به نظر من این دو عامل مهم یعنی "داشتن دیدگاه" و "استفاده از فرصت ها در زمان مناسب" در شکل گیری ذهنیت یک کارآفرین موفق بسیار نقش اساسی دارند.
ساعدنیوز: لطفاً در ابتدا، توضیحاتی درباره فعالیت هایتان در شرکت عمرانی تربت پاک برای مخاطبان ما بفرمایید؟
مهندس امیر اکبرزاد: شرکت تربت پاک، در ابتدا به عنوان یک شرکت پیمانکاری فعالیت خودش را آغاز کرد و با توسعه شرکت، رفته رفته در زمینه طراحی پروژه، اجرا و در نهایت سرمایه گذاری و بهره برداری فعال شد. امروز، تربت پاک تمامی مراحل پروژه های بزرگ انبوه سازی را از صفر تا صد اجرا می کند. بنده ریاست هیئت مدیره شرکت را برعهده دارم و دوست و همکار عزیزم جناب آقای مهندس حمیدرضا فربودمنش نیز مدیرعامل شرکت هستند. اما سهامداران واقعی ما مردمی هستند که واحدهای ساخته شده توسط شرکت را خریداری می کنند. نیروی انسانی توانمند، خلاق و ماهر اصلی ترین سرمایه شرکت تربت پاک است. شرکت تربت پاک افتخار این را دارد که سرمایه های همین خریداران عزیز واحدها و پتانسیل های موجود در آنها را تجمیع کند و ارزش افزوده ایجاد کند. البته این ارزش افزوده به همه سهامداران محترم و تمام زحمتکشان و پرسنل شرکت تعلق دارد و در واقعیت هم همین اتفاق می افتد.
ساعدنیوز: حضرتعالی یکی از کارآفرینان شاخص و جوان کشور هستند که در زمینه برج سازی واقعاً موفقیت های بزرگی را رقم زده اید. یک کارآفرین موفق دارای چه نوع ذهنیتی است که وی را از افراد معمولی متمایز می کند و در نهایت منجر به ایجاد ارزش افزوده ای می شود که به قول حضرتعالی، می تواند تغییراتی جدی و مؤثر را در زندگی بسیاری از افراد رقم بزند؟
مهندس امیر اکبرزاد: بعضی مواقع شرایطی به وجود می آید و اتفاقاتی در زندگی رخ می دهد که شاید بسیاری از افراد نمی توانند آن طور که باید از این شرایط و اتفاقات بهره لازم را ببرند و مسیر را برای پیشرفت هموار سازند. دلیل این امر هم نبودِ "دیدگاه" است. به اعتقاد من، یک کارآفرین موفق کسی است که صاحب "دیدگاه" است. این دیدگاه ها است که آدم ها را از همدیگر متفاوت می کند. شاید در مسیری که بنده در این سال ها طی کرده ام، افرادی هم بوده اند که به لحاظ ضریب هوشی از بنده به مراتب بالاتر بوده اند، ولی نتوانسته اند به نقطه ای که من امروز هستم برسند. دلیلش به نظر من، یک کلمه است. "دیدگاه"؛ اگر کسی نخواهد رئیس جمهور یک کشور شود، طبیعتاً هر چقدر هم تلاش کند، رئیس جمهور نخواهد شد! بنابراین، دیدگاه مسأله بسیار مهمی است.
نکته بعدی مربوط به فرصت ها است. این که شما چطور از این فرصت ها استفاده کنید. بعضی مواقع، ما تلاش زیادی می کنیم و تلاشمان به نتیجه نمی رسد. دلیلش این است که از فرصت ها در زمان مناسب بهره لازم را نمی توانیم ببریم. به نظر من این دو عامل مهم یعنی "داشتن دیدگاه" و "استفاده از فرصت ها در زمان مناسب" در شکل گیری ذهنیت یک کارآفرین موفق بسیار نقش اساسی دارند. اما دیدگاه چیست؟ این که به تعاملات انسانی و توانمندی های افرادی که دور و بر شما هستند، برای رسیدن به هدفی که تعیین کردی، بها بدی و روی آنها سرمایه گذاری کنی. من بر این باورم که تنها عاملی که موفقیت من را در این مسیر تضمین کرده همین آدم هایی هستند، که در اطراف من بودند. سرمایه اصلی یک کارآفرین در مسیر رقم زدن اتفاقات بزرگ، توجه به همین آدم هایی است که با توانایی های مختلف در اطراف او حضور دارند.
