آیا اسرائیل میخواهد واقعا به لبنان حمله کند و در دو جبهه بجنگد؟
به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از فرارو، ایان پارمیتر؛ پژوهشگر مرکز مطالعات عربی و اسلامی در دانشگاه ملی استرالیا است. او به مدت 37 سال در وزارتخانههای استرالیا از جمله وزارت امور خارجه فعالیت داشته و سفیر سابق استرالیا در لبنان نیز بوده است.از جمله بسیاری از سخنان منسوب به "وینستون چرچیل" نخست وزیر اسبق بریتانیا این است که "کسانی که از تاریخ عبرت نگیرند محکوم به تکرار آن هستند". این نقل قول درباره وضعیت امروز اسرائیل صدق میکند، زیرا به نظر میرسد اسرائیل به طور بالقوه آماده آغاز جنگ علیه گروه شبه نظامی لبنانی حزب الله در جنوب لبنان است.
"اسرائیل کاتز" وزیر خارجه اسرائیل اخیرا اظهار داشت که تصمیم در مورد جنگ همه جانبه علیه حزب الله "به زودی" اتخاذ خواهد شد و فرماندهان ارشد نیروهای دفاعی اسرائیل طرحی را برای این عملیات امضا کرده اند. این تهدید از سوی وزیر خارجه اسرائیل علیرغم این واقعیت مطرح میشود که جنگ اسرائیل علیه حماس در غزه هنوز به پایان نرسیده است. اسرائیل هنوز به دو هدف اصلی که "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر در آغاز درگیری مطرح کرده بود دست نیافته است: نابودی حماس و آزادی گروگانهای اسرائیلی باقی مانده در دست حماس (حدود 80 نفر که گمان میرود هنوز زنده باشند همراه با بقایای حدود 40 نفر که گمان میرود جان شان را از دست داده اند).
حزب الله لبنان از زمان آغاز جنگ غزه در 8 اکتبر موشک ها، راکتها و پهپادها را از طریق مرز به سمت شمال اسرائیل پرتاب کرده است. هدف اعلام شده حزب الله لبنان حمایت از حماس با منحرف کردن ارتش اسرائیل از عملیات غزه است.
حملات حزب الله نسبتا محدود بوده و تاکنون صرفا علیه شمال اسرائیل انجام شده، اما منجر به آواره شدن حدود 60000 نفر اسرائیلی ساکن منطقه مرزی شده است. این اسرائیلیها به طور قابل درکی خسته شده اند و از دولت نتانیاهو میخواهند برای وادار کردن حزب الله به عقب نشینی از مرز اقدام کند. این خشم در هفته جاری با انتشار تصاویر ویدئویی از تاسیسات نظامی و غیر نظامی در شهر حیفا در شمال اسرائیل توسط حزب الله که از طریق یک پهپاد تجسسی در ارتفاع پایین گرفته شده بود تشدید شد.
مفهوم انتشار این تصاویر آن است که حزب الله در حال بررسی منطقه برای اهداف جدید میباشد. شهر حیفا که نزدیک به 300 هزار نفر جمعیت دارد هنوز هدف حملات حزب الله قرار نگرفته است. "بزالل اسموتریچ" و "ایتامار بن گویر" افراطیترین چهرههای کابینه راستگرای اسرائیل تحت نخست وزیری وزیر نتانیاهو آشکار از دولت اسرائیل خواسته اند به جنوب لبنان حمله کند.
ایالات متحده آشکارا نگران این خطر است که اسرائیل جبهه دومی را در درگیریهای خود باز کند. بدین ترتیب "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا فرستادهای به نام "آموس هوخشتاین" را به اسرائیل و لبنان فرستاد تا تلاش کند تنشها را در هر دو طرف کاهش دهد.
این فرستاده در لبنان نمیتواند به طور مستقیم با حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان دیدار داشته باشد، زیرا آن گروه در فهرست سازمانهای تروریستی جهانی آمریکا قرار دارد. در عوض، او با "نبیه بری" رئیس باسابقه پارلمان لبنان که به عنوان یک شیعه میتواند با نصرالله گفتگو کند ملاقات کرد.
تا کنون به نظر میرسد ایران از حزب الله خواسته از تشدید تنش با اسرائیل که میتواند بخش عمده زرادخانه آن گروه را از بین ببرد خودداری ورزد. با این وجود، اگرچه سپر دفاعی گنبد آهنین اسرائیل ممکن است در برابر رگبار موشکهای پیشرفتهتر در مقیاس بزرگ موثر نباشد. اسرائیل برای مقابله با حمله مستقیم ایران در ماه آوریل که شامل 150 موشک و 170 پهپاد بود به کمک آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اردن نیاز داشت.
