تا حالا برایتان پیش آمده بدون مقدمه و فکر قبلی برای خودتان شروع به نوشتن کنید؟ فکر و روح و احساستان در لحظه می خواهد شما را با خود به سفری دور از این دنیا ببرد تا با خود خلوت کنید. کلمه بداهه مترادف بداهت و بدون فکر عمل کردن است. اما این کار در موسیقی به گونه ای دیگر است. بداهه نوازی در موسیقی به معنی نواختن درجا و بدون آگاهی از نت های آن است.
در این روش برای نواختن در لحظه آزادانه فکر می کنید و تصمیم می گیرید. این یک هنر است که بتوانید بدون این که بر روی قطعه ای فکر کنید، قطعه ای که تا بحال کسی آن را نساخته، کار نواختن را شروع کنید. شما با ساز تان می توانید حرف بزنید. حرف زدن همیشه با صحبت کردن نیست. انتقال احساس از طریق انگشتان دست و توسط ساز می تواند پیامی را برساند.
شما این کار را برای دل خودتان انجام می دهید. اما دیده ایم که موسیقی دان های معروف کارهایی هم تحت همین عنوان منتشر کرده اند. آن ها انقدر بر روی ساز و هنر و احساس خود تسلط دارند که حتی از بداهه نوازی های خود یک اثر شاهکار خلق می کنند. در واقع برای نوازندگی به صورت بداهه باید آن قدر مهارت به دست آورده باشید که بتوانید در لحظه و در آن واحد صداهای بی نظیر با ساز خود ایجاد کنید. به طوری که شنونده هم از این سبک نواختن شما لذت ببرد.
قبل از اینکه در مورد بداهه نوازی در موسیقی صحبت کنیم یک مثال در مورد بداهه میزنیم شاید تا به حال دقت نکرده باشید ولی در طول مشغول بداهه پردازی هستیم به طور مثال زمانی که در حال صحبت کردن با فرد دیگری هستید در همان لحظه واژه هایی را کنار هم قرار میدیم و جمله هایی رو بکار میبریم و در عین حال از زبان بدن هم استفاده میکنیم بداهه در موسیقی نیز چنین حالتی دارد یعنی:بداهه نوازی خلق موسیقی در لحظه است.
بداهه نوازی چیست؟
بداهه نوازی یعنی اجرا و خلق موسیقی در لحظه یعنی تصمیم گیری در لحظه تصمیمی که منجر به خلق یک جریان زیبای موسیقی در لحظه می شود. یک موقعی در مقابل شما نت می گذارند و از شما می خواهند بدون اینکه نتی اضافه کنید یا کم کنید فقط اجرا کنید اما یک موقعی می گویند در لحظه بر اساس یک آکومپانیمان ساده یک موسیقی قابل قبول را در لحظه خلق کنید.
وقتی صحبت از بداهه نوازی می شود یعنی بدون هیچ پیش زمینه ای موسیقی خلق کنید گاهی شما می خواهید راجع به یک موضوع صحبت کنید و قبلش کلی مطالعه می کنید و کلی برنامه ریزی می کنید اما یک موقع هست فی البداهه باید صحبت کنید این دقیقا همان کاری است که یک موزیسین به صورت بداهه انجام می دهد.
بداهه یکی از واضحترین رفتارهای خلاقانه و همچنین بداهه نوازی در موسیقی یکی از سازنده ترین شیوه های موسیقی است که باعث تحریک احساسات ملودیک،ریتمیک و هارمونی می شود بداهه نوازی در موسیقی ایرانی،موسیقی اصیل هند و موسیقی جز بسیار متداول است و نوازنده یا خواننده ای که بداهه پردازی میکند باید داری مهارت و توانایی بالای باشد.
