مراسم نوروزی «میرمیرین Mir miren»، « میرنوروزی» یا «امیر بهاری» از جمله آئینهای نمایشی پس از روز عید نوروز به شمار می آمد که در گذشته با تشریفات زیادی برپا می شد . در منطقه ی مهاباد این مراسم هر سال در نخستین چهارشنبه ی سال برگزار می شد که همه ی مردم در اجرای هرچه بهتر آن تلاش می کردند. البته باید گفت که این مراسم امروزه تنها در چند روستای منطقه ی منگور از توابع مهاباد باقی مانده است. در این روز مردم از میان خود فردی عامی را به امارت و حکومت موقت برمی گزینند و به او عنوان میر نوروزی یا امیر بهاری اعطا می کنند.
میر نوروزی و مراسم کوسه گردی از جمله بازی ها و نمایش هایی بود که تا دو دهه پیش به عنوان مقدمه نوروز در استان کردستان برگزار می شد. مراسم کوسه گردی توسط دو نفر به اجرا در می آمد. یکی را کوسه و دیگری را زن کوسه می نامیدند. کوسه لباس مضحک و گشاد و کوتاهی می پوشید و ریش و سبیل انبوهی از پشم گوسفند می گذاشت و با گذاشتن کلاه بلند و شاخ بر سر و آویزان کردن زنگوله ای به دور گردن خود، به همراه زن کوسه که او نیز لباسی زنانه می پوشید و به نحو مضحکی آرایش می کرد، در کوچه ها و معابر به راه می افتاد و موجب خنده و شادی اهالی می شد.در ادامه ی این مراسم ها و آیین های سنتی کردستان که مخصوص نوروز است، مراسم میرمیرین یا امیر بهادری برگزار می شود. در این مراسم اهالی قبل از رسیدن سال نو برای شادی و تفریح دور هم جمع می شدند و به اجرای نمایش می پرداختند. در این میان هم با شوخی و خنده و تمثیل های فکاهی از حاکم مستبد و یا فرمانروای زورگو زمانه خودشان انتقاد می کردند.
چند روز مانده به نوروز، مردم به دنبال فرد عامی و مناسب میر نوروزی می گشتند و با برآمدن آفتاب در روز مشخص، شاه دروغین با تمام عوامل و اشخاص خود به تخت سلطنت می نشست.چون میر نوروزی بر تخت می نشست تمام اهالی بازار ها را تعطیل و به دور او جمع شده و با اجرای نمایش هایی و دادن فرامین میر و اجرای آنها به خنده و شادی و شور پرداخته و به استقبال بهار می رفتند.
به هر روی سنت میر نوروزی از روزگار کهن تا همین چند وقت پیش رواج پیدا داشت و در میان مردم رنگ و بوی طنز و شادی و خنده به خود می گرفت.سنت میر نوروزی که از آن با نام های “خان خانی” و “امیر بهاری” نیز یاد می شود تا دوران مشروطه و تا سال ۱۳۰۲ شمسی در بجنورد خراسان اجرا می شده است. به گفته ای این رسم بیشتر در مناطق غربی ایران رواج داشته است و در کردستان و نواحی بختیاری به نام “میر میرین” رواج داشته است.آنچه امروزه با عنوان حاجی فیروز با لباس قرمز و چهره سیاه در خیابان ها و معابر ظاهر می شود می تواند تغییر شکل یافته، میر نوروزی باشد.
داستان میر نوروزی
در این روز و به هنگام طلوع آفتاب میر بهاری بر تخت می نشیند، سپس مرد چماق نقره ا ی(گوپال زیوینgopal-zevin) در پیشگاه میرنوروزی تعظیم کرده و افراد حکومت موقت را به این شرح معرفی می کند:
- میر نوروزی
- کهن وزیر که از میان میران شوخ و بذله گو انتخاب می شود. وی مرد خردمندی است که نقش مشاور و حل کننده ی مشکلات را برعهده دارد
- وزیر دست راست که احکام منطقی صادر می کند
- وزیر دست چپ که فرمانهای مسخره و عجیب می دهد
- میرزا، فردی باسواد است و سمت دبیری دارد
- فراشان وخدمتگزاران
- خنجرزنان یا جلادان که لباس سرخ می پوشند
- مرد گوپال زیوین (چماق نقره ای)مامور ابلاغ میر نوروزی است.
