرادی روبهرو شدهاید که بدون هیچ تخصصی، درباره هر موضوعی اظهار نظر میکنند؟ ممکن است در یک بحث علمی، پزشکی یا اقتصادی شرکت کنید و فردی را ببینید که با قطعیت نظر میدهد، اما در واقع اطلاعاتش سطحی و ناقص است! این پدیده، اثر دانینگ- کروگر (Dunning- Kruger Effect) نام دارد؛ خطای شناختی که باعث میشود افراد کمدانش، خود را بسیار باهوشتر از آنچه هستند، تصور کنند.
در سال1999 دو روانشناس امریکایی، دیوید دانینگ و جاستین کروگر متوجه شدند افراد کممهارت نهتنها در درک مسائل دچار ضعف هستند، بلکه از ناتوانی خود نیز آگاه نیستند! آنها دریافتند افراد کمتجربه، بیش از حد به تواناییهای خود مطمئن هستند، زیرا آنقدر نمیدانند که متوجه نادانی خود شوند! در مقابل، افراد متخصص معمولاً دچار تردید میشوند، زیرا درک بهتری از پیچیدگیهای واقعی یک موضوع دارند.
اثر دانینگ- کروگر در قالب یک منحنی شناخته میشود که نشان میدهد چگونه دانش و تجربه بر اعتمادبهنفس تأثیر میگذارد:
- قله حماقت (Peak of Mount Stupid) – اعتمادبهنفس کاذب: در این مرحله، فرد اندکی از یک موضوع را یاد گرفته است و تصور میکند دیگر همهچیز را میداند! او بدون تجربه و دانش کافی، اظهار نظرهای قطعی میکند و به دیگران درس میدهد.
- دره ناامیدی (Valley of Despair) – سقوط از توهم: پس از برخورد با چالشهای واقعی، فرد متوجه میشود موضوع بسیار پیچیدهتر از چیزی است که تصور میکرد. در این مرحله، اعتمادبهنفس به شدت افت میکند و فرد ممکن است احساس شکست و ناتوانی کند.
- شیب روشنگری (Slope of Enlightenment) – رشد واقعی دانش: اگر فرد به یادگیری ادامه دهد، به تدریج متوجه میشود چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد. او دیگر نمیگوید «من همهچیز را میدانم» بلکه به دنبال درک عمیقتر میرود.
- فلات پایداری (Plateau of Sustainability) – درک واقعی تواناییها: در این مرحله، فرد به تخصص واقعی دست یافته و اعتمادبهنفس او متعادل و بر اساس دانش واقعی است.
- در فضای مجازی و رسانهها: افراد ناآگاه، معمولاً بیشتر از متخصصان واقعی اظهار نظر میکنند و اطلاعات نادرست را گسترش میدهند.
- در محیط کار: برخی از کارمندان و مدیران، بدون داشتن مهارت واقعی، خود را بسیار توانا تصور میکنند و تصمیمات اشتباه میگیرند.
- در تحصیل و آموزش: دانشجویانی که مقداری از یک مبحث را یاد گرفتهاند، تصور میکنند دیگر استاد آن شدهاند، اما در واقع در قله حماقت قرار دارند!
- در سیاست و جامعه: بسیاری از مردم درباره مسائل پیچیدهای مثل اقتصاد، پزشکی و سیاست نظرات قطعی و غیرقابل تغییر دارند، در حالی که اطلاعات آنها بسیار سطحی است.
همیشه در حال یادگیری باشید. اگر فکر میکنید همه چیز را میدانید، احتمالاً در قله حماقت هستید! از متخصصان مشورت بگیرید. به جای اعتماد به دانش محدود خود، با افراد باتجربه گفتوگو کنید. از نقد استقبال کنید. بهترین راه رشد، پذیرش اشتباهات و یادگیری از دیگران است. سطح دانش خود را واقعبینانه ارزیابی کنید.
همیشه از خود بپرسید: آیا من واقعاً در این موضوع متخصص هستم؟ آیا میتوانم این موضوع را به زبان ساده برای دیگران توضیح دهم؟ آیا افراد متخصص با نظر من موافقند؟
از قطعیت افراطی پرهیز کنید. متخصصان واقعی معمولاً از جملات قطعی مثل «قطعی است»، «شکی نیست»، «همیشه اینطور است» کمتر استفاده میکنند.
اثر دانینگ- کروگر به ما نشان میدهد افراد ناآگاه، اغلب اعتمادبهنفس بیشتری دارند، درحالیکه افراد متخصص، محتاطتر و واقعبینانهتر عمل میکنند. دانایی واقعی با فروتنی، یادگیری مداوم و پذیرش محدودیتهای دانش همراه است. شما چه فکر میکنید؟ تا به حال کسی را دیدهاید که دچار اثر دانینگ- کروگر باشد؟ یا شاید خودتان زمانی در این دام افتادهاید؟
بودن در کنار افرادی که خود را دانای خود میدانند احساسات پیچیدهای ایجاد میکند. این افراد خود را برتر نشان میدهند و باعث میشوند ما احساس ناراحتی، عصبانیت، حقارت یا ناامنی کنیم. تعامل با این افراد سخت و طاقتفرساست، اما روشهایی وجود دارند که بتوانید شرایط را مدیریت کنید و رابطه اثربخش و مفیدی با آنها بسازید.