بداهه نواز کاملا به اصول موسیقی مسلط است. چندین سال است که سابقه نواختن دارد و تمام دانش نواختن را به خوبی می داند. اما بداهه نوازان یک ویژگی منحصر به فرد نسبت به نوازندگان معمولی دارند. آن ها می توانند همان لحظه که مشغول نواختن هستند نت ها را کنار هم بچینند و یک ترکیب مناسب ایجاد کنند.
اما برای بداهه نوازی لازم است ذهن خود را آزاد کنید. بگذارید با نواختن روحتان پرواز کند. خودتان را به دست این حس بسپارید تا در پایان نواختن احساس سبکی و خوبی داشته باشید. برای چند دقیقه هم که شده همراه با سازتان در لحظه زندگی کنید. بهتر است در مواقعی که ذهنتان درگیر موضوعی است به نواختن نپردازید.
این سبک نواختن نیاز به تمرین زیادی در طی چند سال دارد. چرا که نوازنده در وهله اول باید با تمامی گام های موسیقی آشنا باشد. اهمیت این آشنایی با قواعد موسیقی برای بداهه نواختن بیشتر مشخص می شود. چون فرد نوازنده باید بدون آن که تغییر ناگهانی در قطعه ایجاد شود بتواند در لحظه آن چیزی که در ذهنش تصور می کند را بنوازد.
تاریخچه بداهه نوازی
بداهه نوازی یا به انگلیسی improvisation از ریشه لاتین کلمه “improvisus” به معنی “پیش بینی نشده” یا “دور از انتظار” ، قدیمی ترین روش افرینش موسیقی است، که می توان گفت تا قبل از نیمه اول قرن بیستم همیشه مورد توجه موسیقیدانان و آهنگسازان بوده است و در دوره های مختلف موسیقی به اشکال مختلف دیده می شود، در دوران قرون وسطا و رنسانس بداهه سرای – نوازی کنتر پوانیک بر روی تمی از پیش تعیین شده ( cantus firmus) جزو تمرینات موسیقیدانان آن دوران بوده است، یا ارگانوم های دو صدای از قرون وسطا باقی مانده است که فقط یک صدای آن نوشته شده و صدای دوم باید بداهه خوانی می شده است، یا در رنسانس شاهد پترن های هارمونیک اوستانیتو های هستیم که نوازندگان یا خوانندگان باید بداهه روی آن ملودی های از پیش تعیین “نشده” را می خواندند، یا پرلود های بداهه ای که در دوران باروک باب بوده که بر روی نوت پدال یا تاره هارمونیکی تعیین شده نوازندگان ساز های شصتی دار یا زخمه ای باید خود می ساخته (بداهه نوازی می کردند)، در دوران کلاسیک شاهد بداهه نوازی های روی پیانو می باشیم، بخصوص در قسمت کادانس کنسرتو ها ، تا جای که آهنگسازانی مثل موتسارت و بتهوون، بخش کادنس های کنسرتو های خود را آزاد گذشته و فقط حسی که می خواسته اند آن قسمت از قطعه القا کند را می نوشته اند و به قولی بجای علامت تمپو علامت احساس (mood marking) می گذشته اند. تا جای که در دوران کلاسیک پیانیست ها مسابقات بداهه نوازی ترتیب می دادند که از معروف ترین آنها جدال موتسارت با کلمنتی می باشد. بداهه نوازی تا اواخر دوران رمانتیک نیز ادامه یافت تا جای که نوازنده – آهنگسازان بزرگی همچون لیست ، مندلسون، پادرفسکی ، روبن اشتاین شهرت بخصوصی در بداهه نوازی نیز داشته اند.
با گذر به دوران مدرن و توجه خاص آهنگسازان به گذر از هارمونی تونال و ابداع روش های جدید آهنگسازی، وجود بداهه نوازی شروع به کمرنگ تر شدن نمود تا جای که دیگر آهنگسازان دست به بداهه نوازی نمی زدند، و بداهه نوازی بیشتر در موسیقی جز صورت می گرفت.
