احادیثی درباره قانون جذب
با تصوّر و تجسم، تمام دنیا یک کاتالوگ در دست تجسم گر خواهد بود و او می تواند به جهان سفارش دهد که هر چه را انتخاب کرده برایش خلق کند. بر همین مبناست که هواداران جذب، وضعیت موجود زندگانی افراد را ساخته و پرداخته قوۀ تجسم آن ها می دانند و بر این باورند که اگر کسی می خواهد رویدادهای زندگی خود را تغییر دهد باید نیروی تجسّم و تصوّر ذهن را باور داشته باشد.امروزه در بسیاری از کارگاهها و سمینارهای راز، از قانون جذب به عنوان موضوعی که مورد تأیید متون اسلامی است نام برده میشود و پارهای از سخنرانان پا را فراتر گذاشته و جذب را اصالتا متعلق به معارف دینی دانسته و مدعیاند که اساسا خاستگاه این مفهوم، متون دینی و اسلامی است. این مفهوم با نامهای جذب، قانون جذب، تکنولوژی فکر، راز، قدرت تفکر، قانون راز و گاهی با نام تجسّم خلّاق بر سر زبانهاست. نکته قابل توجه در باب قانون جذب این است که در بسیاری از کتابها و کارگاهها این ایده به عنوان یک مرام معنوی و عرفانی به دیگران آموزش داده میشود و با نام حیات معنوی، زندگی عرفانی اتصال با نیروهی الهی تبلیغ میشود.
تفأل و تطیر ، ادله دینی برای قانون جذب
نزدیکترین مفهوم به قانون جذب در متون اسلامی، دو مفهومِ فال و طیره است. فال به کلمه نیک و میمون گویند و طیره، به شگون بد و نحس گفته میشود (گاهی به این دو امر عیافه هم اطلاق شده است). از این جهت فال در مقابل طیره است.به عبارت دقیقتر، در فال اعتقاد بر این است که فال در سرنوشت خوب مؤثر است و در طیره معتقدند که پیشبینی امر منفی آینده را تغییر میدهد و باعث ایجاد امور ناخوشایند میگردد و از این جهت اهل طیره برای نفوس بد زدن اثری غیر قابل تغییر معتقد بودند به گونهای که درباره نفوس میگفتند: النفوس كالنصوص.
قابل ذکر این که طیره در قران نمونهای ازهمان تطیر رایج است. قرآن کریم، نامه اعمال را که یا خیر است یا شر، طائر خوانده: « و کل انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیمة کتابا» (هر انسانی را طائرش را به گردنش می آویزیم و روز قیامت آن را به صورت کتابی بیرون می آوریم). مراد از طائر در این آیه، همان نامه اعمال است.
علت نامگذاری تطیّر این بوده است كه در دوران جاهلیت در تصمیم گیری به پرندگان وابسته بودند و وقتی ارادة انجام كاری می كردند اگر پرنده ای را می دیدند كه به سمت راست آنها پرواز می كند آن را به فال نیك می گرفتند و به مسیرشان ادامه می دادند و اگر به سمت چپ ایشان حركت می كرد آن را شوم می پنداشتند و از مسیرشان بر می گشتند؛ حتی گاهی پرنده ای را از لانه اش پرواز می دادند تا از جهت پرواز او تصمیم بگیرند كه به مسیرشان ادامه دهند یا نه.
لازم به یادآوری است که این عقیده را تنها در مورد پرندگان نداشتند؛ بلکه برای کلام بد و یا موقعیت بد هم معتقد به اثرگذاری بودند. بنابراین نباید پنداشت که تطیر و تشأوم تنها در مورد حرکت پرندگان جریان داشته است.
با اندکی دقت در تعریف جذب، معلوم میشود که جمع بین فال و طیره، همان قانون جذب است؛ یعنی اگر کسی قانون جذب را با زبان دین تحلیل و معنا کند باید بگوید که قانون جذب یعنی باور به اثربخشی دو مقولۀ فال و طیره؛ به این معنا که مدلولِ شگون بد و خوب، هر دو در عالم خارج محقق شود. در قانون جذب ادعا میشود که آنچه را تجسم میکنی مهم نیست که امری مثبت یا منفی است، مهم آن است که دقیقا همان را جذب میکنی؛ یعنی اگر باور داری که در مسافرت با وقایع ناخوشایند و ناگوار مواجه میشوی، دقیقا همان اتفاق میافتد( طیره). اگر هم باور داری که پدیدههای گوارا و دلچسب در انتظار توست، همانگونه پیش می آید.
