حرم و مزار کوچکی که هم اکنون در سوریه نزدیک حرم حضرت زینب سلام الله علیها زیارتگاه شیعیان است، متعلق به حضرت رقیه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام است. پیکار و نبرد نظامیان و لشکریان در کربلا به پایان رسید. اهل بیت امام حسین علیه السلام و هرکس که زنده مانده بود از کوچک تا بزرگ به اسارت درآمدند. رقیه خاتون دختر امام حسین علیه السلام تنها سه سال سن داشت که در این اسارت شرکت داشت. اسارت در دستان دشمن برای بزرگسالان هم سخت و دردناک است چه رسد به کودک سه ساله ای که پدرش شهید شده و خود را گرفتار دشمن می بیند. رقیه در عالم رویا با پدر صحبت می کند که به عالم واقع وصل می شود در این هنگام به دستور یزید سر بریده و مبارک پدر را مقابل خود می بیند با ناله و فریاد سر را به آغوش می کشد و مظلومانه از دنیا می رود. در این بخش از ساعد نیوز شما عزاداران حسینی را دعوت به خواندن زیباترین و غم انگیز ترین اشعار و دلنوشته ها در وصف حضرت رقیه سلام الله علیها دعوت می کنیم.
کپشن تسلیت اینستاگرامی به مناسبت شهادت حضرت رقیه(س)
پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم
ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم
گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله
مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله
وقتى که از بساط گلویش گلایه کرد / آهى به سینه داشت، ولى نالهاى نداشت
رفت از شب خرابه و تشییع هم نشد / تنهاترین ستاره که دنبالهاى نداشت
🌷 🌷 🌷
هر چه آمد به سرت من سر نی بودم و دیدم
آن چه را زخم زبان با جگرت کرد شنیدم
تو کتک خوردی و من بر سر نی آه کشیدم
این بلایی است که روز ازل از دوست خریدم
🌷 🌷 🌷
این سه سالگی اوست که در ویرانهای کنار کاخ سبز،
به اهتزاز درآمده و مکر خاندان ابوسفیان را به زانو درآورده است
🌷 🌷 🌷
عمه جان باغ ولایت ثمر آورده برایم
عوض میوه نایاب سر آورده برایم
سر باباست که خون جگر آورده برایم
صورت غرقه به خون از سفر آورده برایم
عکس نوشته و اس ام اس شهادت حضرت رقیه (ع)
مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود / زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود
درد رقیه تو پدر جان یتیمی است / درد سه ساله تو مداوا نمی شود
🌷 🌷 🌷
گ ریه نکن! خرابه های شام، گهواره توست هزاران فرشته برایت آغوش گشوده اند،
گریه نکن! ارکانِ این هنگامه، روزی بر صخره های تاریخ نوشته خواهد شد
🌷 🌷 🌷
آه ای دوشیزه شبهای شیون و شعر! از این پس بر آغوش خسته ویرانه ها،
خوابِ پروانه هایی را میبینی که بر شاخه هایِ نازکِ احساست یخ میزنند.
🌷 🌷 🌷
ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان!
محکمتر بزن این تازیانه های پی در پی را که فردا از جای تازیانه ها،
هزاران بهار جوانه خواهد زد. خرابه هایت،
آرامگاه ملائکیست که بر دیوارههای ویرانِ شرم سر میکوبند
🌷 🌷 🌷
گُلی که خاک خرابه مزار و تربت اوست
سه ساله ای است که زینب اسیر همّت اوست
ز نسل بت شکن مکّه است این دختر
شکستنِ بت شامی به دست قدرت اوست
🌷 🌷 🌷
مجنون رقیه! چه هراس از سخن خلق
چون خالق این خلق گرفتار رقیه است
ما رهروی عشقیم و شهادت هنر ماست
چون آخر این ره سوی دیدار رقیه است
شهادت حضرت رقیه تسلیت باد
🌷 🌷 🌷
محبتّت خجلم کرده، عمّه! دست بدار
برای زلف به خون شسته، شانه لازم نیست
به کودکی که چراغ شبش، سر پدر است
دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست
🌷 🌷 🌷
دستهایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی. اما تو چقدر
سربلند بیرون آمدی از دردها و دلتنگیها! صبر را از چه کسی به ارث
برده بودی، نمیدانم! اما ایمان، همپای تو بزرگ شده بود.
