افغانستان همچنان در صدر اخبار منطقه قرار دارد. نبرد بی امان میان طالبان و نیروهای دولتی ماه ها است که ادامه دارد و با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان عملاً معادلات به نفع طالبان تغییر کرده است. از سوی دیگر، ارتش افغانستان به دلیل عدم توان لجستیکی لازم قدرت کافی برای عملیات هوایی سنگین بر علیه نیروهای طالبان را ندارد و تقریباً جنگ شکلی چریکی به خود گرفته است. خبرهای ضد و نقیضی درباره سقوط پکتیا و پکتیکا مخابره می شود. مزار شریف و هرات به دست طالبان افتاده است و فضای رعب و وحشت بر شهرهای مختلف افغانستان حاکم شده است. برخی خبرگزاری ها از هجوم زنان کابل به بازار برای خرید روبند و ملزومات حجاب اسلامی خبر می دهند. کسانی که در زمان حضور آمریکا در افغانستان به عنوان پیمانکار با این نیروهای آمریکایی همکاری کرده بودند از ترس شان به سفارت آمریکا پناهنده شده اند و خواستار خروج سریع از خاک افغانستان هستند. ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان در گفتگو با یکی از خبرگزاری های جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است که ما کاری با دیپلمات های خارجی از جمله دیپلمات های ایرانی نداریم و جان آنها محفوظ خواهد بود. اما بسیاری از ایرانیان دلنگران دیپلمات های ایرانی حاضر در افغانستان هستند. هنوز کشتار بیرحمانه دیپلمات های مظلوم جمهوری اسلامی ایران و محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در مزار شریف از خاطره ایرانیان پاک نشده است. وزارت خارجه از انتقال دیپلمات های کنسولگری از هرات به کابل خبر داده است. سقوط قریب الوقوع افغانستان به سرخط بسیاری از خبرگزاری های دنیا تبدیل شده است. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که حضور طالبان در رأس حکومت افغانستان یک تهدید جدی برای اهداف راهبردی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود در حالی که دستگاه وزارت خارجه عملاً طالبان را به عنوان یک واقعیت بی چون و چرای سیاسی و اجتماعی در افغانستان پذیرفته است. سؤال اساسی این است که حضور طالبان در رأس حکومت افغانستان چه پیامدهایی را برای منطقه خاورمیانه و ایران به همراه خواهد داشت؟ برای یافتن پاسخی برای این سؤال و مسائل پیرامون بحران افغانستان و پیشروی طالبان به سراغ دکتر رضا اختیاری امیری استاد روابط بین الملل دانشگاه مازندران رفته ایم. توجه مخاطبان ساعد نیوز را به مطالعه این مصاحبه دعوت می کنیم:
آمریکا در خروج از افغانستان واقعاً به صورتی شتابزاده عمل کرد و یک اشتباه راهبردی را مرتکب شد.
ساعد نیوز: آمریکا بر اساس توافق دوحه نیروهای خودش را از افغانستان خارج کرد و در عمل میدان را برای پیشروی طالبان خالی گذاشت. بایدن از اعزام دوباره 5 هزار نیروی نظامی به افغانستان برای اسکورت دیپلمات های آمریکایی خبر داده است. بسیاری از تحلیلگران معتقد هستند که آمریکا درباره افغانستان دچار یک اشتباه راهبردی بزرگ شده است. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
دکتر رضا اختیاری امیری: من فکر می کنم که آمریکا در افغانستان دچار یک اشتباه راهبردی جدی شده است. قبل از این که روند دولت-ملت سازی در افغانستان قوام بگیرد، دولت آمریکا به بهانه های مختلف از جمله هزینه های مالی سنگین حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان و تلفات جانی حاصل از درگیری با شبه نظامیان در این کشور، از افغانستان خارج شد. در حالی که افغانستان در وضعیت بسیار شکننده ای قرار دارد و بازیگر قدرتمندی مانند طالبان به دنبال رسیدن به قدرت در این کشور است. پیشبینی بسیاری از تحلیلگران و استراتژیست ها این بود که طالبان از این خلأ قدرت در افغانستان استفاده خواهد کرد و بخش های مختلف خاک این کشور را به تصرف خودش درخواهد آورد و در عمل هم همین اتفاق افتاد. بنابراین، آمریکا در خروج از افغانستان واقعاً به صورتی شتابزاده عمل کرد و یک اشتباه راهبردی را مرتکب شد.
جمهوری اسلامی ایران، طالبان را یک واقعیت انکارناپذیر در افغانستان می داند و اعتقاد دارد که طالبان باید بخشی از ساختار قدرت در این کشور باشد.