اگر ما در تربت پاک توانستیم در زمینه برج سازی، انبوه سازی و کیفی سازی در زمینه عمرانی و معماری قدمی برداریم، همه و همه حاصل نگاه ویژه به مسأله نیروی انسانی و استفاده هوشمندانه از نیروها و توانمندی های انسان هایی است که بدنه شرکت را تشکیل می دهند. البته ما با نقطه آرمانی فاصله داریم ولی همین مسیر پیموده شده هم به لطف حضور این نیروهای ماهر و زُبده و ارزشمند رقم خورده است و این "دیدگاه" متمرکز بر نیروی انسانی و تعاملات مؤثر انسانی بوده که نیروی این منابع انسانی را به سمت موفقیت هدایت کرده است.
شاید اگر 10 روز برای تفریح به سواحل قناری بروم، همان روز اول دچار حس بطالت شوم. چون به این فکر می کنم که در این 10 روز چه اتفاقات بزرگی را می توانستم رقم بزنم! همیشه استرس کمبود زمان دارم.
ساعدنیوز: شما به عنوان یکی از نخبه های حوزه سرمایه گذاری در کشور امروز طبیعتاً سطحی از رفاه را در زندگی دارید که شاید برای بسیاری، آرزو و رؤیا باشد ولی باز در حال تلاش شبانه روزی هستید. چطور این انگیزه کار و تلاش را با وجود سطحی رؤیایی از رفاه را در خودتان حفظ می کنید؟
مهندس امیر اکبرزاد: تو به عنوان یک شخصیت و هویت اجتماعی، هر جایی که هستی، عناصری هستند که "تو" را می سازند. بخشی از هویت شما شاید علایق ات باشد؛ بخش دیگر، ظاهر و توانمندی هایت و بخش دیگر هم شاید روابط ات با انسان های مختلف و از این مسائل. ولی مهمترین چیزی که هویت من را شکل می دهد، "کار" است. چیزی که رقم می زنم، برایم بالاترین اهمیت را دارد. من بدون کارم، وجودی برای خودم نمی توانم تصور کنم. شاید اگر 10 روز برای تفریح به سواحل قناری بروم، همان روز اول دچار حس بطالت شوم. چون به این فکر می کنم که در این 10 روز چه اتفاقات بزرگی را می توانستم رقم بزنم! همیشه استرس کمبود زمان دارم. این حس "توانمندی اثرگذار بودن" است که انگیزه کار را در من حفظ می کند. کسی که به علایق و احساسات خودش احترام نمی گذارد، طبیعتاً نمی تواند برای دیگران کاری هم بکند. باید به خواسته های خودتان احترام بگذارید.
من با این قضیه کاملاً کنار آمده ام. هرچقدر هم دارای امکانات، رفاه و توانایی باشید، آنجایی قرار می گیرید که حس رضایت برای شما در آنجا رقم می خورد. من در این مسیر پر فراز و نشیبی که آمده ام واقعاً لذت هایی را تجربه کرده ام که همه یگانه بودند. این لذت ها است که واقعاً ارزشمند است. شاید به مقصد رسیدن، لذت مقطعی برای شما ایجاد کند ولی لذت های اصلی در مسیر این مقصد رقم می خورند.
من شخصاً آدمی هستم که در شرایط سخت، انگیزه بیشتری برای کار پیدا می کنم. حتی آن جایی که دیگران غرق در یأس می شوند، من امیدوارتر از همیشه هستم. نباید انتظار داشته باشیم که همه شرایط آن طور رقم بخورد که ما می خواهیم.
