بروز احساسات در زنان و مردان بسیار متفاوت است زیرا عشق و وابستگی برای مردان به معنای از دست دادن استقلال و موجودیت مردانه است، به همین دلیل از آن پرهیز می کنند چون آنها نیاز و گرایش به یک زن به مثابه یک نقص برای خود می دانند.در این مطلب به دلایل تفاوت احساسات عاشقانه در مردان وزنان می پردازیم.
دلایل تفاوت احساسات عاشقانه در مردان وزنان
چرا مردان نسبت به زنان واکنش های عاطفی کمتری از خود نشان میدهند آن ها چه نوع روحیاتی دارند چرا مانند خانم ها احساساتی نیستند عواطف درونی به چه صورت است چرا عشق و احساسات کمتری نسبت به زنان دارند و احساسات عاشقانه در مردان کمتر از زنان دیده می شود؟ عاشق شدن و تعلق پیدا کردن، وابستگی و دلبستگی را به دنبال دارد که مردها به شدت از آن می هراسند. یک روان شناس بالینی و مشاور خانواده، اظهار داشت: در اکثر جوامع مردها را با میزان موفقیت وی می سنجند و در غالب مشاغل مهم و حساس مانند ارتش، سیاست و تجارت داشتن قلبی گرم و مهربان نوعی ضعف محسوب می شود.
وی افزود: بسته به فرهنگ جامعه و عرف رایج حتی احساس همدردی هم می تواند برای آنان شرم آور تلقی شود بنابراین آن را پنهان می کنند یا سعی می کنند با عواطف درونی خود مقابله کنند و به طور ناخودآگاه تلاش زیادی وقف مراقبت از احساسات و عواطف خود می کنند.
آشنایی با دلایل تفاوت احساسات عاشقانه در مردان و زنان
این روان شناس گفت:عشق و وابستگی برای مردان به معنای از دست دادن استقلال و موجودیت مردانه است، به همین دلیل از آن پرهیز می کنند زیرا نیاز و گرایش به یک زن به مثابه یک نقص برای آنان تلقی می شود. این باور در کشور های جهان سوم و در حال توسعه که از مدرنیته فاصله دارند بیشتر به چشم می خورد. او با بیان اینکه مردها از دلتنگی و از دست دادن تمرکز می هراسند، گفت: در گفت وگو میان مردها کم تر صحبت تعلق و وابستگی به چشم می خورد و غالب مردان حتی اگر به احساسی دچار باشند، به آن اعتراف نکرده و سعی می کنند آن را ناچیز و بی اهمیت جلوه دهند .
وی با اشاره به تأثیر حیرت انگیز زنان بر عملکرد مردها، بیان داشت:اغلب مردان از تأثیر شگرف آور زنان بر خود آگاهی دارند، به طور مثال حتی تأیید چشمی یک زن نقش انرژی دهنده وصف ناپذیری را برای آنان ایفا می کند، به همین دلیل است که به نقد شدن توسط زنی که به آن علاقه دارند بسیار حساس و واکنش خیزند.
اوافزود: این احساس ضعف ناشی از عدم تعادل در مردان است که تمایل و گرایش ذاتی به جنس مخالف و آموزه های اجتماعی و باورهای ناخودآگاه آنان درهم می آمیزد و می تواند زمینه ایجاد این نوسان و درگیری های درونی را فراهم کند و بسیای از رفتارهای نامناسب مردان با جنس مخالف هم در این قالب توجیه پذیر است. وی در پایان بیان داشت:برای ایجاد تعادل و احساس امنیت روانی در مردان لازم است زنان رفتار کنترل کننده و سلطه گر نداشته باشند و به مردان بفهمانند استقلال و عشق آنان را می توان با هم به رسمیت شناخت.
عشق از نگاه زنان
عشق برای زن مفاهیم بسیاری در بردارد. او می خواهد به مردی که دوست دارد اعتماد کند و مطمئن شود او می تواند برایش محیطی امن و آینده ای خوب فراهم کند و به نقاط ضعفش توجهی ندارد و در هر حال سرشار از حمایت است. وقتی مردی تمام عشقش را نثار زنی می کند، درواقع به او این اطمینان را می دهد آنقدر قوی و تزلزل ناپذیر است که می تواند وفادار بماند و هرگز گمراه نمی شود. زن عشق را می خواهد تا به این وسیله بداند عقل مرد تحت هر شرایطی حتی مواقع سخت و بحرانی خوب کار کرده و می تواند از او همیشه حمایت کند. از نظر زن ها، مردها باید بتوانند روی پای خود بایستند و از نظر مالی و عاطفی توانایی کافی داشته باشند و وقتی زنی بداند مرد زندگی اش عاشق اوست، هیچ مشکلی حتی مالی نمی تواند اوضاع زندگی شان را به هم بریزد.
زنان بیشتر به دنبال شریکی هستند که مراقب آنها بوده و قادر باشد خانواده شان را هم ازنظر مالی و هم ازنظر عاطفی تامین کند. زنان در رابطه شان با طرف مقابل علاوه بر جذابیت های فیزیکی، به دنبال مهربانی و سخاوت نیز هستند.
عشق از نگاه مردان
دنیای مرد ها استدلالی و زنها احساسی است. مردها اگر مجبور باشند بین عشق و احترام یکی را انتخاب کنند بیشترشان ترجیح می دهند تنها بمانند تا این که به آنها بی احترامی شود. عشق یک مشغولیت در زندگی مرد است اما برای یک زن خود زندگی است. در بالاترین سطح زندگی یک مرد شرف و افتخار قرار دارد و اوج زندگی یک زن عشق است. کلمه عشق برای زن و مرد دو مفهوم متفاوت دارد.