ساعد نیوز: سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال مسأله افغانستان در چند ماه گذشته بیشتر تأکید بر تعامل نیروهای افغان و ایجاد دولت ائتلافی و حل مسأله افغانستان از طریق گفتگوی بینا-افغانی بوده است و در برخی موارد هم در قبال پیشروی های بی امان طالبان سکوت پیشه کرده است. مبنای این سیاست ایران در برابر بحران افغانستان چیست؟
دکتر رضا اختیاری امیری: ایران در ظاهر، بحث ثبات افغانستان را مطرح می کند. البته بحث ثبات افغانستان مقوله مهمی برای جمهوری اسلامی ایران است. اما اتفاقی که در چند سال اخیر روی داده است؛ روابط پنهانی ایران و طالبان بوده که در سال 1397 توسط محمدرضا بهرامی، سفیر ایران در افغانستان علنی شد. تصور من این است که سکوت فعلی دستگاه سیاست خارجی کشورمان در قبال مسأله پیشروی طالبان و سقوط احتمالی دولت مرکزی افغانستان بر این مسأله مبتنی است که جمهوری اسلامی ایران، طالبان را یک واقعیت انکارناپذیر در افغانستان می داند و اعتقاد دارد که طالبان باید بخشی از ساختار قدرت در این کشور باشد ولی در این سال ها بنا به دلایلی، طالبان نتوانسته است جذب این ساختار شود. از سوی دیگر، از سه سال پیش به این طرف، یعنی از زمان اعلام سیاست ترامپ برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از افغانستان، جمهوری اسلامی ایران این احتمال را می داده است که بعد از خروج آمریکا، طالبان زمینه لازم برای پیشروی و تصرف خاک افغانستان را خواهد داشت و به همین دلیل بود که آقای شمخانی به همراه جانشین فرمانده سپاه قدس سفری به افغانستان داشتند و در آنجا درباره مسائل مرتبط گفتگوهایی را برگزار کردند. بنابراین، مبنای تعامل ایران با طالبان بعد از اعلام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، تلاش برای حفظ منافع جمهوری اسلامی ایران در افغانستان تحت رهبری طالبان در آینده بود.
تعامل جمهوری اسلامی ایران با طالبان یک تعامل تاکتیکی و مبتنی بر مقتضیات خاص منطقه ای بوده است.
تصور من این است که وقتی آقای ترامپ، مسأله خروج نیروهای آمریکایی را از افغانستان مطرح کرد، ایران کاملاً از قدرت طالبان برای پیشروی در افغانستان مطلع بود و می دانست که این گروه به عنوان یک بازیگر بسیار قوی و قدرتمند حضور بلامنازعی در میدان نبرد با حکومت مرکزی افغانستان را خواهد داشت. به همین دلیل بود که ایران به صورتی جدی با طالبان وارد گفتگو شد. دلیل کافی هم برای پیگیری این گفتگوها وجود داشت چرا که تهدیدات بالقوه بسیاری در افغانستان بر علیه منافع جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و عدم اتخاذ استراتژی فعال در این موضوع می توانست به قیمت این منافع استراتژیک و راهبردی تمام شود. بنابراین، من معتقد هستم که این تعامل، اساساً یک تعامل تاکتیکی بوده است و مبتنی بر مقتضیات فعلی و موجود در منطقه بوده است. حتی امروز در برخی رسانه ها ما شاهد تطهیر طالبان هستیم و خیلی جاها میبینیم گفته می شود که طالبان دیگر آن طالبان دهه 90 نیست که بخواهد با خشونت کارش را پیش ببرد و تلاش می کنند که تصویر جدیدی در اذهان عمومی از طالبان ساخته شود.
طالبان به دلیل ماهیت خاص خودش و آبشخورهای فکری اش به هیچ وجه مایل به تقسیم قدرت با هیچ گروهی نیست.
ساعد نیوز: آیا طالبان با توجه به ماهیت خاص خودش ظرفیت جذب در ساختار قدرت در افغانستان را دارد؟ منظورم این است که آیا اساساً طالبان قصدی برای حضور مشارکتی در قدرت دارد و آیا میلی به تقسیم قدرت در افغانستان دارد؟
دکتر رضا اختیاری امیری: این سؤال بسیار مهم و هوشمندانه ای است. اگر ما روند تحولات طالبان طی دهه 90 را مورد مطالعه قرار دهیم و آبشخورهای فکری این گروه را در نظر بگیریم متوجه می شویم که طالبان یک گروه خودکامه است و به هیچ وجه حاضر به تقسیم قدرت با کسی نیست. اساساً نظام سیاسی مد نظر طالبان خلافت اسلامی یا نظام اسلامی است و در این طرح طالبانی، جایی برای تقسیم قدرت وجود ندارد. ما در دهه های گذشته شاهد طرح برخی ادعاها از سوی طالبان درباره تمایل به مذاکره و تعامل با گروه های افغان بودیم. ولی در عمل این مذاکرات و گفتگوها به نتیجه نرسید و ثمری برای افغانستان نداشت. بنابراین، با نظر به ماهیتی که این گروه دارد، بعید است که اصلاً قصدی برای مشارکت در یک حکومت ائتلافی با حضور گروه های مختلف افغان داشته باشد.
عربستان مسئول تغذیه فکری، طالبان است و پاکستان هم در عمل نقش تدارکاتچی این گروه را ایفا می کند و برای آنها تجهیزات نظامی و لجستیکی فراهم می کند.
ساعد نیوز: حضور طالبان در رأس حکومت افغانستان چه پیامدهایی برای منطقه و ایران به همراه دارد؟
دکتر رضا اختیاری امیری: ابتدا می خواهم به مسأله ایران بپردازم. جمهوری اسلامی ایران طالبان را به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر در افغانستان پذیرفته است و این پذیرش از یک منظر، کاملاً قابل توجیه است. به هر صورت، طالبان در افغانستان نفوذی بی چون و چرا دارد و نادیده گرفتن این گروه، یک خطای استراتژیک است. ولیکن نباید از این موضوع هم غافل باشیم که یکی از دلایل عدم برقراری ثبات در افغانستان در سال های اخیر حضور نیروها و بازیگران متعدد منطقه ای و فرامنطقه ای در این کشور بوده است. عربستان یکی از قدرتمندترین و بانفوذترین بازیگران حاضر در افغانستان است. اساساً عربستان مسئول تغذیه فکری، طالبان است و پاکستان هم در عمل نقش تدارکاتچی این گروه را ایفا می کند و برای آنها تجهیزات نظامی و لجستیکی فراهم می کند. در این میان، نباید نقش امارات، ترکیه و قطر را هم نادیده گرفت. به بیان دیگر، تمام این گروه ها و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در تلاش هستند تا با استفاده از طالبان، منافع خودشان را تأمین کنند. جمهوری اسلامی ایران هم در این وزن کشی دیپلماتیک حضور دارد و نقش خودش را ایفا می کند.
طالبان افغانستان را به نبردگاه نیروهای منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل خواهد کرد.
به نظر من، اگر طالبان بر افغانستان حاکم شود؛ ما باید منتظر تحولات جدید در منطقه باشیم. افغانستان یک کشور کاملاً شکننده است و با حضور طالبان در رأس قدرت، این کشور تبدیل به نبردگاه بازیگران متعدد منطقه ای و فرامنطقه ای خواهد شد و همه در تلاش خواهند بود تا حوزه نفوذ خودشان را حفظ کنند. همین فرمان اعزام مجدد بیش از 5 هزار نظامی آمریکایی به افغانستان برای دفاع از دیپلمات ها یا حمایت از حملات هوایی بر علیه مواضع طالبان هشداری درباره حضور نیروهای فرامنطقه ای در افغانستان خواهد بود. بنابراین، حضور طالبان در رأس دولت افغانستان، منطقه را دستخوش تحولات مهمی خواهد کرد که طبیعتاً کشور ما هم از این تحولات بری نخواهد بود.
طالبان در بلند مدت یک تهدید جدی برای منافع ایران و امنیت ملی ماست/ حکومت طالبان در افغانستان می تواند این کشور را به محلی برای شیطنت بیشتر عربستان بر علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل کند.
تصور من این است که تعامل با طالبان در کوتاه مدت می تواند یک استراتژی و تاکتیک برای حفظ منافع منطقه ای ایران به کار آید ولی در بلندمدت، این تعامل خودش می تواند، تهدیدات استراتژیک جدی بر علیه امنیت ملی کشورمان در پی داشته باشد. یادمان نرود که عربستان به عنوان رقیب اصلی ما در منطقه، حامی فکری این گروه تروریستی است و ما نباید از این مسأله غافل باشیم که هر لحظه این کشور می تواند از طالبان برای به خطر انداختن منافع کشورمان استفاده کند. از این گذشته، حضور طالبان در رأس حکومت افغانستان به معنای تولید مواد مخدر بیشتر و قاچاق این مواد افیونی به داخل کشورمان است. حملات تروریستی تحت پوشش این گروه و حتی شکل گیری گروه های تروریستی به تأثیر از افکار این گروه و عضوگیری گسترده در داخل ایران از تهدیدات جدی حکومت طالبان در افغانستان است. به نظر من، حکومت طالبان در افغانستان می تواند این کشور را به محلی برای شیطنت بیشتر عربستان بر علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل کند.