هراس‌های شبانه پاکبان‌های شهر/ از سرقت تا حمله اراذل و اوباش و معتادان

  دوشنبه، 14 شهریور 1401 ID  کد خبر 221702
هراس‌های شبانه پاکبان‌های شهر/ از سرقت تا حمله اراذل و اوباش و معتادان
ساعدنیوز: هر روز و شب جاروی بلند خود را به دست می‌گیرند و راهی خیابان‌ها و بزرگراه‌های شهر می‌شوند، مردان زحمتکش که در شهر هستند، انگار نامرئی‌اند و دیده نمی‌شوند. عابرها در روز با کمترین توجه از کنار صدای خِش خِش جاروهایشان می‌گذرند و کمتر کسی در نیمه‌های شب نظاره گر رُفت و روبشان است.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعدنیوز به نقل از همشهری آنلاین، پاکبان ها تمام نقاط شهر را در نیمه های شب و اوایل صبح زیر پا می گذارند تا کوچه و خیابان را با کمترین آلودگی تحویل شهروندان بدهند اما کمتر کسی پای درد و دل آنها نشسته است تا بداند در شب های خلوت تهران، حاشیه بزرگراه ها و در برابر شهروندان بی حوصله چه خاطراتی در ذهن این افراد نقش بسته است.

موبایل قاپی از پاکبان ها

«مشکل پاکبان ها که یکی و دوتا نیست، مردم از خیلی چیزا خبر ندارن.» محمود که سال ها به عنوان سرکارگر با پاکبان ها در ارتباط است، از نزدیک مشکلات پاکبان ها را درک کرده است. او در کنار یکی از خیابان های تهران در حال نظارت بر کار پاکبان ها است «سال هاست که دزدها، توی خیابونای خلوت و تاریک پاکبان ها رو گیر میندازن و گوشی و کیف پولشون رو می دزدن. جاهایی که نور خیابون کمه، تصادف بلای جان پاکبانا میشه، موتوری و ماشین با سرعت میان به پاکبان می زنن. بعضی وقتا اصلا راننده هم متوجه نمیشه و میره.»

محمود که انگار نگران گفتن حرفی باشد، چند لحظه ای جملاتش را نیمه کاره رها می کند و بعد تردید را کنار می گذارد و می گوید:« جدا از این حرفا، بحث اراذل و اوباش هم هست که دارو مصرف می کنن و در وضعیت عادی نیستن، این آدما با کارگرها درگیر می شن.»

بی دفاع در برابر شهروندان بی حوصله

مشکل پاکبان ها تنها به اراذل اوباتش و سرقت ها محدود نمی شود و گاهی شهروندان نیز بی حوصلگی خود را بر سر پاکبان ها آوار می کنند: « خیلی وقت ها مردم نصفه شب سرشون رو از پنجره میارن بیرون و داد میزنن که صدای خش خش جاروت ما رو اذیت میکنه یا مثلا هوار هوار راه می ندازن که صدای خالی کردن مخزن رو اعصابمونه، اینا به کارگر فحش بد میدن و بعضی وقتا هم میان که کارگر رو بزنن. »

دستورالعمل خاصی در رابطه با درگیری ها و سرقت برای پاکبان ها وجود ندارد و تنها به آنها توصیه می شود که اشیاء قیمتی و موبایل هوشمند حمل نکنند. محمود که میان حرف هایش حواسش به زباله های جمع شده در گوشه خیابان است و در میان جملاتش، پاکبانی را برای جمع کردن زباله ها خطاب قرار می دهد، در مورد بحث سرقت می گوید: « فقط در هفته گذشته سه مورد درگیری با اراذل و اوباش داشتیم که با چاقو به پاکبان ها حمله کرده بودن، در این مواقع کارگر هیچ دفاعی نداره.»