جنبش بداهه نوازی آزاد در دهه ۵۰ میلادی از تلفیق موسیقی جز و تفکر موسیقی کلاسیک معاصر بوجود آمد، موسیقیدانانی همچون سسیل تیلور (پیانیست) و درک بیلی (گیتاریست) از رکود و تجاری شدن جریان اصلی جز خسته و به دنبال مفری از آن می گشتند که با الهام گرفتن از تفکرات جان کیج و کارل هاینز اشتوکهاوزن شروع به بداهه نوازی های کردند که با دقت در آن هیچگونه استفاده ای از روش ها ، جمله بندی ها یا فرم های جز کلاسیک استفاده نمی کردند. از طرفی دیگر نوازنده – آهنگسازان اکادمیکی همچون لری آستین و فردریک ژِوسکی احساس کردند که عینیت گرایی (ابژکتیویسم ) موسیقی کلاسیک ، آن را تبدیل به فرهنگی موزه ای کرده که با نیاز های اجتماعی معاصر همگون نمی باشد و با تقلید از همکاران خود، موسیقی دانان جز شروع به بداهه نوازی آزاد نمودند که آن را ابزاری برای کشف و گسترش خلاقیت شخصی در بستر کار گروهی می دانستند.
از طرفی آهنگسازان پیش رو نیمه اول قرن بیستم مانند هنری کاول، اِرل براون، دوید تودور، لا مونت یانگ، مورتون فلدمن، سیلونو بوستی،کارلهاینز اشتکهاوزن، و جورج کرامب ، بداهه نوازی را مجددا به دنیای آهنگسازان راه دادند با ساخت آثاری که در آین نوازنده اجازه داشت یا حتا مجبور بود که خود مشغول خلق موسیقی شود. یا آهنگسازانی که پارتیتور های خلق می کردند که در آن فقط از علائم گرافیکی و بدون هیچ توضیحی استفاده شده که نوازندگان باید خود به کشف و تفسیر این طرح ها می پرداختند. اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی بداهه نوازی آزاد با جنبش های هنری دیگری از جمله فولوکسوس ، هپنینگ آرت و پرفورمنس آرت و موسیقی راک تلفیق شده و اروپا و آسیا را نیز تسخیر کرد.
بداهه پردازی در کودکان
کودکان بطور مدام بداهه پردازی می کنند،نه تنها در بازی بلکه در زبان،آواز،ساز،رقص،حرکت بداهه پردازی کودکان میتواند معلمان و والدین را برای شناسایی نقاط قوت و ضعف کودکان به منظور برنامه ریزی آموزش های فردی آگاه سازد بطور معمول اغلب ما توانایی ها و نقاط قوت کودکان و هنرجویان موسیقی را از طریق بداهه پردازیها میبینیم در صورتی که از طریق فعالیتهای رسمی دیگر کمتر متوجه این موضوع خواهیم شد.
بداهه نوازی در موسیقی ایرانی
اجرای موسیقی ایرانی به ویژه در تک نوازی و آواز معمولاً همراه با بداهه نوازی و بداهه خوانی است.
اگر نوازنده یا خواننده از اجرای ردیف و نغمه های معروف جدا شود و در مایه ای که مناسب سیر آهنگ است قطعه ای بنوازد یا بخواند، بداهه نوازی یا بداهه خوانی کرده است.
به ویژه از آنجا که موسیقی سنتی ایران به صورت خواندن از روی نت (موسیقی) اجرا نمی شود، معمولاً مستلزم بداهه نوازی است.
بداهه نوازی از نوع خاص تربیت موزیسین های ایرانی که مبنی بر حفظ قطعات و نه اجرای یکباره آن ها از روی نت است ناشی می شود.
بداهه نواز، باید به تعداد کافی نغمه، جمله و ریتم در ذهن داشته باشد تا بتواند با استفاده از این جملات و به کمک خلاقیت و ذوق شخصی خویش به تصنیف هم زمان با اجرا بپردازد.
