ساعدنیوز: سلسله همایش های همیاری نخبگان مردم و نهادهای انقلابی در بیانیه گام دوم بر روی مسأله تعامل مؤثر نخبگان دانشگاهی، دولت انقلابی و مردم برای حل مشکلات جامعه متمرکز است. به نظر می رسد که یکی از مشکلات اساسی مبتلابه جامعه و عامل اصلی عدم حل مسائل متعدد جامعه، عدم وجود تعامل مؤثر دانشگاه و جامعه است به گونه ای که بعضاً احساس می شود که اصولاً دانشگاه عنایتی به موضوعات و مسائل جامعه ندارد یا این که جامعه اقبالی به راه حل های ارائه شده از سوی دانشگاه ندارد. یک طرف دیگر موضوع هم اراده دستگاه های اجرایی برای برقراری ارتباط مؤثر میان دانشگاه و جامعه است. حضرتعالی به عنوان یک استاد دانشگاه، موانع اصلی بر سر راه برقراری این ارتباط مؤثر را چگونه آسیب شناسی می کنید؟
دکتر یزدان موحدی: به نام خدا؛ نکته اولی که باید در پاسخ به این سؤال به آن اشاره کنم، این است که امروز در دانشگاه ها به مسأله تحقیق و علم از منظری بنیادین و نظری نگاه می شود. به این معنا که عمده پژوهش های دانشگاهی بر روی تئوری متمرکز است تا عمل! دید نظری، دید غالب در دانشگاه است. اگر رساله، پایاننامه یا پژوهشی در دانشگاه انجام می گیرد، تأکید بر بررسی یک نظریه یا مبانی یک نظریه است تا یافتن راه حلی برای موضوع مبتلابه جامعه. پژوهش جامعه محور و متمرکز بر حل موضوعات و مسائل مبتلابه جامعه، در ایران نهادینه نشده است. اینجا ما نیاز به یک فرهنگ سازی راهبردی داریم. نکته بعدی این است که اصولاً هیچ نوع نظام ارزشیابی تشویقی برای حمایت بیشتر از پایاننامه ها و تحقیقات کاربردی در مقایسه با پژوهش های نظری وجود ندارد. در دانشگاه، پژوهش های نظری و کاربردی به صورت مساوی ارزیابی می شوند و هیچ نوع مشوقی برای تحقیقات کاربردی در نظر گرفته نمی شود.
متأسفانه این نبودِ مشوق و عدم تفکیک میان پژوهش جامعه محور و معطوف به حل مسائل جامعه، از یک طرف، و پژوهش نظری و بنیادین، باعث شده است که زمینه لازم برای سوق یافتن دانشجویان به سمت تحقیقات کاربردی وجود نداشته باشد. این یکی از موانع برقراری رابطه میان جامعه و دانشگاه است. اگر انتظار داریم که دانشگاه برای مشکلات جامعه راه حل ارائه دهد، باید از تحقیقات کاربردی حمایت کنیم. یک دانشجویی وقتی ببیند که کار خوب او با کار بد یک دانشجوی دیگر به یک نحو ارزیابی می شود، دیگر این دانشجو انگیزه ای برای پرداختن به مسأله پژوهش کاربردی نخواهد داشت. این احساس به وجود می آید که چون هیچ تمایزی میان کار خوب و کار ضعیف وجود ندارد، پس من هم باید به این موضوع به صورت رفع تکلیف نگاه کنم. قطعاً اگر دستورالعمل هایی در سطح وزارت صادر شود دال بر الزام به حمایت تشویقی از پایاننامه های معطوف به حل مشکلات جامعه طبیعتاً موضوع فرق خواهد کرد. مباحث نظری سر جای خودش، ولی بحث بر سر توانایی ما بر پیاده کردن این مسائل در عمل است. اگر یک چنین اتفاقی بیفتد، می توانیم انتظار داشته باشیم که پژوهشهای دانشگاهی سمت و سوی عملی و کاربردی به خود بگیرند و آثارش را در جامعه ما مشاهده خواهیم کرد.

یکی دیگر از مسائل مربوط به این سؤال، ارتباط ضعیف صنعت با دانشگاه است. این مسأله از چند جهت قابل بررسی است. از یک سو، صنعت علاقه ای به ارتباط با دانشگاه ندارد. شاید دیدِ صنعت این است که هنرجویان، دانشجویان و علم آموزان بیشتر درگیر مسائل نظری هستند و اصطلاحاً مهارت لازم برای کار در زمینه های کاربردی را ندارند. این یکی از دلایل اصلی عدم برقراری ارتباط مؤثر میان دانشگاه و صنعت است. بنده جلساتی را با اهالی صنعت استان درباره این موضوع داشتم. هر زمان که ما از عدم استقبال صنعتگران از استفاده از نیروی انسانی جوان و دانشگاهی در صنعت صحبت کردیم، پاسخ ایشان آن بود که دانشجویان چند تا کتاب را حفظ کرده و فقط نمره گرفته اند و کار بلد نیستند! این نیروی انسانی نمی تواند انتظارات ما را برآورده سازد. متأسفانه این مسأله کاملاً درست است. دانشجو در پایاننامه خودش چند تا نظریه را کنار همدیگر گذاشته است ولی در عمل نرفته این مسأله را به صورت کاربردی پیگیری کند.
