نگاهی به ضرب المثل جالب گدازاده، گدازاده است تا چشمش کور
ضرب المثل گونه ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن ها نهفته است. بسیاری از این داستان ها از یاد رفته اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ با این حال، در سخن به کار می رود. در همه زبانهای دنيا ضرب المثل فراوان است . بعضی از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند .هر قدر تاريخ تمدن ملتی درازتر باشد بيشتر حادثه در آن پيدا شده و مثل هاي بيشتري در آن وجود دارد و در زبان فارسی نيز ده ها هزار ضرب المثل وجود دارد . بسیاری از امثال پیش از اینکه در آثار نویسندگان یا شعرا ظاهر شوند، مدت ها در زبان و گویش عامیانه مردم رایج و سایر بوده و همانند افسانه ها و قصه ها، سینه به سینه نقل شده اند. در کنار منابع شفاهی و گویشی، اهمیت ضبط و نگارش ادبی امثال و حکم، امثال سایره و اصطلاحات مثلی را نباید نادیده گرفت. امثال و حکم و اصطلاحات مثلیِ متولد در قرن نوزده و بیست، در زبان های غیر اروپایی نیز رواج یافته است. در سال های اخیر به لحاظ توسعه تبلیغات و آگهی های تجارتی و استفاده از امثال به منظور کسب اعتبار برای کالاهای تجاری، و نقش رسانه های گروهی، اصطلاحات و امثال جدیدی به مِنَصّه ظهور رسیده، بنابراین دوران طرح و انتشار امثال و حکم به سر نیامده است. در ادامه شما را با داستان و کاربرد ضرب المثل جالب گدازاده، گدازاده است تا چشمش کور آشنا خواهیم کرد.
داستان ضرب المثل گدازاده، گدازاده است تا چشمش کور
روزی پادشاهی از یکی از معابر پایتخت خود می گذشت. چشمش به دختری افتاد که در کشور حُسن، بی همتا بود و در شیوه دلبری گوی سَبَق از حور و پری می ربود، ولی گدایی می کرد. پادشاه فرمان داد تا او را به حرم سرا بردند و در زیر نظر آموزگاران به تعلیم و تربیتش پرداختند و وسایل زندگانی و معاشش را از هر جهت آماده ساختند.
دخترک نیز بر اثر ذکاوت فطری روز به روز بر مدارج علم و مراتب کمالش می افزود. دو سه سالی گذشت. روزی گذر شاه به خانه دختر افتاد. همین که چشمش به او افتاد، مهرش به او بجنبید و او را به عقد زناشویی خود درآورد. دختر به این شرط راضی شد که در مواقع صرف غذا، وی را تنها گذارند. شاه این شرط را پذیرفت.
شام و ناهار دختر را همان طوری که خود خواسته بود، همه روز جداگانه می دادند و دختر در اتاق را به روی خود می بست و سپس سرگرم صرف غذا می شد. اندک اندک این رفتار دختر توجه شاه را جلب کرد و به یکی از پرستاران دستور داد در کمین وی بنشیند و دلیل تنها غذا خوردن وی را دریابد. پرستار خود را در پس پرده ای نهان ساخت.
همین که سفره دختر را گشودند، وی هر یک از ظروف خوراک را برداشت، در یکی از طاقچه های غرفه چید. آن گاه جلوی هر یک از طاقچه ها می رفت و در برابر ظروف می ایستاد و دست خود را دراز می کرد و با آهنگ ذلت باری می گفت: «ای، تو خدا یک تکه!» این را می گفت و لقمه ای برمی داشت و با نهایت حرص و ولع در دهان می چپاند. پرستار نزد پادشاه رفت و ماجرا را برای او نقل کرد. پادشاه از پستی طبع وی به شگفت آمد و گفت: گدازاده، گدازاده است تا چشمش کور.
کاربرد ضرب المثل گدازاده، گدازاده است تا چشمش کور
ضرب المثل گدازاده ، گدازاده است تا چشمش کور در نکوهش افراد نااهل و بدذات که هدایت و تربیت در آنها مؤثر نیست، به کار می رود.
همراهان عزیز ساعدنیوز ، زبان فارسی یکی از غنی ترین زبان های جهان است که در آن ضرب المثل های بیشماری وجود دارد. برای آگاهی بیشتر درباره این ضرب المثل ها با بخش ضرب المثل ساعدنیوز همراه باشید.
بی صبرانه منتظر نظرات مفید و ارزشمندتان هستیم.