بداهه نوازی یکی از نقاط قوت موزیسین های ایرانی محسوب می شود و در آثار برخی از موسیقیدان های ایرانی فراوان دیده می شود.
لازم است ذکر شود که در هنر بداهه نوازی محیط و حال و هوای نوازنده نقش بسزایی دارد. درهنگام بداهه نوازی فرد نوازنده باید در آرامش باشد؛ و برای بداهه نوازی باید محیط پیرامون بداهه نواز آرام و به دور از هیاهو و اضطراب باشد.
ساز را به دست احساس دهید
به صدای احساس خود گوش دهید. هر حس و حالی که داشته باشید، همان کیفیت را بر روی صدای ساز خود پیاده می کنید. در صورتی که حال روحی شما شاد و مثبت باشد، ناخودآگاه تمایل به نواختن موسیقی های ریتمیک و شاد پیدا می کنید. عکس این موضوع هم اتفاق می افتد. ممکن است از موضوعی غمگین باشید، این حس و حال شما را به سمت نواختن یک قطعه غمناک می کند.
البته همراه شدن با احساس هم چندان بد نیست. اما در نهایت کار باید قطعه ای را نواخته باشید که مورد پسندتان باشد. این کار به روحیه خودتان کمک می کند. به همین دلیل اگر تصمیم بگیرید که برای دل خودتان ساز بنوازید تمامی احساس خود را برای این کار دخیل کنید. در آخر حتما احساس فوق العاده ای خواهید داشت.
موسیقی می تواند عواطف و احساسات شما را تحریک کند. نوازنده با نواختن احساسات درون خود را آشکار می کند. حتما می دانید که موسیقی زبان مشترک در جهان است. بنابراین هر فردی در دنیا اگر موسیقی غمناکی را بشنود، متوجه حال و روحیه نوازنده در هنگام نوازنده خواهد شد.
حالات مختلف بداهه نوازی
خود بداهه نوازی نیز حالات مختلفی دارد.دسته اول هنرمندانی مثل حسین علیزاده که بنا به قول خودشان از قبل آگاهند که چه مایه ای را خواهند نواخت. دسته دوم موزیسن هایی مثل مرحوم لطفی که بنا به قول خودشان تا لحظه آخر نمی دانستند در چه مایه ای بداهه اجرا خواهند کرد و دسته ی دیگر جوان ترها هستند که با پذیرفتن بازخوردهای بینافرهنگی و اجتماعی معاصر ادعا می کنند که تنها مختصات اول و آخر بداهه خود را از قبل می دانند و بقیه ی اجرا کاملاً در لحظه اتفاق می افتد و محصول آن هنرمند است.
موافقان و مخالفان
عمده مخالفان بداهه نوازی، آهنگسازانی هستند که اعتقادی به رهایی در موسیقی ندارند و نوازنده را ملزم به پای بندی به نوشته های آهنگساز می دانند. با این وجود آهنگسازان برجسته ای در تاریخ موسیقی وجود داشته اند که نه تنها بداهه نوازی را تکذیب نکرده بلکه خودشان هم آثاری فی البداهه به جای گذاشته اند. بزرگترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک در قرون گذشته ضمن نوشتن آثارشان به طور مکتوب، خودشان از بهترین بداهه پردازان هم بوده اند. یوهان سباستین باخ، متزارت، بتهوون، شوبرت و دبوسی هیچ کدام هرگز سعی نکرده اند که با بداهه پردازی به مقابله بپردازند. این آهنگسازان کلاسیک در زمان خود آثار متعددی را به صورت بداهه تولید کردند که به خاطر نبودن دستگاه مناسب برای ضبط آن آثار، اغلب آن ها برای آیندگان باقی نمانده اند. همچنین در میان آهنگسازان ایرانی نیز، آهنگسازان بزرگی نظیر مرحوم محمدرضا لطفی یا حسین علیزاده همواره در اجراهای شان بداهه نوازی کرده و آثاری را در این زمینه ضبط کرده اند. کیهان کلهر و کیوان ساکت نیز چندین اثر بداهه دارند و ساکت درصدد انتشار نخستین کتاب بداهه نوازی موسیقی در ایران است.
