حارصه چیست؟
در قانون به خراشیدگی، حارصه گفته می شود. حارصه از ریشه کلمه حرص است. حرص در لغت به معنای پوست است. بنابراین به خراشیدگی های سطحی پوست بدون اینکه خونی جاری شود، حارصه گفته می شود.
ملاک تشخیص اینکه یه جراحت خراشیدگی است عمق آن است نه طول و عرض آن؛ یعنی در صورتی که جراحتی تنها به اندازه یک خراشیدگی بدون خونریزی باشد، حارصه است و اینکه طول آن روی پوست به اندازه یک بند انگشت یا یک وجب باشد فرقی ندارد. دیه حارصه یا دیه خراشیدگی پوست در مورد جراحتی که به پوست صورت وارد می شود با جراحتی که به سایر اعضای بدن وارد می شود متفاوت است.
دیه حارصه
خراشیدگی صورت یکی از انواع جراحات صورت و دیه آن در دسته دیه جراحات صورت قرار دارد که در ماده 709 قانون مجازات اسلامی مشخص شده است . در بند الف ماده 709 قانون مجازات اسلامی سال 92، میزان دیه خراشیدگی پوست صورت به ترتیب زیر آمده است:
ماده 709 قانون مجازات اسلامی:
جراحات سر و صورت و دیه آنها به ترتیب ذیل است:
الف- حارصه: خراش پوست بدون آنکه خون جاری شود، یک صدم دیه کامل
ب- دامیه: جراحتی که اندکی وارد گوشت شود و همراه با جریان کم یا زیاد خون باشد، دوصدم دیه کامل
پ- متلاحمه: جراحتی که موجب بریدگی عمیق گوشت شود لکن به پوست نازک روی استخوان نرسد، سه صدم دیه کامل
ت- سمحاق: جراحتی که به پوست نازک روی استخوان برسد، چهارصدم دیه کامل
ث- موضحه: جراحتی که پوست نازک روی استخوان را کنار بزند و استخوان را آشکار کند، پنج صدم دیه کامل
ج- هاشمه: جنایتی که موجب شکستگی استخوان شود گرچه جراحتی را تولید نکند، ده صدم دیه کامل
چ- مُنَقَّله: جنایتی که درمان آن جز با جابه جا کردن استخوان میسر نباشد، پانزده صدم دیه کامل
ح- مامومه: جراحتی که به کیسه مغز برسد، یک سوم دیه کامل
خ- دامغه: صدمه یا جراحتی که کیسه مغز را پاره کند، که علاوه بر دیه مامومه، موجب ارش پاره شدن کیسه مغز نیز می باشد.
تبصره 1 - جراحات گوش، بینی، لب، زبان و داخل دهان، در غیر مواردی که برای آن دیه معین شده است، در حکم جراحات سر و صورت است.
تبصره 2 - ملاک دیه در جراحتهای مذکور، مقدار نفوذ جراحت بوده و طول و عرض آن تاثیری در میزان دیه ندارد.
تبصره 3 - جنایت بر گونه درصورتیکه داخل دهان را نمایان نسازد، موجب یک بیستم دیه کامل و اگر به نحوی باشد که داخل دهان را نمایان سازد، موجب یک پنجم دیه کامل است. در این مورد چنانچه پس از بهبودی جراحت، اثر و عیب فاحشی، درصورت باقی بماند، علاوه بر آن، یک بیستم دیه دیگر نیز باید پرداخت شود.
تبصره 4 - هرگاه جنایت موضحه صورت بعد از التیام، اثری از خود بر جای بگذارد، علاوه بر دیه موضحه، یک هشتادم دیه کامل نیز ثابت است و هرگاه جنایت در حد موضحه نبوده و بعد از التیام اثری از آن باقی بماند، علاوه بر دیه جنایت، یکصدم دیه کامل نیز ثابت است و چنانچه جنایت، شکافی درصورت ایجاد کند دیه آن هشت صدم دیه کامل است.
حارصه بر روی سر و صورت: در صورتی که حارصه بر روی سر یا صورت ایجاد شود دیه آن یک صدم دیه انسان کامل خواهد بود.
حارصه بر روی عضوی از اعضای بدن غیر سر و صورت واقع شده باشد، در صورتی که آن عضو دارای دیه معین باشد دیه به نسبت یک صدم از دیه آن عضو تعیین می شود، و در صورتیکه آن عضو دیه معین نداشته باشد ارش تعیین خواهد شد.
انواع دیه حارصه
- حارصه بر روی سر و صورت: در صورتی که حارصه بر روی سر یا صورت ایجاد شود دیه آن یک صدم دیه انسان کامل خواهد بود. یعنی معادل سه میلیون و سیصد هزار تومان میباشد. (برحسب نرخ دیه در سال ۹۹)
- دیه حارصه بدن: چنانچه حارصه بر روی پوست بدن مثلاً بر روی شکم ایجاد شود دیه آن نیم صدم دیه کامل یا نیم درصد دیه کامل خواهد بود.
- دیه حارصه دست و پا: چنانچه حارصه بر روی پوست دست و پا ایجاد شود، دیه آن نیم صدم دیه کامل یا نیم درصد دیه کامل خواهد بود.
- دیه حارصه گردن: جراحت حارصه چنانچه بر روی گردن ایجاد شود دیه آن مانند حارصه بدن نیم صدم دیه کامل یا نیم درصد دیه کامل میباشد.
کیفر و مجازات حارصه
برابر تصریح ماده ۴۸۰ قانون مجازات اسلامی، دیه حارصه یک شتر یعنی ۱ صدم دیه کامله انسان می باشد و در پرداخت این مقدار دیه تفاوتی ندارد که مجنی علیه و جانی، زن باشند یا مرد، به جهت اینکه دیه زن تا ثلث دیه اعضاء، برابر دیه مرد هست و در زیادی از ثلث، دیه به نصف برمی گردد.
نکته: برابر ماده ۴۸۱ قانون مجازات، اگر حارصه در غیر سر و صورت واقع بشود در صورتی که آن عضو دارای دیه معین باشد باید نسبت دیه آن را با دیه کامل سنجیده آنگاه به مقدار همان نسبت دیه جراحت را که در غیر سر و صورت واقع می شود تعیین گردد، مثلاً در خراشی در دست کسی واقع بشود دیه آن نصف یک شتر خواهد شد چون دیه دست، نصف دیه کامل است و دیه حارصه هم در سر و صورت یک شتر است پس مقدار همان نسبتی که دیه دست با دیه کامله دارد نسبت به دیه جراحت حارصه محاسبه می شود.
و در صورتی که آن عضو جراحت دیده، دارای دیه معین نباشد دادن ارش لازم است. مثلاً خراشی که در پشت انسان یا کف دست ایجاد بشود چون دیه معین ندارند ارش تعیین خواهد گردید.