البته صحبتکردن درباره روشهای برخورد مناسب آسانتر از عملکردن به آنهاست. شما برای مهار واکنشهای خود به زمان و تمرین مداوم نیاز دارید. در ادامه، برخی از روشهای مواجهه صحیح با چنین افرادی را مطرح میکنیم که ممکن است در موقعیتهای مختلف برایتان مفید باشد.
عصبانیت یکی از احساسات طبیعی انسان است و در بعضی موقعیتها برای ما مفید است، اما اگر با فردی سروکار دارید که خود را دانای کل میداند، ممکن است عصبانیت همهچیز را بدتر کند. در مواجهه با این افراد سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید. اینطوری میتوانید مسئله را واضح ببینید و آن را بهخوبی تحلیل کنید.
قبل از پاسخدادن به هر حرفی، ابتدا فکر کنید. بیشتر مردم شنوندگان خوبی نیستند و وقتی طرف مقابل در حال صحبت است، به او توجه نمیکنند و در ذهنشان به پاسخ فکر میکنند. تلاش کنید فعالانه گوش دهید، دقیق فکر کنید و سپس پاسخ بدهید. پاسخ حسابشده باعث میشود احترام بیشتری دریافت کنید و فرصتی برای عیبجویی به دانای کل ندهید.
درک کنید که رفتار این افراد به شما ربطی ندارد. کسانی که خود را دانای کل میدانند با شما مشکل ندارند؛ آنها برای مقابله با احساسات و چالشهای درونی خود اینطور رفتار میکنند. اگر به الگوی رفتاری آنها در طولانیمدت توجه کنید، میبینید با همه افراد چنین برخوردی دارند.
برای مقابله با کسانی که خود را دانای کل میدانند، مرزهای خود را تعیین کنید. آنها ممکن است به حدومرز شما توجهی نداشته باشند و رفتار خود را تغییر ندهند، اما پس از مدتی که شما روی مرزهای خود پافشاری کنید، ناخودآگاه میفهمند که شما شخصیتی قوی دارید و رفتار بهتری از خود نشان میدهند.
افرادی که خود را دانای کل میدانند اعتقاد دارند که همهچیز را درباره شما، موقعیتهای مختلف و کل جهان میدانند. آنها در بحث و مناظره ماهرند و فرصتی به دیگران نمیدهند که صحبت کنند. به نظر میرسد آنها برای هر حرفی پاسخی آماده دارند و یاد گرفتهاند استدلالهایی ظاهرا منطقی مطابق اهداف خود بسازند و در موقعیتهای مختلف آن را ارائه کنند.
طبیعی است وقتی میشنویم فردی حرف نادرستی میزند، بخواهیم از خودمان دفاع کنیم اما در برخورد با این افراد بهتر است آگاهانه عمل کنیم و وارد بحث نشویم چراکه آنها شما را در دوری باطل گرفتار میکنند و اجازه نمیدهند برنده شوید. در این شرایط بهتر است راهی پیدا کنید که با مهربانی و همدردی نظرتان را بیان کنید یا اگر آنها به شما حمله کردند، تحتتأثیر قرار نگیرید. از گفتوگو خارج شوید و وقتی توهم برتری آنها فروکش کرد، صحبتهایتان را ادامه دهید. علاوهبر این، میتوانید بهجای درگیرشدن در یک مکالمه طولانی، گفتوگو را را با یک جمله ساده مانند «از این پیشنهاد شما متشکرم» پایان دهید.
تعامل با کسانی که خود را دانای کل میدانند، خستهکننده است و انرژی زیادی میطلبد. اعتمادبهنفس سلاحی مؤثر برای مقابله با این افراد است. اگر سعی میکنند شما را تخریب کنند، در این دام گرفتار نشوید. نقاط قوت و تواناییهایتان را در ذهن داشته باشید و از آنها کمک بگیرید. علاوهبر این، اعتمادبهنفس سبب میشود هنگام تعامل با این افراد احساس حقارت و بیکفایتی نکنید.
فراموش نکنید که رفتار این افراد از احساس ناامنی آنها نشئت میگیرد و نمیدانند چه تأثیر بدی روی دیگران دارند، بنابراین در برخورد با کسی که خود را دانای کل میداند هوشیار و آگاه باشید. بر تواناییهایتان تکیه کنید و اجازه ندهید به سلامت روان شما آسیب بزنند.
سعی کنید در برخورد با کسی که خود را دانای کل میداند همدل باشید. این راهکار کمی دشوار به نظر میرسد، اما تلاش کنید دیدگاه و موقعیت او را درک کنید. این افراد اغلب از کمبود عزت نفس یا مسئلهای شخصی در عذاباند و نقاب دانای کل را برای خود انتخاب کردهاند که آزرده نشوند. بهجای عصبانیشدن، آنها را درک کنید؛ از مجادله با آنها بپرهیزید و با همدلی با این افراد سخن بگویید.