ژرژ بیژه آهنگساز مشهور فرانسوی اعتقاد دارد که باید هنر را از بند قوانین آزاد کرد و به صورت زیبا و طبیعی خودش جلوه گر ساخت. برخلاف چندین آهنگساز مشهور دیگر که فی البداهگی را در موسیقی مایه شرمساری می دانند و اعتقاد دارند که آسیبی جدی به آهنگسازی و کیفیت اثر موسیقی می زند، بیژه از آن دسته آهنگسازهایی است که به بداهه پردازی به عنوان یک شگرد حرفه ای اشاره می کند و البته اعتقاد دارد که بداهه نوازی نیز به اصولی پای بند است که همین اصول آن را اندکی محدود می کند تا هر نوازنده ای نتواند پشت واژه بداهه پردازی قایم شود.
بداهه خوانی
بداهه خوانی شگردی در موسیقی ایرانی است که در اجرای ردیف ها بیش تر به کار می رود و عبارت است از پروراندن ملودی و آهنگ با سلیقه و ذوق مشخص خواننده، بدون تمرین قبلی و خلق ملودی و آهنگ به صورت فی المجلس. بازی با آواز و ایجاد تغییرات فوری و لحظه ای در ملودی امری فوق العاده دشوار است که نیاز به استعدادی فراتر از صدایی رسا و شنیدنی دارد. در واقع در بداهه خوانی نیز همچون بداهه نوازی یک نوع آهنگسازی در لحظه وجود دارد و خواننده ای که بر روی صحنه بداهه خوانی می کند، باید توانایی تغییر لحظه ای ملودی را داشته باشد. به نوعی خود او باید ضمن خوانندگی، بر روی صحنه آهنگسازی هم انجام دهد. در موسیقی غربی معمولاً بداهه خوانی وجود ندارد جُز در موسیقی جَز. در موسیقی جَز شکل دیگری از بداهه خوانی با عنوان صداخوانی (Scat singing) وجود دارد که در آن واژه هایی بدون معنا به کار برده می شوند. غیر از آن کمتر پیش می آید که یک خواننده اثری را بدون استفاده از یک ملودی نوشته شده یا حتی با تغییر جزئی آن ملودی بخواند.
وضعیت فعلی بداهه نوازی و بداهه خوانی
اخیراً موسیقی کلاسیک ایرانی در زمینه تولید آثار بداهه و همچنین برگزاری کنسرت های بداهه نوازی و بداهه خوانی کم ندارد ولیکن چند صباحی است که کیفیت این آثار مورد نقد و بررسی قرار می گیرد و عده ای از جمله علیرضا قربانی، بداهه نوازی و بداهه خوانی را رو به افول می داند و برخی دیگر معتقدند که بداهه نوازی دارد اصول خودش را از دست می دهد و خارج از چارچوب عمل می کند. با این وجود و درست در زمانی که عده ای موسیقی ایرانی را دچار خلأ و تکرار می دانند، تولید آلبوم های بداهه نوازی و برگزاری کنسرت های این چنینی را می توان به فال نیک گرفت چرا که رهایی بداهه نوازی و بداهه خوانی می تواند مقداری از سنگینی تکرار در موسیقی ایرانی را بگیرد. از این رو جشنواره های مختلف از جمله جشنواره معاصر یا جشنواره موسیقی فجر، با اضافه کردن گروه های بداهه نواز به جدول اجراهای شان سعی دارند که بداهه نوازی را همچنان در موسیقی ایرانی حفظ کنند چرا که به اعتقاد خیلی از موزیسین های ماندگار موسیقی سنتی، بداهه نوازی گل سرسبد موسیقی اصیل ایرانی است و بدون آن بخشی از روح موسیقی سنتی از جسم آن جدا می شود.