ساعدنیوز: آدم های خوشفکر و دارای ایده در ایران کم نیستند ولی طبیعتاً وقتی پای عمل می رسد خیلی ها به دلیل وجود برخی موانع عطای کارآفرینی را به لقای اش می بخشند. برخی هم گلایه میکنند که در ایران، محدودیت هایی وجود دارد. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
مهندس امیر اکبرزاد: وجود محدودیت ها و موانع یک واقعیت غیرقابل کتمان است. طبیعتاً به دلیل قطع روابط تجاری با خارج به خاطر تحریم ها، فرصت ها کم شده است. شما مثلاً تهران را با یکی از شهرستان های کوچک مقایسه کنید. طبیعتاً در تهران بستر پیشرفت مهیاتر است و فرصت های بیشتری برای پیشرفت وجود دارد. این موانع و محدودیت ها در خارج وجود دارد و من نمی دانم که چه اتفاقی قرار است در آینده برای این موضوع رخ دهد. ولی مهم این است که انتظار آدم ها از خودشان چیست؟ مهم این است که من واقعاً به توانمندی خودم به ساختن یک برج 42 طبقه ایمان داشته باشم! شاید اگر من در کشوری مثل آلمان با رفاه بیشتر و شاید بدون دغدغه درباره آینده، متولد شده بودم، آدم متفاوتی بودم. طبیعتاً مسائل اجتماعی و فرهنگی در آدم ها تأثیرگذار است. شرایط آدم ها متفاوت است.
من شخصاً آدمی هستم که در شرایط سخت، انگیزه بیشتری برای کار پیدا می کنم. حتی آن جایی که دیگران غرق در یأس می شوند، من امیدوارتر از همیشه هستم. نباید انتظار داشته باشیم که همه شرایط آن طور رقم بخورد که ما می خواهیم. یک سری چیزها بستگی به شانس دارد. اینجاست که خصوصیات شخصیتی متفاوت اتفاقات متفاوتی را برای آدم ها رقم می زند. شما در ایران، هر کاری که بخواهید بکنید، مانع وجود دارد. حتی اگر بخواهید یک رستوران کوچک باز کنید، موانع و دشواری های بزرگی جلوی پایتان وجود دارد. طبیعتاً اگر تحمل و صبر دارید، می توانید امید به موفقیت داشته باشید. طبیعتاً آدمی که حوصله پرداخت بیمه، پرداخت حقوق و رسیدگی به امورات کارمندانش را ندارد و اصلاً پیش خودش می گوید که زندگی دیگران و مشکلات آنها به من چه ارتباطی دارد، آدمی نیست که بتواند یک سیستم با این ابعاد را ایجاد کند.
نکته بعدی این است که نمی شود گفت که در فلان لحظه موفقیت حاصل شد، بلکه این حس رضایتمندی است که موفقیت اصلی را رقم می زند. من معتقدم که هر انسانی برای ایفای یک نقش یگانه در زندگی خلق شده است. به همین دلیل هم معتقدم که تمام انسان ها ارزشمند و مهم هستند. حتی در سیستم شما شخصی اگر بی اهمیت ترین نقش را ایفا می کند، شما باید به عنوان یک عنصر مهم و ارزشمند به او نگاه کنید. چون در همان جایگاه هم این آدم تک و یگانه است. هر انسانی به تنهایی برای خودش معجزه است. تک تک ما برای این به وجود آمده ایم که یک کار مهم را در این جهان انجام دهیم. به همین دلیل است که ممکن است در لحظاتی من برای حس رضایتمندی فردی غبطه بخورم که در مرتبه ای پایین تر از من قرار دارد کما این که عکس این موضوع هم صادق است.
ساعدنیوز: شما از اهمیت خودشناسی به عنوان گامی حیاتی در مسیر موفقیت صحبت کردید. چطور علایق واقعی خودتان را شناختید؟ چطور کسی می تواند با خودش به صلح برسد و آن حس رضایتی را داشته باشد که شما از آن صحبت می کنید؟
مهندس امیر اکبرزاد: من ادعای این را ندارم که خودم را شناخته ام. طبیعتاً از این مرحله فاصله زیادی دارم. شاید اصلاً لازم نیست که به این مرحله هم برسیم؛ همین که در مسیر باشی اهمیت دارد. چون انتهایی وجود ندارد. مغز و رویاهای انسان بی انتها است. حس در راه بودن برای رسیدن است که رضایت را رقم می زند. اگر دوست دارم که یک ورزشکار با مدال جهانی باشم شاید اصلی ترین لذت و حس رضایت در مسیر رفتن به سمت مدال برای من حاصل می شود تا آن سکوی قهرمانی! در مورد جام جهانی هم می توانیم در این خصوص مثال بزنیم. تمام خاطرات خوش ما در مسیر رسیدن به جام جهانی رقم خورده است تا بازی های جام جهانی. این حس حرکت را باید در خودمان حفظ کنیم. آن روز که برای حرکت رو به جلو، انگیزه ای نداری، روز بدی برای توست.