تصویر

رد خون

سرکارگر با دستش کارگر میانسال و سیاه چرده ای را نشان می دهد که چند خیابان پایین تر مشغول کار است: «همین رو می بینی، این چند وقت پیش آسیب دید.»، کارگر چند دقیقه بعد کنار محمود ایستاده است و با لباسی که روی آستیش رد چاقو و خون خشک شده باقی مانده است، از شب خوفناک می گوید:« اسمم مهدی هست، والا چی بگم! این جور اتفاقا دیگه برای هر کدوم از ما پیش میاد. ما با تیم داشتیم یکی از خیابون های شمرون رو جارو می زدیم و مدل کارمون اینجوریه که من آشغالا را به یه طرف جمع می کنم و تیم بعدی که چند متر با من فاصله داره، آشغالا رو می برن. همین موقع بود که یه عابر اومد به من گیر داد که زود باش این آشغالا رو که یه جا ریختی رو جمع کن، بهش گفتم آقا نگاه کن، اونا که یکم اونورتر هستن میان اینا رو جمع میکنن، طرف قبول نکرد و پشت سر هم می گفت که یا جارو نکن یا جارو می کنی زود جمع کن، شروع کرد من رو هل دادن و آخر یه چاقو از جیبش در آورد و دستم رو زخمی کرد.»

دستش را جلو می آورد، هنوز رد چاقو چند هفته پیش روی مچ دست و لباسش عیان است: «آخه نگاه کنید، الکی من رو زخمی کرد.»

مهدی یک قدم عقب می رود و به جورابش اشاره می کند: «ببین، من از ترسم همین چندتا اسکانس رو توی جورابم قایم می کنم که اگه یهو کسی به من حمله کرد همین قدر پول داشته باشم که سریع بدم و بره.»

انگار پاکبان ها، درگیری و حادثه را به عنوان بخشی از شغل خود قبول کرده اند و به خاطر همین وقتی از آنها می خواهم تا اتفاقات را به جزئیات به یاد بیاوردند، ذهنشان یاری نمی کند که کدام را بگویند. یوسف، پاکبان جوان دیگری است که اتفاقی مشابه مهدی را تجربه کرده است؛ با دو دلی خاصی حرف می زند، انگار که از چیزی بترسد:« چند وقت پیش از ترس قمه فرار کردم. داشتم 10 صبح جوی آب رو تمیز می کردم که یه نفر اومد به من گفت که بیا حیاط ما رو جارو کن، من گفتم نمیام و دستور ندارم خونه شما رو جارو بزنم. بعد که بحث ما بالا گرفت دوتا مرد جوان با قمه از ساختمون اومدن بیرون، منم فرار کردم و توی یه ساختمون نیمه کاره قایم شدم، نزدیک 20 دقیقه منتظر موندم که اونا برن و من بتونم بیرون بیام.»

پاکبان ها جان می دهند

آن سوی شهر در یکی از خیابان های غرب تهران، بخشی از پاکبان ها در یک ساعت مخصوص از روز برای تمیز کردن معابر در این نقطه جمع شده اند و هر کدام مشغول کاری هستند. آقای «کاف» مسئول آنهاست و به کارشان نظارت می کند. برای او کمبود لباس شب رنگ پاکبان ها مسئله اساسی است، مشکلی که گاهی به قیمت جان آنها تمام می شود: « بعضی از کارگرهای ما وقتی اتوبان رو جارو می زنن، لباسشون شب رنگ نداره و این باعث تصادف میشه. من کارگر داشتم که به خاطر تصادف در اتوبات باکری جونش رو از دست داد. لباسای کارگرا حتما باید از این شب رنگ های چراغدار داشته باشه اما بعضی از پیمانکارا این کار رو انجام نمیدن یا لباسی که به کارگر میدن، کیفیت نداره. بعضی موقع ها هم مثلا راننده مسته و کم خوابی داره یا راننده کامیونه و حواسشون به اطرافشون نیست به پاکبانای ما می زنن و در می رن، آدمای زحمت کشی که برای تمیزی شهر تو شب مجبورن کار کنن.»