🌷 🌷 🌷
ای عمه بیا تا که غریبانه بگرییم
رو از وطن و خانه، به ویرانه بگرییم
پژمرد گل روی تو از تابش خورشید
در سایه نشینیم و به جانانه بگرییم
زیرا تو امیری من مظلومه اسیرم
در محکمه ی عدل خدا نگذرم از تو
آنجا تو اسیری من مظلومه امیرم
🌷 🌷 🌷
مجنون رقیه! چه هراس از سخن خلق
چون خالق این خلق گرفتار رقیه است
ما رهروی عشقیم و شهادت هنر ماست
چون آخر این ره سوی دیدار رقیه است
شهادت حضرت رقیه تسلیت باد
🌷 🌷 🌷
هر چه آمد به سرت من سر نی بودم و دیدم
آن چه را زخم زبان با جگرت کرد شنیدم
تو کتک خوردی و من بر سر نی آه کشیدم
این بلایی است که روز ازل از دوست خریدم
شهادت حضرت رقیه تسلیت باد
🌷 🌷 🌷
عمه جان باغ ولایت ثمر آورده برایم
عوض میوه نایاب سر آورده برایم
سر باباست که خون جگر آورده برایم
صورت غرقه به خون از سفر آورده برایم
🌷 🌷 🌷
ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان!
محکمتر بزن این تازیانه های پی در پی را که فردا از جای تازیانه ها،
هزاران بهار جوانه خواهد زد. خرابه هایت،
آرامگاه ملائکیست که بر دیوارههای ویرانِ شرم سر میکوبند
🌷 🌷 🌷
جرم او را کسی نمیدانست
جرم پروانه را نمیدانندآنچه مردم شنیده میگویند
رسمِ جانانه را، نمیدانند
چشمها را گشوده، مینالید
در فضای غریبِ ویرانه مثل شمعی که اشک میریزد
در سکوت حزینِ یک خانه
🌷 🌷 🌷
بود در شام میان اسرا
طفلى از هجر پدر نوحه سرا
خردسالى به اسارت در بند
مرغ بشکسته پرى پا به کمند
کودکى دستخوش محنت و رنج
جاى بگزیده به ویرانه چو گنج
یک گل دیگر از آن گلشن عشق
رفت در خاک و خزان شد به دمشق
🌷 🌷 🌷
ﮔـﺎﻫﯽ ﮐﻪ ز ﻣﻦ زﻣـﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮدد
ﯾـﺎ ﮔﺮﯾﻪ و ﻧـﺎﻟﻪ ﺑﯽ اﺛﺮ ﻣﯽﮔﺮدد
و ز ﻏﻢ، دل ﺧﺴـﺘﻪ، ﺷـﻌﻠﻪ ور ﻣﯽﮔﺮدد
ﺑـﺎ ﻧـﺎم رقیه ، ﺷـﺒﻢ ﺳـﺤﺮ می گردد
🌷 🌷 🌷
آنکو در این مزار شریف آرمیده است/ام البکا رقیه محنت کشیده است
اینجا ز تاب غم دل زینب شده است آب/بس ناله یتیم برادر شنیده است
اینجا ز پا فتاده و او را ربوده خواب/طفلی که روی خار مغیلان دویده است
یارب به جز رقیه کدامین یتیم را/سر تسکین بدیدن سر از تن بریده است
🌷 🌷 🌷
ای عمو از عاشقان جا مانده ام/وادریغا من به دنیا مانده ام
اکبرت رفته من اما مانده ام/کاروان رفته است و تنهایم عمو
🌷 🌷 🌷
که دیده است که جوجه کبوتری توفان زده را تیر و کمان حواله کنند؟
آه، رقیه ! بالهای سوخته را طاقت سنگ نیست. لبهای تشنه ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته ات را آشنای تازیانه ها کردند.