حتماً دور و بر ما افراد توانمندی وجود دارند. وقتی افراد دور و برتان را جذب می کنید و روی آنها سرمایه گذاری می کنید طبیعتاً نقاط ضعف همدیگر را می پوشانید و نقاط قوت همدیگر را تقویت می کنید و وقتی این هم افزایی رخ داد، اتفاقات بزرگی رقم می خورد.
ساعدنیوز: سرمایه گذاری کلان شرایط خاص خودش را دارد و سرمایه گذاری خُرد هم مطلب دیگری است. بسیاری از هموطنانمان درباره تصمیم گیری در خصوص ورود در امر سرمایه گذاری مردد هستند. چه نوع سرمایه گذاری ای می تواند برای این دسته افراد سودمند باشد؟
مهندس امیر اکبرزاد: بهترین سرمایه گذاری روی خود آدم است. انگیزه ها و وجود خود آدم، سرمایه اصلی او است. این تجربه ای است که من در این 10 سال به دست آوردم. من روی حس ها و رؤیاهای خودم سرمایه گذاری کردم. ایمان داشتم، تلاش کردم، از فرصت ها استفاده کردم و دیدگاهم را تقویت کردم. یک خورده سرتان را بالاتر بگیرید و به دورترها نگاه کنید. هرچقدر دورتر را ببینید، لذت و رضایت بیشتری در مسیر در انتظار شما خواهد بود. حس انگیزه معجزه می کند. کسانی موفق شدند که انگیزه را حفظ کردند. این مسیر طبیعتاً پر فراز و نشیب است. یکی از چهارراه های این مسیر، ناامیدی و یأس است. یکی از این چهارراه ها، شکست است. موفقیت دوباره بعد از این شکست هم در انتظار شماست. باید این مسیر را به طور کامل در آغوش بکشید. اگر همه چیز گل و بلبل بود که هیچ اتفاقی نمی افتاد.
برنامه ریزی چیز خوبی است ولی این طور نیست که هر چیزی را که برنامه ریزی کردیم رخ دهد! باید واقعیت ها را هم بپذیریم که اجرای برخی از سرفصل های برنامه با توجه به شرایط و امکانات موجود حداقل در مقطع فعلی محال است. نباید دچار ناامیدی و روزمرگی شویم. بسیاری از جوانان خوشفکر ما دچار این مسأله می شوند. می گویند که این همه تلاش کردیم کسی ما را ندید. اصلاً قرار نیست کسی تلاش شما را ببیند! شما با تلاش های خودتان در حال چکش کاری وجودتان هستید تا بهترین ها را رقم بزنید. از هیچ کس نباید انتظاری داشته باشید.
بنابراین، اول باید روی خودتان سرمایه گذاری کنید. دوم روی آدم هایی که دور و برتان هستند. استفاده از نیروی انسانی ماهر و توانمند اولویت بعدی شما است. هیچ سرمایه ای ارزشمندتر از انسان وجود ندارد. این انسان است که این ارز دیجیتال را ایجاد کرده و چنین سرمایه ای را تولید کرده است. حتماً دور و بر ما افراد توانمندی وجود دارند. وقتی افراد دور و برتان را جذب می کنید و روی آنها سرمایه گذاری می کنید طبیعتاً نقاط ضعف همدیگر را می پوشانید و نقاط قوت همدیگر را تقویت می کنید و وقتی این هم افزایی رخ داد، آن وقت است که اتفاقات بزرگی رخ می دهد. همکاری من و مهندس فربودمنش در این سالها از این جنس بوده است. به همین خاطر 2 ضرب در 2 ما 4 نشده است بلکه 100 شده است. جهش با هم افزایی سریع رخ می دهد. دلیل اصلی شکست خوردن در بسیاری مواقع این است که به خودمان و آدم های دور و برمان ایمان نداریم و به اصطلاح با کسی "دست یا علی" نمی دهیم. در اینجاست که نباید منتظر موفقیت باشیم.