براساس اطلاعاتی که خبرنگار همشهری آنلاین به دست آورده است از 6 ماه دوم سال گذشته تا به امروز، 10 سانحه تصادف رخ داده که سه پاکبان جان خود را از دست داده و 7 نفر مجروح شده اند. هر چند بیشتر پاکبان ها این موارد را گزارش نمی کنند اما در این بازه زمانی بیش از 10 مورد درگیری با اراذل و اوباش و سه مورد سرقت هم ثبت شده است.

سارقی که خود را پاکبان جا زد

مصائب پاکبان ها به موبایل قاپی و تصادف و درگیری با اراذل و اوباش ختم نمی شود آنها با مشکلات عجیب دیگری هم دست به گریبانند، آقای«کاف» روایتی دارد از کارگری که بی گناه چند روز زندانی بود: «در خیابان امیدعباسی کارگری مشغول نظافت معبر بوده که همزمان یه دزد با لباس شهرداری رفته خونه ای رو خالی کرده، چون این کارگر بیچاره توی همون محدوده بود دستگیرش کردن و بردنش کلانتری؛ 5 روز طول کشید تا ثابت کنیم کارگر ما کاری نکرده.»

آقای «کاف» سالها خودش پاکبان بوده و دردها و رنج های زیادی را در لایه های کمتر دیده شده این شغل شاهد بوده، مشکلاتی که کسی چندان آن را نشنیده است و برای همین پابرجاست، «چند وقت پیش توی بزرگراه آبشناسان کارگر روی ماشین بود و یه راننده مست به ماشین جمع آوری زباله زد و باعث شده کارگر از بالای ماشین پرت بشه و آسیب ببینه، به همین راحتی! یا حتی توی اتوبان همت وقتی کارگر اومد از عرض اتوبان رد بشه که آشغالا رو ببره، ماشین بهش زد و فوت کرد اما مگه چند تا از اینها رسانه ای میشه؟ پاکبان ها واقعا زحمتکش و مظلومند.»

براساس اطلاعات میدانی به دست آمده خبرنگار همشهری آنلاین بیشترین آسیب های مربوط به تصادف در بزرگراه ها و خیابان های اصلی رخ می دهد و سرقت از پاکبان ها نیز در خیابان ها و نقاط کم نور شهر اتفاق می افتند اما بیشترین آزار و اذیت ارذال و اوباش در ناحیه 4 و 5 منطقه 12 و اکثر محله های منطقه 15 گزارش شده است.

حمله با سرنگ آلوده

منطقه 12 یکی از نقاط شهر است که پاکبان ها با مشکلات خاص خود مواجه هستند از درگیری با کارتن خواب ها گرفته تا تهدید به تعرض جنسی.

«بسیم» مدتی است که در منطقه 12 مشغول کار است، او تجربه کار در مناطق مختلف شهر را دارد و با لهجه افغانستانی و جملات دست و پا شکسته از سختی های کارش می گوید، اینکه کار در شب، کابوس ثابت زندگی اش شده است:«شب ها مشکلات زیادی داریم، چون توی کوچه و پس کوچه این معتادها و اراذل ما رو اذیت می کنن و گوشی ما رو می دزدن. وقتی می خواییم جایی که معتادا هستن رو تمیز کنیم، چاقو می کشن و اذیت می کنن، اونا چند نفرن و ما یه نفریم، نمی تونیم باهاشون درگیر بشیم. حتی بعضی وقتا معتادای کارتن خواب با سرنگ آلوده دنبالمون میکنن که خیابون رو تمیز نکنیم اما خب ما چاره ای نداریم.»