طیره در حدیث رفع
در حدیث مشهور نبوی که به حدیث رفع مشهور است به طیره اشاره شده است. اصولیون شیعه حدیث رفع را بیشتر از منظر اصل عملی برائت «ما لا یعلمون» مورد بحث و استدلال قرار دادهاند و موضوع طیره را به بحث گذاشته اند.این حدیث به نقل از پیامبر اسلام چنین آمده است:
«رُفِعَ عَنْ اُمَّتی تِسعَةٌ: ما لا یعْلَمونَ وَما لا یطیقونَ وَما اسْتُکْرهُوا عَلَیهِ وَمَا اضْطُرُّوا اِلَیهِ وَالُخَطَأ وَالنَّسْیانُ وَالطّیرَةُ وَالْحَسَدُ وَالْوَسْوَسَةُ فِی التَّفَکُّر فِی الْخَلْقِ.»
[نُه چیز از امت من برداشته شده است: آنچه نمی دانند، آنچه طاقت ندارند، آنچه بر آن مجبور شده اند، آنچه بدان اضطرار پیدا کرده اند، اشتباه، فراموشی، شگونِ بد، احساس حسادت (مادامی که به مرحله عمل نرسیده است، و یا محسود واقع شدن) و وساوس شیطانی در امر خلقت.]
در این که مرفوع (رفع شده) در این حدیث چیست بین اصولیون اختلاف است. بعضی حکم وضعی را گفتهاند و بعضی حکم تکلیفی راپذیرفتهاند. بسیاری از علمای علم اصول آنچه در این حدیث قائل شدهاند رفع حکم تکلیفی نسبت به طیره است نه حکم وضعی؛ به این معنا که اکر کسی شگون بد بزند مرتکب حرام نشده و عمل عقابآوری مرتکب نشده است. دستۀ دیگری که رفع حکم وضعی را پذیرفتهاند بعد از طرح این سؤال که آیا امکان دارد کلام بد اثر وضعی داشته باشد؟ گفتهاند که ممکن است کلام بد اثر نفسانی داشته باشد (بر خلاف قانون جذب که اثر خارجی را برای کلام بد پذیرفته است)و در اخر این اثر بد را اثری نفسانی و روانی معنا کردهاند.
نتیجه این که حتی کسانی که رفع حکم وضعی را برای طیره در این حدیث مطرح کردهاند برای طیره، اثر نفسانی را احتمال دادهاند نه اثر تکوینی بر کائنات و نه خلقِ رویدادهای خارجی را.
قانون جذب در نهج البلاغه
در حقیقت قانون جذب در نهج البلاغه وصیت نامه امام علی برای فرزندش امام حسن است. که در این نامه به صورت کامل قانون جذب را ثابت کرده است.در نهج البلاغه قانون جذب به صورت کامل اثبات شده است. و امام علی در یکی از نامه هایی که به فرزند بزرگش امام حسن نوشت قانون جذب در نهج البلاغه را به صورت کامل شرح داده است.در این نامه صحبت های بسیار اساسی در مورد قانون جذب شده است. در قسمتی از نامه حضرت علی در مورد یک سری از نشانه ها از رحمت الهی صحبت می کند. صحبت امام علی در این نامه به صورت زیر است:
” بدان خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازه درخواست داده است، و اجابت آن را برعهده گرفته است. تو را بر ما نداده که از او بخواهید تا عطا کند و در خواست رحمت کنید تا ببخشاید”
ابتدا حضرت علی در مورد قدرت خداوند صحبت کرده است و می گوید که تمام ثروت های آسمان ها و زمین در اختیار اوست و به تو اجازه داده تو ازش بخواهی ( درخواست کردند از خدا) و خدا تو را به خواسته ات می رساند. بر اساس سخنان امام علی افرادی که درخواست می کنند به اهداف شان را می خواهند خداوند آنها را به اهداف و آرزوهای شان می رسانند.
احادیثی دیگر درباره قانون جذب
این احادیث بیانگر این است که هر آنچه ما در ذهن خود نیت و قصد و اراده کنیم آن را به سوی خود جذب می کنیم. اگر نیت خوب باشد خوبی می بینیم؛ چون خوبی را جذب می کنیم و اگر نیت بد باشد، خداوند بدی را بر ما نمودار می کند، چون بد را به سمت خود جذب می کنیم. به همین سادگی.
• پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : هر نیتی که بنده کند، خدا نشان آن را بر او نمودار کند، اگر نیک باشد نیک و اگر بد باشد بد.
• امام علی (ع) فرمودند : «یقین چه خوب اندوه را می راند.» (بحار ج 77 ص 116) زیرا سرچشمه بی پایان سرور و شادمانی خداوند است.