ما در تولید مقاله و پژوهش های دانشگاهی در منطقه جزو کشورهای سرآمد هستیم. اما پرسش این است که چند درصد از این مقالات و پژوهش ها معطوف به حل مسائل کشور است؟ چند درصد از این مقالات گرهی از مشکلات کشور گشوده است؟ امروز مسأله اصلی جامعه ما بحث اقتصاد است. دانشجویان رشته های اقتصاد در سطح تحصیلات تکمیلی چقدر به این موضوع حساسیت دارند؟ چه راه حل هایی را برای گذار از این پیچ تاریخی و وضعیت دشوار کشور ارائه می دهند؟ چند درصد از پایاننامه ها به سمت مسائل کاربردی سوق یافته است؟ البته به صورت جسته گریخته پژوهش هایی را مشاهده می کنیم که سمت و سویی کاربردی دارند؛ ولی باز در اینجا، به خاطر عدم عنایت مسئولین و بی تفاوتی بدنه اجرایی کشور به این موضوع، این پژوهش ها آن طور که باید، در راستای حل مشکلات و مسائل کشور به کار برده نمی شوند. بنابراین، فقط نمی توانیم توپ را به زمین دانشجو بیندازیم. گاهاً دانشجوی نخبه ما پژوهش جامعه محور را در دستور کار قرار می دهد ولی اصطلاحاً این کار خریدار ندارد. به همین دلیل، باید نگاه دو طرفه ای به این موضوع مورد نیاز است. متأسفانه مسئولین در اکثر مواقع، فکر می کنند که این مسائل باید با اقدامات سیاسی حل شود و خیلی توجهی به ظرفیت های عظیم نخبگانی داخل جامعه برای عبور از فشارهای ظالمانه غرب ندارند. نخبه متأسفانه به عنوان راه حل مشکلات جامعه مورد حمایت قرار نمی گیرد و همین موضوع هم باعث سرخوردگی نخبگانِ مردم می شود و در نهایت بحث فرار مغزها و مهاجرت نخبگان هم می تواند به همین دلیل اتفاق بیفتد.
مدیران اجرایی ارشد کشور باید به نخبگان اعتماد بیشتری داشته باشند. رهبر معظم انقلاب بارها در فرمایشات خودشان به لزوم استفاده از مدیران جوان نخبه انقلابی صحبت کرده اند. متأسفانه علیرغم این فرمایشات، به خاطر کم کاری برخی مدیران در این زمینه، شاهد سرخوردگی نخبگان هستیم. وقتی نخبگان می بینند که کارشان در اینجا خریداری ندارد، طبیعتاً دچار سرخوردگی می شوند. این هم یکی از مشکلات اساسی ماست.

ساعدنیوز: با توجه به این موضوعات مهمی که حضرتعالی در پاسختان به سؤال اول بنده مورد اشاره قرار دادید، ثمرات برگزاری سلسله همایش های همیاری نخبگانِ مردم، دولت انقلابی در بیانیه گام دوم انقلاب چه می تواند باشد؟
دکتر یزدان موحدی: قطعاً برگزاری این همایش ها بسیار کارساز خواهد بود. در دولت های قبلی، ما با یک جاده یک طرفه مواجه بودیم. دولت تصمیم گیرنده بوده و سیاست های خودش را اجرا کرده است. شاید مردم و نخبگان سهمی در اداره کشور نداشتند. منِ نوعی یا هر کس دیگری باید احساس کنیم که سهمی در تصمیمات و اقدامات دولت داریم. این باعث می شود که شهروندان و نخبگان انگیزه پیدا کنند و نسبت به مسائل و مشکلات کشور حساسیت داشته باشند. متأسفانه این موضوع در دولت های قبلی، آن طور که باید و شاید مورد عنایت قرار نگرفته است. نخبگان احساس بیگانگی کردند. اگر امروز بحث مهاجرت نخبگان یا فرار مغزها مطرح می شود، این مسأله محصول عملکرد دولت های قبلی است. اگر ما به نخبه بها ندهیم، این مسأله تداوم خواهد داشت. اعتمادی به نخبگان وجود نداشته است. ما هنوز شاهد پس لرزه های این بی توجهی به نخبگان هستیم.
خوشبختانه دولت سیزدهم یک دولت مردمی است و به نخبگان بیشتر اعتماد دارد. دولت از ابتدای فعالیت اش بر روی مشارکت مردم و اظهارنظر مردم درباره مسائل کشور تأکید دارد. این که مردم بتوانند راه حل ارائه دهند. سلسله همایش های همیاری نخبگانِ مردم، دولت انقلابی در بیانیه گام دوم انقلاب، قرار است در سه سطح و در طول یک سال برگزار شود. مرحله اول این همایش مربوط به مدیران اجرایی استان است. در این مرحله قرار است که مدیران، مسائل و مشکلات استان را احصاء کنند. فهرستی از مشکلات و مسائل استان قرار است با حضور مسئولین برشمرده شود. در مرحله دوم، قرار است نخبگانِ مردمی وارد عمل شوند و برای این مشکلات احصاء شده توسط مدیران، راه حل ارائه بدهند. اینجا میدان برای نخبگان باز می شود. با روش بارش مغزی، تفکر خلاق، با علم و دانشی که دارند برای مشکلات فهرست شده، راه حل ارائه دهند. در گام سوم هم تمام اقشار مردم قرار است وارد میدان شوند و در تعامل با دولت و با توجه به مطالبات رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم، در راستای حل مشکلات کشور و پیشرفت جامعه حرکت کنند. قطعاً نتایج و راه حل های ارائه شده در این همایش ها می تواند در سطح کشوری کاربرد داشته باشد. برگزاری این سلسله همایش ها در شهر تبریز به عنوان شهر اولین ها می تواند زمینه ای باشد برای برگزاری این همایش ها در سطح کشوری.