- نوازندگان که تعدادشان به بیست و پنج نفر می رسد و بصورت افتخاری انجام وظیفه می کنند، آوازخوانان وسرودخوانان که گاهی دسته جمعی ،گاهی نوبتی و بعضی به صورت گه ره لاوژه (مشاعره) آوازه خوانی می کنند.
کار وزیرکُهن در دستگاه میر نوروزی گره گشایی و حل مشکلات مردم است. وزیران دست چپ و راست نیز به کار خویش مشغول می شوند. گروه دژخیمان و جلادان جامه های سرخ رنگ پوشیده و مرد گوپال زیوین هم دستورات میر نوروز را می رساند. وشکه رن یا دلقک نیز جامه ی از پوست گوسفند پوشیده و زنگوله ای به گردن می آویزد و کلاش یا گیوه ای به پا کرده و مردم را به خنده در می آورد. در این روز امیر بهاری به شهر یا روستا وارد شده و پس از سیر و گذار پرچم فرمانروایی را برافراشته و بر تخت عدالت تکیه زده و گناهکاران را تنبیه و مجازات کرده و به مردم می شناساند و در ضمن به آنها چند تازیانه ای هم می زند، به پیشنهاد وزیران امیر بهاری زندانیان بی گناه را آزاد می کند و افراد قهرکرده را با هم آشتی داده و زکات را با زور و جبر از ثروتمندان می گیرد و به فقرا می دهد . هرکس به وظایف خود عمل نکند به شدت تنبیه می شود . هرکس به فرمان امیر بهاری بخندد مجازات سختی را پیش رو خواهد داشت. میر اصلی یا فرمانروای پیشین باید فردا برای درست کردن کاخی زیبا و باشکوه دست به کار شود، در غیر این صورت باید با زور با پیرزنان شوی مرده ازدواج کند. میر نوروزی همراه یارانش به روستاهای اطراف شهر می روند و به رقص و شادی مشغول می شوند.
از سوی میرنوروزی فرمانهای عجیب و غریب دیگری نیز صادر می شود که هرکس از آنها سرپیچی کند مجازات می شود. هر حکمی که از سوی میر نوروزی صادر شود فورن بوسیله ملازمانش به اجرا در می آید. میر نوروزی از راز فرمانرواییش آگاه است و می داند که با یک پوزخند دستگاه فرمانرواییش برچیده می شود، از این رو هر اندازه دلقکها بازی در آورند، لب به خنده نمی گشاید. سرانجام از ترس خود که مبادا لبخندی بزند، دستگاه فرمانروایی را بر جای نهاده و می گریزد و به خانه یکی از بزرگان و ریش سپیدان پناه می برد تا از کتک کاری و تازیانه خوردن نجات یابد. البته این نیز جنبه ی شادی داشته است، چون براستی پس از پایان دوره ی حکومتش برای صدور فرمانها و احکامش بازخواست نمی شود.در اجری این مراسم کُهن اعیان و اشراف لباسهای عالی و جواهرنشان، تاج و گوهرهای قیمتی شاهانه،اسب و چکمه،مهمیز و شمشیر، خنجر وکمربند و بازوبند و اسلحه های گرانبهای خود را در اختیار میرنوروزی می گذاشتند و اهالی شهر هرچه اسب و قاطر و زر و زیور و وسایل تشریفات داشتند برای اجرای هرچه بهتر مراسم جشن به عنوان امانت در اختیا گروه برگزاری امیر بهاری می گذاشتند.