به یاد داشته باشید دانای کل شما را احمق یا بیسواد فرض نمیکند. او به شما احترام میگذارد، اما متوجه تفاوت واقعیت با عقیده نیست، بنابراین خونسرد باشید و پاسخهای غیرمنطقی آنها را نشنیده بگیرید.
اگر در جایگاه مدیر وارد جلسه با دانای کل میشوید، باید صداقت و صراحت خود را نشان دهید. مشاوران میگویند افراد حاضر در جلسه از رفتار مدیر جلسه الگوبرداری میکنند؛ بنابراین خوب است جملاتی را بیان کنید که انعطافپذیری شما را نشان دهند و فضای جلسه را صلحآمیز نگه دارند. مثلا بگویید: «بیایید ایدههایمان را بیان کنیم تا برای این مسئله پاسخهای متنوعی پیدا کنیم». این رفتار به تمام افراد فرصت ابراز عقیده میدهد و دانای کل نمیتواند گفتوگو را به دست بگیرد.
اگر هم در حال ارائه موضوعی به مدیر یا کارفرمای خودید، با بیان آمار و دلایل صحبت کنید. به اطلاعات خود مطمئن باشید و قبل از جلسه آنها را بررسی کنید. هرچقدر آمار و اطلاعات دقیقتری داشته باشید، دانای کل فرصت کمتری برای مداخله در صحبتهایتان خواهد داشت.
کسانی که خود را دانای کل میدانند رفتار تدافعی و تهاجمی دارند. بدترین کاری که در برابر آنها میتوانید انجام دهید، ایجاد احساس خطر برای آنهاست. صحبتکردن با طعنه و کنایه احساس ترس را تداعی میکند و تأثیری منفی بر مکالمات شما خواهد داشت. در عوض یک نفس عمیق بکشید، لبخند بزنید و با شوخطبعی گفتوگو را ادامه دهید. شوخطبعی نشاندهنده صمیمیت و دوستی بین افراد است و در موقعیت پرتنش فرد را خلع سلاح میکند.
دانای کل از مخالفت و بیان دیدگاههای انتقادی لذت میبرد. اگر این موقعیت برای شما آزاردهنده است، با پرسشهایی او را به چالش بکشید. این کار او را مجبور میکند که قبل از صحبتکردن کمی فکر کند و پاسخ غیرمنطقی ندهد. وقتی با کسی حرف میزنید که خود را دانای کل میداند، محترمانه از او سؤال بپرسید. مثلا بپرسید چرا معتقد است که چیزی درست است یا منابع خود را از کجا پیدا کرده. پرسیدن سؤالات اصولی و دقیق بهمرور به آنها میآموزد که قبل از صحبتکردن، باید منابع و دلایل معتبری برای گفتههایشان پیدا کنند.
شاید باورتان نشود، اما دانای کل از تأثیر منفی رفتارش بر دیگران بیخبر است. همیشه به نظر میرسد این افراد اعتمادبهنفس زیادی دارند اما اغلب از احساس ناامنی و بیکفایتی رنج میبرند. اگر رفتار دانای کل شما را آزار میدهد، بهتر است او را به نوشیدن یک فنجان قهوه یا جلسهای خصوصی دعوت کنید و در فضایی آرام و امن، احساس خود را به او بگویید. در بیان احساسات خود صادق باشید و عزت نفس او را هدف نگیرید. مثلا میتوانید بگویید: «بعضی اوقات برای من سخت است که نظرم را بیان کنم، چون خجالتی هستم و نمیتوانم صحبت دیگران را قطع کنم. آیا میتوانی کمی صبر کنی تا صحبتم تمام شود و بعد نظراتت را بگویی؟»
در جلسات نیز میتوانید از این تکنیک استفاده کنید. اگر کسی که خود را دانای کل میداند وارد مکالمه شما شد، میتوانید صریح و مؤدبانه درخواست خود را بیان کنید. مثلا بگویید: «من برای نظرات شما احترام زیادی قائلم، اما در حال حاضر منظور دیگری دارم. آیا میتوانید فقط در مورد این موضوع بخصوص نظراتتان را بگویید؟»
اگر تمام روشهای قبل را امتحان کردید و همچنان به نتیجهای نرسیدید، رابطه خودتان را با دانای کل محدود کنید. چنین افرادی را بیرون دعوت نکنید، به مکانهای موردعلاقهشان سر نزنید و پاسخ تماسهای تلفنی غیرضروری آنها را ندهید. شاید فکر کنید این رفتار ظالمانه و دور از ادب است، اما فراموش نکنید که سلامت روان شما از همهچیز مهمتر است.
اگر همکاری دارید که خود را دانای کل میداند، شرایطتان سختتر است، چراکه نمیتوانید بهراحتی از معاشرت با او اجتناب کنید. در این حالت، میتوانید وانمود کنید که صدایشان را نمیشنوید یا مؤدبانه لبخند بزنید و سکوت کنید. علاوهبر این، میتوانید با جملاتی کوتاه موضوع گفتوگو را تغییر دهید یا به آنها اجازه ندهید خیلی صحبت کنند.