🌷 🌷 🌷
خدایا! حجم این همه تاریکی را کدام خورشید، روشن میتواند کرد؟
فریاد جگرخراشت را در خشت خشت خرابه های شام مویه میکنم
و وسعت رنجت را با کوهها در میان میگذارم.
غبار اندوهت را هیچ بارانی نمیتوانده شست.
🌷 🌷 🌷
رقیـــــــــه دختـــــر سلطان بی ســــر
سفیــــــــر سرزمیـــــن نینــــــوا است
رقیـــــــــــه آن شهیــــد کوچک شـــام
نشــانش بارگـــــــاه بــا صفـــــــا است
بیـــــــا لــب بـاز کــــــن در مشـکـلاتت
رقیـــــــه بهتــرین مشکل گشـــا است
بابا شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمی گیرم سراغ
🌷 🌷 🌷
نبودی طعنه خار بیابان پای ما را زد
زبان کوفه خیلی حرف ها را پشت بابا زد
میان راه دستی گوشوار از گوش من چید و
به دور از چشم هایت زخم سیلی بر رخ ما زد
شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت باد
🌷 🌷 🌷
از آن شبی که زجـــــر مرا دســـت عمـــه داد
لکنــــت زبان من، نــه مـــــــــداوا نمی شــــود
پیـــــر زنـــی که موی مــرا می کـــشید گفت:
زلفی که سوخته گره اش وا نمی شود
🌷 🌷 🌷
از این طرف به هیاهوی شام و از آن سو
به سمت عرش خدا می رود خیابانش
سه ساله است ولی می شود زیارت کرد
به جای فاطمه و آن مزار پنهانش
🌷 🌷 🌷
گُلی که خاک خرابه مزار و تربت اوست
سه ساله ای است که زینب اسیر همّت اوست
ز نسل بت شکن مکّه است این دختر
شکستنِ بت شامی به دست قدرت اوست
🌷 🌷 🌷
امشب شب وداع رقیه علیها السلام با زینب علیها السلام است؛
او در آغوش عمه، بوی پدر را به یاد می آورد و گرمای دستان او را احساس می کند
🌷 🌷 🌷
رقیه جان ! یاریمان کن تا در انتظار روزی که حضرت مهدی (عج) بیاید
و انتقام صورت نیلی ات را بگیرد، ثابت قدم بمانیم
شهادت مظلومانه حضرت رقیه (س) تسلیت باد
🌷 🌷 🌷
هرکس غمم شنیده؛غم خود ز یاد برد
بر زاریم ز دیده و دل زار گریه کرد
هرگاه کودک تو به دیوار سر گذاشت
بر حال دل او؛ در و دیوار گریه کرد
پنجم صفر سالروز شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت باد!
🌷 🌷 🌷
آه ای دوشیزه شبهای شیون و شعر! از این پس بر آغوش خسته ویرانه ها،
خوابِ پروانه هایی را میبینی که بر شاخه هایِ نازکِ احساست یخ میزنند.
🌷 🌷 🌷
با اینکه در خیال نمی گنجد این حدیث اما بزرگ بود قدمهای کوچکت
تو در شناسنامه ات مگر دست برده ای اصلا نمی خورد به سن و سال اندکت.
سلام بر رقیه!
ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان! محکمتر بزن این تازیانههای
پی در پی را که فردا از جای تازیانهها، هزاران بهار جوانه خواهد زد.
خرابههایت، آرامگاه ملایکیست که بر دیوارههای ویرانِ شرم سر میکوبند.
🌷 🌷 🌷
امیدوارم از محتوای متن تسلیت به مناسبت شهادت حضرت رقیه (س) نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که اهل بیت دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش سرگرمی(اس ام اس) ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.