به گزارش سرویس تاریخ و فرهنگ پایگاه خبری ساعدنیوز، از نوشتههای مورخان یونانی برمیآید که در دورهٔ هخامنشیان شهر توس به نام «سوسیا» (Susia) یاد میشد و یکی از پایتختهای ایالت پارت در شمال شرقی ایران و منطبق بر استان خراسان امروزی بوده است: برخی از محققان بر این باورند که سوسیا همان توس امروزی است.
تاکنون دربارهٔ نام توس وجه تسمیهٔ دقیقی ابراز نشده، ولی «بارتلمه» برای واژهٔ tusa ریشهٔ taos را پیشنهاد داده است. این ریشه دارای دو معنی «خالی» و «رها» است. این نام هم بر پهلوانی ایرانی و هم بر منطقهای در خراسان گفته میشود. توس یکی از شانزده سرزمین مهم و مقدسی بوده که در کتاب دینی ایرانیان اوستا از آن به نام «اُوروِ» یاد شده است. نام توس تا دورهٔ ساسانی مشخصاً در متون و منابع نیامده و در کتیبههای دورهٔ هخامنشی، شهرهای شمال شرق کشور با نام ایالت پرثوه، جزئی از قلمرو امپراتوری هخامنشی آمده است. در دورهٔ اشکانی نیز نامی از این شهر در دست نیست؛ اما در دورهٔ ساسانی جز چند مورد که حوادثی در این شهر اتفاق میافتاده، تاریخ این شهر را باید در لابهلای حوادث و تاریخ منطقهٔ خراسان جستجو کرد.
در یکی از بخشهای اوستا نام توس، پسر نوذر به عنوان یلی جنگجو آمده است که در برابر پسرانِ دلیرِ ویسه میجنگد و از ایزدبانو «اردویسور اناهید» تقاضای یاری میکند. پس از آن، بیشتر فردوسیِ توسی است که نام این دیار را بارها در شاهنامه گنجانیده، و به گفتهٔ او سام نیای رستم در کنار کشفرود توس با اژدهایی جنگیده و آن را کشته است. کیکاووس نیز گنجی به نام عروس در توس پنهان داشته که چون نوبت به کیخسرو رسیده او به گودرز گفته است تا آن را به پهلوانان ایران، چون زال و گیو و خداوند رخش (رستم) ببخشد. بالاخره یزدگرد رامگر یا اثیم (یزدگرد یکم شاهنشاه ساسانی)، که پدر بهرام گور بوده، به روایت فردوسی در کنار چشمهٔ سو توس بر اثر جفتهٔ اسبی آبی کشته شده است. اما این همه، پیش از آن که اهمیت تاریخی داشته باشد خبر از اهمیت توس در عهد باستان میدهد.
واژهٔ توس در قرن دهم م. به مجموعهای از چندین پارچهآبادی و روستاها گفته میشد (معجمالبلدان توس را شامل ده هزار پارچهآبادی دانسته است) و کوره (ده) نوقان و کوره (ده) تابران و روستای سناباد که امروزه در داخل شهر مشهد واقع شدهاند جزو منطقه توس بهشمار میآمد که در سال 809 م. هارون الرشید و در سال 818 م. علی بن موسی الرضا پیشوای هشتم شیعیان در آن مدفون گردید، جغرافیدانان آنجا را ولایت توس مینامیدند که همه دشت (فلات) مشهد فعلی را در برمیگرفت و روستای توس از همه آنها آبادتر بود.
در زمان جغرافیانویسان عرب شهر توس به واسطهٔ رونق و ترقی نیشابور اهمیت درخوری نداشت. توس هم مانند نیشابور به دست تولوی پسر چنگیزخان خراب و در زمان اوغدی (اوکتای) جانشین چنگیز به تجدید عمارتش پرداختند و از آن به بعد چند مرتبه مقر فرمانروایان مغول شد. پس از سقوط مغولهای ایران، توس با قوچان و کلات و ابیورد و نسا و واحهٔ مرو در جزو قلمرو دولت کوچکی که امیر ارغونشاه رئیس طایفهٔ جون غربانی تشکیل داده بود درآمد، پس از ارغونشاه پسرانش محمدبیگ و علیبیگ جانشین پدر شدند. علیبیگ در سال 1382 م. مجبور به اطاعت از تیمور شده بعد وی را به فرغانه اعزام و در سال بعد کشته ساختند.
در سال 1389 م. پس از شورشی، مردم توس را قتلعام کردند و در این رویداد حدود ده هزار نفر کشته شدند. بازسازی عمارت قلعهٔ توس پس از فوت تیمور و در سال 1405 م. انجام گرفت. در دورههای بعد، نام توس را با نام مشهد یکجا میبرند، مشهد تدریجاً به واسطهٔ اهمیت مذهبی خود شهر توس را تحتالشعاع قرار داده و پایتخت خراسان گردید.
برای مشاهده مطالب مرتبط با تاریخ و فرهنگ اینجا کلیک کنید