موفقیت اساساً ماهیتی جمعی دارد. این که در فیلم ها نشان می دهند که یک نفر به عنوان سوپرمن همه پله ها را تنهایی و یک شبه می پیماید این با واقعیت سنخیتی ندارد. هیچ کس نمی تواند این پله ها را به تنهایی طی کند. این مسیر باید پله پله طی شود. قهرمان تنها در واقعیت وجود ندارد. همه در قسمت های مختلف باید نقش خودشان را ایفا کنند تا یک موفقیت رقم بخورد. هر کس در هر جایگاهی در یک مجموعه است، نقشی یگانه دارد. وقتی تصمیم گرفتید که به کسی مسئولیتی بدهید باید به تصمیمات او هم احترام بگذارید. اینجاست که نیروی انسانی احساس ارزشمندی و احساس تعلق می کند.
انسان ها وقتی به شما اعتماد می کنند که حس کنند که شما به توانمندی آنها، باور دارید. اینجاست که فرد مسئولیت پذیرتر می شود. وقتی در قالب کار تیمی، به کسی کاری سپرده می شود، وی تمام تلاش اش را می کند تا بهترین ها را رقم بزند. شاید اگر می خواست همین کار را به صورت فردی انجام دهد، چنین توفیقی به دست نمی آورد. بنابراین، ایده مهم است ولی مهمترین عامل به نظر من، انسان و نیروی انسانی کارآمد است. هر کسی در دور و اطرافش آدم هایی توانمند را دارد که می توانند کارهای بزرگی را در کنار هم رقم بزنند. شاید کسی هم خودش صد میلیارد پول داشته باشد، و داستان این قضیه چیز دیگری است. ولی همین پول هم، بدون داشتن روابط انسانی مؤثر، نمی تواند ارزش آفرین باشد.
نیروی انسانی باید به صورت ملموس حس کند که اگر ارزش افزوده ای در شرکت ایجاد می شود او هم سهم مؤثری از این ارزش افزوده دارد. آنگاه است که این نیروی انسانی می گوید "شرکت ما" نه "شرکت"!
ساعدنیوز: شما از انسان و نیروی انسانی به عنوان اصلی ترین سرمایه خودتان تعبیر کردید. چطور این افراد متخصص و ماهر و همدل را در کنار خودتان حفظ می کنید؟
مهندس امیر اکبرزاد: واقعاً حفظ چنین افراد ارزشمندی طبیعتاً کار سخت و دشواری است. اولین نکته این است که نباید نسبت به این نیروی انسانی، حس مالکیت داشته باشید. باید کاری بکنی که آنها تو را حفظ کنند! عین خانواده که طبیعتاً چنین حسی نسبت به همدیگر دارند. نباید در نیروی انسانی ات چنین حسی ایجاد شود، که آنها نردبانی هستند که قرار است تو از طریق آنها به یک جایی صعود کنند بلکه باید حس تعلق و پیشرفت جمعی در مجموعه ایجاد شود و طبیعتاً این کار از طریق انتفاع مجموعه از ارزش افزوده به دست آمده میسر است.
این نیروی انسانی باید حس کند که واقعاً نقش یگانه ای را ایفا می کند. برخی اوقات نیز، برخی نیروهای انسانی به درجه ای می رسند که باید پرواز کنند و بروند و امکانات شما برای حفظ آنها جواب نمیدهد. این نیروی انسانی طبیعتاً به نقطه ای رسیده است که پیشرفت بیشتری می تواند در جای دیگر برایش رخ دهد. این لحظه را باید قبول کنید. این یک سرعت گیر است. با جایگزینی نیروی انسانی حداقل همتراز با آن فرد، سرعت دوباره حاصل خواهد شد. کسانی که حس مالکیت نسبت به نیروی انسانی دارند موفق نمی شوند. مسائل مالی بسیار مهم است. نیروی انسانی باید به صورت ملموس حس کند که اگر ارزش افزوده ای در شرکت ایجاد می شود او هم سهم مؤثری از این ارزش افزوده دارد. آنگاه است که این نیروی انسانی می گوید "شرکت ما" نه "شرکت"!
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش