درباره تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملّی
سیاستمدار از آن لحظه که جامه مسئولیت را پوشید و بهرهای از قدرت برد، میداند که روز سختِ رفتن و واگذاردن نیز خواهد آمد. ورای این، چرخش و گردش مسئولیت، نشانه پویایی هر سیستمی است. با این مفروضات، تغییر علی شمخانی، دبیر حالا دیگر سابق شورای عالی امنیت ملّی، پس از ده سال و در دولت سیزدهم را میتوان اتفاقی قابل پیشبینی و طبیعی دانست. بررسی عملکرد اسلاف شمخانی هم البته نشان میدهد تغییر افراد نقش چندانی در مهندسی رویکردها در شورای عالی امنیت ملّی ندشته است و از منظرِ عملکردی نمیتوان امتیاز ویژهای برای شمخانی، یا جلیلی، یا لاریجانی و حتی روحانی قائل شد. چرا که همه بر روی یک ریل بودهاند.
آنچه مسلم است علی شمخانی در طول نیمقرن گذشته نشان داده که آرام و قرار ندارد، چه پیش از انقلاب و چه پس از آن. چه در دوران جنگ و چه دوران بازسازی. چه دوران اصلاحات و چه دوره احمدینژاد و روحانی و رئیسی. او علیرغم تغییر دولتها همواره نسبتی با قدرت سیاسی داشته است. پس باید منتظر ماند و دید که او پس از شعام، چه آینده سیاسی برای خود طراحی و ترسیم کرده است. شاید مجلس دوازدهم و یا حتی دورخیز برای دولت چهاردهم. مسلماً در آینده از او بیشتر خواهیم شنید.
نکته دیگر اما نسبتِ علی شمخانی با خوزستان است، زادگاهش. سکوی پرتابش. خاستگاهش. و در مواقعی سبدی که از آن در مرکز نمایندگی میکرد. شوربختانه باید گفت به همان اندازه که محسن رضایی و محمد مخبر و سایر خوزستانیهای مرکزنشین در طول سالیان گذشته در رسیدگی به وضعیت خوزستان ناکام بودهاند، علی شمخانی نیز نتوانست یا نخواست نقش چندانی در توسعه خوزستان بازی کند. خوزستانی که سالهای پس از جنگ به تابلوی تمامنمای محرومیت و تبعیض در کشور بدل شد و یاریگری نداشت تا صدای او در بستر بروکراسی سانترال باشد.
خوزستانیهای در مرکز، همه، در این قصور تاریخی شریک و سهیم هستند. دستکم میتوان اذعان داشت و اعتراف کرد که فرزندان خوزستان در مرکز، غرق در نقشهای ملّی، از وظایف و رسالتهای محلی خود بازماندند. و این یک حقیقت تاریخی است و نه تحلیل سیاسی که با عبور از شهرها و روستاهای خوزستان میتوان آن را با گوشت و پوست و استخوان لمس کرد!
آغاز شمخانی در شورای عالی امنیت ملّی با پروندههای مهم بر جای مانده از گذشته نظیر مذاکره با امریکا و 88 همراه بود و پایان آن با مذاکره با عربستان و عراق و امارات. در شرایط فعلی کشور میتوان امیدوار بود که شعام بدون هراس از فشارهای سیاسی و جناحی چه در داخل و چه بیرون کشور، بر مدار عقلانیت باشد. مصالح ملّی را در نظر داشته و با شجاعت تصمیم بگیرد. ادامه حتی یک لحظه تحریمهای بینالمللی روا نیست، شعام میتواند راهبر عبور از تحریم باشد. وضعیت نهجنگ و نهصلح میان ایران و همسایگان باید به همکاری مشترک پایدار تغییر کند. در مناسبات بینالملل و مذاکرات با قدرتهای بزرگ، در عین حفظ استقلال از شرق و غرب، موازنه رعایت و مصالح ایران و ایرانی نصبالعین شود و در داخل با عطوفت و مهربانی از همه ظرفیتها برای عبور کشور از دریای طوفانها و فتنهها استفاده شود. چنین باد.