اهمیت استفاده از مثال در سخنرانی
سخنوران حرفه ای با به کار بردن روش های مثالی در سخنرانی , می توانند مخاطبانشان را نسبت به موضوع و مسئله ای که مطرح می کنند، قانع می کند.
بین مثال و مصداق و ضرب المثل و قصه و حکایت و داستان، علاوه بر ایجاد جذابیت در سخنرانی، در اقناع مخاطب تاثیر بسیار مهم و اساسی دارد.
سقراط در یکی از سخنرانی های خود در دادگاه آتن ، درباره موضوع اتهامی او نسبت به انتقاد و مخالفتش با دموکراسی آتنی و نحوه انتخاب حاکمان با رای مردمانی که حق رای داشتند، از مثالی جالب استفاده می کند.
او می گوید انتخاب رهبران و حاکمان توسط رای مردم مانند آن است که ما ناخدای کشتی بزرگی که مسافران و اموال بازرگانان را حمل می کند را با رای مردم انتخاب کنیم. قبل از آنکه قرار باشد مردم کسی را انتخاب کنند او باید ناخدا باشد و قابلیت هدایت یک کشتی را در دریا داشته باشد و صرفا با رای مسافران نمی توان فردی را به عنوان ناخدای کشتی انتخاب کرد.
مولانا جلال الدین شاعر بزرگ قرن هفتم هم در کتاب مثنوی معنوی برای بیان بسیاری از مفاهیم عمیق و دقیق عرفانی از قصه ها و حکایت های جذاب و شنیدنی استفاده می کند.
به دانشجویان و هنرجویان و سخن آموزان سخنرانی و سخنوری معمولا توصیه می شود حتما کتاب مثنوی را بخوانند و دقت کنند که چگونه یک شاعری که سخنران بزرگی هم هست، با استفاده از مثال و قصه و داستان و حکایت، مفاهیم و مضامین انسانی و عرفانی را به مخاطبان منقل می کند.
انواع مثال در سخنرانی
انواع گوناگونی از مثال ها وجود دارد که سخنران یا ارائه دهنده می تواند از آنها استفاده کند تا به مخاطب کمک کند که موضوع و نکات کلیدیِ ارائه را بهتر درک کند. این مثال ها شامل موقعیت ها، مسائل یا داستان های مشخصی می شوند که به انتقال ایده ای عمومی تر کمک می کنند. سه نوع مثال اصلی وجود دارد: مختصر، مبسوط و فرضی.
مثال های مختصر در سخنرانی
مثال های مختصر برای توضیح بیشتر نکته ای به کار می روند که شاید بلافاصله برای مخاطبان واضح نباشد، اما آن قدر پیچیده نیست که نیاز به مثالی طولانی تر داشته باشد. سخنران ممکن است مثال های مختصر را جداگانه یا همراه با نکته اش بیان کند.
سخنران شاید از مثالی مختصر در سخنرانی ای درباره ی سیاست و در توضیح مجلس شورای اسلامی بهره بگیرد. از آنجایی که بسیاری از افراد با چگونگی کار مجلس شورای اسلامی آشنا هستند، سخنران شاید فقط اشاره کند که اعضای این مجلس با رای مردم انتخاب می شوند و با طرحِ مثالی مختصر، توضیح دهد که این مجلس چطور در اداره کشور سهیم است. در این موقعیت شاید لازم نباشد که مثالی با توضیح طولانی از فرایند شکل گیری و کار مجمع گزینندگان مطرح شود؛ چون بسیاری از مردم با این فرایند آشنا هستند.
مثال های مسبوط در سخنرانی
از مثال های مسبوط زمانی استفاده می شود که سخنران درباره ی موضوعی پیچیده تر سخن می گوید و چنین می اندیشد که مخاطبش شاید با آن آشنا نباشد. سخنران در مثالی مسبوط شاید بخواهد با بهره گیری از یک نمودار، جدول یا ابزار دیداری دیگر، به مخاطب کمک کند تا مثال را بفهمد.
نمونه ای که مثال مبسوط می تواند در آن به کار رود، ارائه ای است که در آن سخنران توضیح می دهد که چطور اصل «ارزش زمانی پول» در امور مالی کاربرد دارد. چون این مفهومی است که شاید مردمِ ناآشنا با امور مالی بلافاصله متوجه اش نشوند، سخنران باید از یک معادله و ابزار های کمکی دیگر بهره بگیرد تا به مخاطب کمک کند که این اصل را بهتر بفهمد. مثال مسبوط احتمالا نسبت به مثال مختصر، زمان بیشتری برای توضیح می بَرَد و درباره ی موضوعی پیچیده تر است.
مثال های فرضی در سخنرانی
مثال فرضی مثالی ساختگی است که می تواند زمانی به کار رود که سخنران، موضوعی پیچیده را توضیح می دهد که وقتی آن را در شرایطی واقعی تر یا مرتبط قرار دهد، بهتر معنا می یابد. برای نمونه، اگر سخنرانی درباره ی احتمالات آماری سخن می گوید، به جای توضیح احتمالات برحسب معادلات، شاید برای مخاطب معنادارتر باشد که مثالی فرضی بسازد. این مثال می تواند داستانی درباره ی دختری به نام سارا باشد که ۱۰ آب نبات از کیسه ای محتوی ۵۰ آب نبات برمی دارد؛ نیمی از آب نبات ها به رنگ قرمز و نیم دیگر آبی رنگ هستند.
سپس سخنران، این احتمال را که کل ۱۰ آب نباتِ برداشته شده ی آنی قرمز باشد، مشخص می کند. مثال فرضی به مخاطب کمک می کند تا با تجسمِ بهترِ موضوع، با نکته ی ارائه به شکلی مؤثرتر ارتباط برقرار کند.
چند نکته مهم برای استفاده از مثال در سخنرانی
در یک ارائه ی مطلبی که بر پایه ی شواهد بنا شده است، ذکر نمونه های مختلف با هدف انتقال موثر مفهوم به مخاطب، ضروری به نظر می رسد. مثال، یک موقعیت، جریان و به طور کلی توضیح مکملی است که با هدف انتقال موضوع اصلی بیان می شود. بیان مثال در سخنرانی زمانی می تواند موثر واقع شود که به طور مشخص بر موضوع اصلی تمرکز کرده و به عنوان یک مکمل برای نکته ی کلیدی باشد.
ذکر این نکته لازم است که هرچه مثال کوتاه تر باشد و ارتباط بیشتری با موضوع داشته باشد، در انتقال مفهوم بهتر عمل می کند.
بیان مثال در سخنرانی با هدف تکمیل نکات کلیدی
فردی را تصور کنید که می خواهد در رابطه با موضوع “بهره وری در محیط کار” مطالبی را ارائه کند. او از کارمندی می گوید که با انگیزه ی دریافت پاداش، سخت تر کار می کند و این باعث می شود که بهره وری او افزایش یابد. این نمونه به عنوان مکمل اصل مطلب، به مخاطبان کمک می کند تا تاثیر ایجاد انگیزه بر بهره وری در محیط کار را بهتر درک کنند.
استفاده ی بیش از حد از مثال ممنوع!
درست است که مطرح کردن مثال ها در کنار بحث اصلی موجب درک بهتر مطلب می شود، اما لازم است که سخنران نسبت به میزان استفاده از آن ها هوشیار باشد. استفاده ی بیش از حد از امثال باعث سردرگم شدن مخاطب و دور شدن او از موضوع اصلی بحث می شود.