این پاکبان با چهره ای اخم آلود برای دقایقی مکث می کند و ادامه می دهد:«ما از دست اینا خیلی اذیت و آزار هستیم. شبا وقتی می خواییم جایی رو تمیز کنیم این لات ها از ما زوگیری می کنن. یه وقتایی باید کوچه بن بست هایی رو جارو بزنیم اما مواد فروشا جلومون رو می گیرن و بیرونمون می کنن.»

حفیظ و غضنفر هم که در همین محدوده در حال تمیزکاری شهر هستند، با غم خاصی از دردسرهای پاکبانی در این منطقه می گویند، حفیظ که سنش کمتر است با صدایی آرام و در چند جمله کوتاه توضیح می دهد: « این معتادا و لات ها، شبا که اینجا کار می کنیم ما رو آزار میدن، بچه های ما چاقو می خورن. توی خیابون ها تصادف میشه و بعضی ها دست و پاشون شکسته.»

حفیظ به زبان آوردن خاطرات سختش است و جملاتش را نصفه و نیمه جمع می کند، غضنفر آن را ادامه می دهد اما معذب و خجالت زده: «چند دفعه پیش اومده که می خواستن به این بچه کوچیکا آزار برسون و دست درازی کنند، این بچه ها هم فرار کردن.»

مرگ، سرقت، درگیری با اراذل و معتادان، بی احترامی برخی شهروندان و خطر تعرض جنسی، بخشی از تجربه تلخ پاکبان های ایرانی و افغانی است که هر کدام با سادگی و گذشت خاص خود آن را روایت می کنند، حفیظ ، یوسف، بسیم و مهدی هر کدام دلهره ای دائمی را با خود حمل می کنند اما با کمترین توقع و با جارویی روی دوش به دل خیابان های و بزرگراه های شهر می زنند تا شهر کثیف نماند، تا غباری روی پیرهن شهروندی ننشیند و زباله ای جلوی پای کسی را نگیرد.


