به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از فرادید، محققان در چین یک گور دسته جمعی حاوی 41 اسکلت بدون سر کشف کردهاند. گور سایت «هونگه» (Honghe) حاوی بزرگترین قتل عام شناخته شدۀ چینی در دوران نوسنگی است. از شواهد یافت شده در این سایت اینطور به نظر میرسد که سی و دو نفر در جریان یک رویداد کشته شدهاند.
از زمان کشف اولیۀ آن در دهه 1990، این مکان وحشتناک موضوع شش کاوش مختلف بوده است. در جدیدترین مورد، محققان 68 اسکلت را در دو خانه و سه مقبره کشف کردند که 41 اسکلت بدون سر بود. این اجساد بین 4100 تا 4400 سال قدمت دارند. علاوه بر این، گروه باستانشناسی همچنین جمجمه چهار مرد را در گودالی بیرون از خانه و چندین سلاح استخوانی مدفون در کنار اسکلتها را پیدا کردند.
به شکلی غیرعادی، همه قربانیان زن یا کودک بودند. هر اسکلت دارای علائم برش در سراسر مهرههای گردن و چندین بریدگی V و U شکل در مهره دوم است. مهاجمان از چاقوهایی با دستههای استخوانی با تیغههای سنگی استفاده کرده بودند. شباهت این نشانهها نشان میدهد که این قتلها همگی در جریان یک حملۀ واحد اتفاق افتادهاند.
این ابزارهای برش احتمالاً ابزارهایی با دسته استخوانی با تیغههای سنگی بودند که با یافتههای دیگر در منطقه هونگه مطابقت دارند. از نظر محققان این یافتهها وجود نوعی رفتار «شکارِ سر» را نشان میدهند. شکار سر به معنی تلاش آگاهانه برای کشتار و جمعآوری سرهای قربانیان است.
در این مطالعه که در ژورنال Archaeological and Anthropological Sciences منتشر شد، از بررسیهای بصری و تکنیکهای خاص تصویربرداری برای شناسایی نشانههای بریدن سر استفاده شده است. محققان دریافتند که 32 مورد از 41 سر بریدن در یک رویداد واحد اتفاق افتاده است!
شکار سر در بسیاری از کشورهای آسیایی، به ویژه در آسیای جنوب شرقی و جزایر اقیانوس آرام، رایج بود. شکار سر اغلب با ترکیبی از عوامل آیینی، اجتماعی و سرزمینی انگیزه میگرفت. قبایل و گروههای بومی از شکار سر برای به دست آوردن قدرت معنوی، نشان دادن تسلط بر جوامع رقیب و دلجویی از ارواح اجدادی استفاده میکردند.
این مطالعه دو احتمال برای این رویداد شکار سر در نظر گرفته است. اولین نظریه آنها این است که این یک عمل آیینی بوده است.
محققان در این مطالعه نوشتند، ممکن است زمانی که دشمنان به این سکونتگاه حمله کردند، زنان و کودکان را مورد هدف قرار داده باشند که منجر به یک درگیری بینفردی با سطح بالایی از خشونت شده باشد.
کیان وانگ، یکی از نویسندگان این مطالعه میگوید: «سرهای دشمنان به دلیل معنای تشریفاتی خاص، مثلا برای تسخیر روح و انرژی دشمنان جستجو میشدند». بنابراین ممکن است در این مراسم خاص سر زنان و کودکان دارای ارزش بیشتری بوده باشند.
تئوری دوم «رقابت سکونتگاهی» را عامل این کشتار میداند. این سایت دارای سه سنگر دفاعی در اطراف خود بود که نشان میدهد درگیری بین مردم هونگه و سایر جوامع وجود داشته است.
اکثریت قریب به اتفاق کسانی که در هونگه زندگی میکردند کشاورزان، ماهیگیران و شکارچیان بودند. با انتخاب زنان و کودکان به عنوان قربانی، یک گروه رقیب به دلیل «سطح بالای خشونت» بیشترین میزان تحقیر را به دشمن تحمیل میکرد. در این سناریو، مهاجمان سرها را به عنوان نوعی جام پیروزی به همراه خودشان میبردند.
محققان پیشنهاد میکنند که مردان این قبیله احتمالاً در حین حمله دور بودهاند و برای یافتن اجساد قتلعام شده عزیزانشان بازگشتهاند. سپس تصمیم گرفتهاند قبل از ترک محل سکونت، آنها را در خانهها و مقبرهها دفن کنند.
در همین حال، محققان بر این باورند که چهار جمجمه یافت شده در گودال ممکن است «غنائمی» باشد که توسط اعضای سکونتگاه هونگه از قبیله دشمن دیگر آورده شده است.