به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از همشهری آنلاین، شروع این قتلهای زنجیرهای به سال 75 برمی گردد. در آن سال اجساد سوخته 16 مرد در اطراف شهریار پیدا شد که از میان این 16 نفر، تنها هویت 3 نفراز آنها به دست آمد.
ماموران پلیس شهریار در آن زمان، به تحقیقات جامع و گسترده ای پرداختند و در لابه لای پرونده افراد گمشده، هویت 3 نفر از مقتولان را که همگی معتاد بودند شناسایی کردند. خانواده این افراد با حضور در پزشکی قانونی، از روی مشخصات و مدارک بهجا مانده از قربانیان، آنها را شناسایی کردند اما هویت 13 جسد دیگر هرگز مشخص نشد.
از همان زمان این فرضیه وجود داشت که احتمالا قربانیان، افراد کارتنخواب و معتاد بودند که از سوی خانوادههایشان طرد شده بودند.
تحقیقات در این پرونده در همان سال به شکل ویژه ادامه داشت تا اینکه پسر یکی از مقتولان قدم در اداره پلیس گذاشت و سرنخی را در اختیار تیم تحقیق قرار داد.
وی گفت: پدرم همیشه یک ساعت مچی با طرح خاصی در دست داشت. وقتی جسد سوخته وی کشف شد و ما او را در پزشکی قانونی شناسایی کردیم، خبری از ساعت پدرم نبود. این یعنی قاتلش، ساعت و مدارک دیگر پدرم را به سرقت برده بود. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه به صورت اتفاقی مردی را دیدم که ساعت پدرم در دستش بود. وی اکبر نام دارد و در محله ما زندگی میکند. شک ندارم ساعتی که در دستش بود متعلق به پدرم است و احتمال می دهم که او جان پدرم را گرفته است.
با این سرنخ، اکبر دستگیر شد اما در بازجویی ها خودش را بیگناه دانست. با این حال در بازرسی خانهاش و ادامه تحقیقات مدارک و شواهدی به دست آمد که نشان میداد کسی جز اکبر قاتل سریالی نیست.
از سوی دیگر قتل های زنجیرهای، از روزی که اکبر دستگیر شده بود، متوقف شده و دیگر قتل مشابهی در این زمینه رخ نداد. دیگر برای پلیس محرز شده بود که اکبر عامل قتل های زنجیره ای است تا اینکه او سرانجام اعتراف کرد.
وی اعتقاد داشت که افراد معتاد بیمار هستند و رنج می کشند. از طرفی خانواده هایشان را عذاب میدهند و او با قتل آنها هم خودشان، هم خانوادههایشان را نجات میداد. به همین دلیل افراد معتاد را شناسایی کرده و بعد از کشاندن آنها به محلی خلوت، ابتدا با ضربات چاقو به قتل می رساند و سپس اجسادشان را به آتش می کشید.
پس از اعترافات اکبر این پرونده، پیچ و خم های بسیاری را طی کرد. قاتل سریالی که به 16 جنایت اعتراف کرده بود در دادگاه منکر شد و خودش را بیگناه دانست. با این حال دادگاه با حضور اولیای دم 3 نفر از مقتولان که شناسایی شده بودند و شکایت آنها، مرد قاتل را به قصاص محکوم کرد. حکم قطعی شد و به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارجاع شد تا مقدمات اجرای آن فراهم شود.
سال 96 بود اکبر پای چوبه دار رفت تا قصاص شود اما بخت با او یار بود که فقط اولیای دم یکی از مقتولان در زندان حاضر شد و بقیه حضور نیافتند. آن روز اولیای دمی که در زندان حضور داشتند با دیدن التماسهای اکبر قبول کردند که با دریافت دیه از قصاص بگذرند. به این ترتیب حکم اجرا نشد و قاتل سریالی به زندان بازگشت. اولیای دم دو قربانی دیگر در همه این سالها برای پیگیری پروندهشان در شعبه اجرای احکام حاضر نشدند تا آخرین درخواست خود مبنی بر قصاص یا بخشش قاتل در ازای دریافت دیه را عنوان کنند. سالها گذشت و قاتل همچنان بلاتکلیف در زندان بود تا اینکه چند روز قبل بر اساس ماده 429 قانون مجازات اسلامی توانست با سپردن وثیقه از زندان آزاد شود.
بر اساس این ماده قانونی، چنانچه محکوم به قصاص در زندان است و صاحب حق قصاص، بدون عذر موجه یا به علت ناتوانی در پرداخت فاضل دیه یا به جهت انتظار برای بلوغ یا افاقه ولی دم یا مجنی علیه، مرتکب را در وضعیت نامعین رها کند، با شکایت محکوم علیه از این امر، دادگاه صادرکننده حکم، مدت مناسبی را مشخص و به صاحب حق قصاص اعلام می کند تا ظرف مهلت مقرر نسبت به گذشت، مصالحه یا اجرای قصاص اقدام کند. در صورت عدم اقدام او در این مدت، دادگاه می تواند پس از تعیین تعزیر بر اساس کتاب پنجم «تعزیرات» و گذشتن مدت زمان آن با أخذ وثیقه مناسب و تأیید رییس حوزه قضایی و رییس کل دادگستری استان تا تعیین تکلیف از سوی صاحب حق قصاص، مرتکب را آزاد کند. به این ترتیب قاتل سریالی بعد از گذشت 28 سال توانست با سپردن وثیقه از زندان آزاد شود.