به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از سی ان ان، تحولات مربوط به هوش مصنوعی طی سالهای اخیر، به یکی از مهمترین محورهای رقابت ژئوپلیتیک میان قدرتهای بزرگ جهان تبدیل شده است. از کاربردهای نظامی گرفته تا بهرهبرداریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، هوش مصنوعی نقشی حیاتی در آینده تمدن بشری بازی میکند.
در همین راستا، چین اخیراً پیشنهاد تشکیل یک نهاد بینالمللی برای نظارت، تنظیم مقررات و تعیین اصول اخلاقی توسعه هوش مصنوعی را ارائه داده است؛ حرکتی که بسیاری آن را پاسخی استراتژیک به رهبری یکجانبه آمریکا در این حوزه میدانند.
بر اساس آنچه رسانههای دولتی چین منتشر کردهاند، این کشور قصد دارد در قالب سازمانهایی مشابه با «سازمان ملل برای هوش مصنوعی» یا یک «چارچوب چندجانبه جهانی»، موضوع حکمرانی بر هوش مصنوعی را بینالمللی کند. چین استدلال میکند که AI نباید تنها در اختیار چند کشور یا شرکت بزرگ باشد، بلکه باید تحت نظارت و قانونگذاری جهانی، با مشارکت تمامی کشورها توسعه یابد.
در ظاهر، این پیشنهاد رنگی از همکاری و مشارکت جهانی دارد، اما منتقدان غربی معتقدند که پکن در حال پیشبرد یک دستورکار سیاسی زیر پوشش یک ابتکار اخلاقی و علمی است. به گفته برخی تحلیلگران، چین در تلاش است از طریق این ساختارها، هنجارهایی را تحمیل کند که با ارزشهای لیبرال و دموکراتیک همخوانی ندارند؛ از جمله نظارت گسترده، سانسور اطلاعات و کنترل اجتماعی از طریق فناوری.
در سوی مقابل، ایالات متحده که میزبان قدرتمندترین شرکتهای هوش مصنوعی جهان است (نظیر OpenAI، Google DeepMind، Anthropic و Meta)، تاکنون از پیوستن به نهادهای چندجانبه با محوریت کشورهای رقیب خودداری کرده و مدل حکمرانی غیرمتمرکز و بازارمحور را ترجیح داده است.
آمریکا البته اقدامات نظارتی داخلی انجام داده؛ نظیر دستور اجرایی جو بایدن برای ایمنی و شفافیت در توسعه AI و همکاری با اتحادیه اروپا در قالب «بیانیه جهانی هوش مصنوعی»؛ اما هنوز هیچ نهاد جهانی جامع تحت حمایت آمریکا در این زمینه شکل نگرفته است.
این استراتژی انفرادی آمریکا از یکسو به حفظ برتری فناورانه واشینگتن کمک کرده، اما از سوی دیگر، انتقادهایی درباره عدم شفافیت، عدم پاسخگویی و نبود چارچوب بینالمللی هماهنگ برانگیخته است. کشورهایی مانند هند، برزیل، اندونزی و کشورهای آفریقایی نیز احساس میکنند که در این میان نادیده گرفته شدهاند.
در قلب این رقابت، یک اختلاف بنیادین ارزشی قرار دارد. مدل آمریکایی بر آزادی بیان، دسترسی آزاد به اطلاعات و رقابت خصوصی تأکید دارد؛ در حالیکه مدل چینی، با محوریت دولت مرکزی، کنترل محتوا و اولویت نظم اجتماعی شکل گرفته است.
این تفاوت، خود را در کاربردهای AI نیز نشان میدهد:
در چین، هوش مصنوعی بهطور گسترده در نظارت تصویری، پیشبینی رفتار جمعی و مدیریت اجتماعی به کار میرود.
در آمریکا و اروپا، استفادههای تجاری و تحقیقاتی اولویت دارد، و بحثهای اخلاقی درباره حریم خصوصی و تعصب الگوریتمها در سطح عمومی جریان دارد.
پیشنهاد چین برای حکمرانی جهانی بر AI میتواند تلاشی برای صدور مدل کنترلمحور خود به سطح بینالمللی تلقی شود؛ تلاشی که اگر با حمایت کشورهایی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین همراه شود، ممکن است نظم AI جهانی آینده را شکل دهد.
در این معادله، کشورهایی که در حال توسعه هستند، نقش کلیدی دارند. آنها اغلب فاقد توان فناورانه مستقلاند و ناچارند میان دو مدل حکمرانی موجود یکی را انتخاب کنند. کشورهایی مانند عربستان، امارات، هند، برزیل و آفریقای جنوبی، که در حال سرمایهگذاری گسترده در AI هستند، ممکن است میدان رقابت دیپلماتیک بین آمریکا و چین شوند.
برای مثال، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در سالهای اخیر پروژههای بزرگ AI با همکاری هر دو کشور آغاز کردهاند. انتخاب جهتگیری حکمرانی این کشورها میتواند بر توازن جهانی آینده هوش مصنوعی تأثیرگذار باشد.
با وجود تلاشهای چین، رسیدن به یک چارچوب حکمرانی جهانی برای AI هنوز دور از دسترس به نظر میرسد. اختلافهای بنیادی میان قدرتها، عدم توافق بر سر تعاریف اخلاقی، رقابتهای اقتصادی و امنیتی، و سرعت سرسامآور پیشرفت فناوری، همگی موانعی جدی هستند.
با این حال، تجربههای پیشین در موضوعاتی مانند اقلیم، منع گسترش تسلیحات هستهای و امنیت سایبری نشان دادهاند که نهادهای بینالمللی، حتی اگر ناکامل، میتوانند از هرجومرج کامل جلوگیری کنند. شاید یک چارچوب مشترک حداقلی، بر محور ایمنی، شفافیت، و منع استفاده نظامی از AI، نخستین گام بهسوی همکاری جهانی باشد.
پیشنهاد چین برای ایجاد حکمرانی جهانی در حوزه هوش مصنوعی، اگرچه در ظاهر اقدامی همکاریجویانه و مسئولانه به نظر میرسد، اما در بطن خود یک مانور ژئوپلیتیک و ارزشی در برابر مدل آمریکایی است. این دو مسیر، بازتابی از نظم جهانی نوینی هستند که دیگر تنها بر اساس قدرت نظامی یا اقتصادی تعیین نمیشود، بلکه بر مبنای تسلط بر فناوریهای بنیادین شکل خواهد گرفت.
در نهایت، آنچه سرنوشت AI جهانی را رقم خواهد زد، نه فقط قدرت اقتصادی یا نظامی کشورها، بلکه توان آنها در جلب اعتماد بینالمللی، ایجاد چارچوبهای قابل اجرا و حفظ ارزشهای انسانی در عصر الگوریتمهاست.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.