عامل دیگر به ویژه برای سران عاقلتر اسرائیل که به تاریخ فکر میکنند آن است که مداخلات قبلی در لبنان بدون هزینه نبوده است. مشکلات اسرائیل با لبنان از زمانی آغاز شد که ملک حسین پادشاه اسبق اردن اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین که در آن زمان توسط "یاسر عرفات" رهبری میشدند را در سال 1970 میلادی مجبور کرد به لبنان نقل مکان کنند. او این کار را بدان خاطر انجام داد که سازمان آزادیبخش فلسطین از اردن به عنوان پایگاهی برای عملیات علیه اسرائیل پس از جنگ 1967 میلادی استفاده میکرد و حس انتقام جویی را در اسرائیل برانگیخته بود. از اوایل دهه 1970 میلادی به این سو سازمان آزادیبخش فلسطین یک دولت در یک دولت در لبنان تشکیل داد. آن تشکیلات عمدتا مستقل از دولت همیشه ضعیف لبنان که براساس دلایل فرقهای تقسیم شده بود عمل کرد و وضعیت در سال 1975 میلادی به یک جنگ داخلی در لبنان منتهی شد.
سازمان آزادیبخش فلسطین از جنوب لبنان برای حمله به اسرائیل استفاده کرد و اسرائیل را به تهاجم محدود به همسایه شمالی خود در سال 1978 سوق داد و گروههای شبه نظامی فلسطینی را به سوی شمال رودخانه لیتانی هدایت کرد. آن تهاجم تنها تا حدی موفقیت آمیز بود. مبارزان به سمت مرز حرکت کردند و حملات خود را به شمال اسرائیل از سر گرفتند. "مناخیم بگین" نخست وزیر وقت اسرائیل در سال 1982 میلادی تصمیم گرفت سازمان آزادیبخش فلسطین را به طور کامل از لبنان خارج کند و یک حمله بزرگ به لبنان را تا بیروت پایتخت آن کشور آغاز کرد. این اقدام در نهایت رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین و بسیاری از جنگجویان آن گروه را مجبور کرد به تونس نقل مکان کنند.
این دو حمله اسرائیل پیامد ناخواسته رادیکالیزه شدن جمعیت شیعه جنوب لبنان را به همراه داشت. این وضعیت ایران را در مرحله اولیه پس از انقلاب قادر ساخت تا با روحانیون شیعه در لبنان برای تاسیس حزب الله که تهدیدی بزرگتر از سازمان آزادیبخش فلسطین برای اسرائیل محسوب میشد همکاری کند. با حمایت ایران حزب الله لبنان در طول سالیان گذشته قویتر شده و به نیرویی در سیاست لبنان تبدیل شد. حزب الله لبنان در سال 2006 میلادی توانست جلوی پیشروی ارتش اسرائیل به جنوب لبنان را با هدف نجات دو سرباز اسرائیلی که حزبالله اسیر کرده بود بگیرد. نتیجه اساسا مساوی بود و این دو سرباز در اسارت باقی ماندند تا آن که در سال 2008 اجساد آنان با اسرای لبنانی مبادله شد.
بسیاری از ناظران عرب در آن زمان استدلال کردند که حزب الله لبنان از یک درگیری نامتقارن پیروزی سیاسی و نظامی کسب کرده است. حسن نصرالله برای مدتی در طول درگیری و پس از آن یکی از محبوبترین رهبران منطقه بود.
آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟
این پیش زمینه بحث در اسرائیل درباره آغاز جنگ علیه حزب الله است و نشان میدهد که نقل قول از چرچیل چگونه مرتبط است. اکثر کارشناسان نظامی نسبت به انتخاب گزینه جنگ در دو جبهه هشدار میدهند. "جورج دابلیو بوش" رئیس جمهور اسبق ایالات متحده در سال 2003 میلادی زمانی که جنگ در افغانستان به پایان نرسیده بود تصمیم به حمله به عراق گرفت. نتیجه این تصمیم برای ارتش آمریکا بسیار پرهزینه و برای هر دو کشور فاجعه بار بود. نقل شده که "مارک تواین" نویسنده آمریکایی قرن نوزدهمی گفته بود که "تاریخ تکرار نمیشود، اما اغلب نوای آن ادامه مییابد".