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
الهام چرخنده: نمی‌خواهم در قطعه هنرمندان دفن شوم! (196 نظر) مراسم عزای جگرسوز همسر جوان فریبا نادری عروس حشمت فردوس و ضجه های خانم بازیگر/ روحش شاد+ عکس (101 نظر) لحظه اعطای جایزه 60 میلیاردی بهروز تابانی قهرمان پرورش اندام تبریزی در دبی پرو +فیلم (53 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی در تعمیر صندوق شکسته ماشین اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس🤣 (37 نظر) (ویدیو) پیام مهم شهربانو منصوریان ووشوکار قهرمان برای مردم ایران / وی بعد از ثبت نام در دانشگاه گفت : رییس جمهور بعدی خودمم منتظر باشید ! (33 نظر) تصویری ناب از آب نوشیدن هاشمی رفسنجانی از چشمه‌یِ باغ حضرت فاطمه در مدینه+عکس/ توجه نکردن مرحوم هاشمی به تذکر نیروهای سعودی درباره آلوده بودن آب (33 نظر) صحبت های خنده دار آقای قرائتی: اسمم محسنه یعنی نیکوکار ولی نافرمانم مثل کچلی که مو نداره و اسمشو میذارن زُلف علی +ویدئو😂👌 (28 نظر) خلاقیت خنده دار میوه فروش شمالی با عکس حشمت فردوس حماسه آفرید/هنر نزد ایرانیان است و بس+ عکس (25 نظر) (فیلم) طنین انداز شدن آهنگ کُردی شاد در لندکروز میلیاردی هادی چوپان +فیلم/ گرگ پارسی گشت و گذار در ایران را آغاز کرد (18 نظر) نگاهی به ماشین مرسدس بنز هوش پران سامان صفاری، امیر سریال دلدادگان که همه آرزوشو دارن/آقای بازیگر سوار بر هواپیمای رویاهایش😍 (18 نظر) خلاقیت خنده دار اُوستا معمار در ابداع توالت خیلی عمومی در هوای آزاد/ دکترای معماری و طراحی حق توئه😂+عکس (17 نظر) گریه های جگر سوز نرگس محمدی در مراسم عزای برادرزاده اش +عکس/ روحش شاد و مسیرش غرق در نور (16 نظر) داریوش ارجمند: خودم را سرباز سردار سلیمانی میدانم+عکس (15 نظر) نگاهی به خانه ابدی باشکوه اولین هنرمند دفن شده در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران/ چه شعر زیبایی روی مقبره‌اش حک شده+عکس (15 نظر) آخرین لبخند از ته دل شهید اسماعیل هنیه در آغوش رهبر معظم انقلاب +عکس/ شهادت مزد اخلاصش بود (14 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
تور دلال ها برای دانشجویان متقاضی مهاجرت / به رومانی نروید!
نه به شیر خشک! / معجزه تناسب اندام برای مادر با شیردهی به نوزاد!
فال ابجد روزانه پنجشنبه 11 مرداد 1403
فال روزانه امروز پنجشنبه 11 مردادماه 1403
فال شمع روزانه امروز پنجشنبه 11 مرداد 1403
فال قهوه با نشان روز پنجشنبه 11 مرداد ماه 1403
فال انبیاء روزانه پنجشنبه 11 مرداد 1403
فال حافظ با تفسیر امروز پنجشنبه 11 مرداد 1403 + فیلم
ویدیو/ علت ایجاد میخچه در پا/ آسان‌ترین روش نابودی میخچه بدون درد و خون‌ریزی
ویدیو/ طوبی آزموده، معلمی بزرگ که "ناموس" را برای دختران ایرانی تأسیس کرد
این شمشیرباز مصری در ماه هفتم بارداری شگفتی‌ساز المپیک پاریس شد+عکس
فرزاد حسنی: بین ما سه برادر خوش‌تیپمان فرهاد است، حرف‌زنمان من هستم و عاقلمان فرشاد!
هدیه فضایی‌ها در گنجینه باستانی کشف شد!
جنایت هولناک خانوادگی بیخ گوش مادر و خواهر / جسد برادرم را در باغچه دفن کردم
پیام رئیس جمهور پزشکیان در پی ترور اسماعیل هنیه / دیروز دستش را بالا بردم، امروز روی شانه‌هایم باید تشییعش کنم
منتخب روز   
شهاب حسینی در دنیای واقعی رقیب عشقی این مرد بود! + فیلم/ پاسخ جالب آقای بازیگر... حضور مصطفی زمانی در مراسم تشییع پدر شهاب حسینی +ویدئو/روحش شاد و یادش گرامی سکانس عاشقانه امیر و ارغوان سریال دلدادگان/ تا به تو فکر می کنم خودت زنگ میزنی+ویدئو نگاهی به آشپزخانه دلباز و زیبای مسعود پزشکیان با رونمایی از عکس جوانی همسرش بالای کمد/باورتون میشه این خونه ساده مال رئیس جمهور مملکته+عکس طرز تهیه غذای محبوب ناصرالدین شاه قاجار! /فسنجان ناصری با مواد اعلا ابتکار جالب یک مرد خلاق در دادن انواع لقب به مسعود پزشکیان حماسه آفرید+ویدئو/ هنر نزد ایرانیان است و بس... (فیلم) سکانس فوق عاشقانه شهاب حسینی و لیلا حاتمی در فیلم "پرسه در ماه" / ما کاملا شبیه همیم طرز نگاهامون دو دو زدن چشامون ...😍 استارت تمرینات سخت علیرضا بیرانوند در تراکتور +فیلم/ آقای دروازه بان آمادگی بدن بالایی دارد! سکانس عاشقانه دل باختن قباد به شهرزاد/ نشود فاش کسی آنچه میان من و توست (فیلم) سکانس فوق العاده احساسی و عاشقانه از شهاب حسینی و معشوقه‌اش در سریال "شهرزاد" / با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچکس به تو مانند نشد😍