مسئله قدرت در خانواده، مسئول تصمیم گیری و مشخص کردن مسیر زندگی از اختلافات رایج بین زوج است. جنگ قدرت در خانواده باعث از بین رفتن رابطه سالم و پویا بین آنان می شود.رابطه ای که بر مبنای عدالت و احترام متقابل نباشد، باعث اختلاف و از بین رفتن صمیمیت بین زوج می شود. در گذشته مرد سالاری این طور ایجاب می کرد که مردان در راس هرم قدرت خانواده قرار داشتند و زنان سهم کمی از مدیریت خانه و حق تصمیم گیری را در اختیار داشتند.امروزه، تغییرات فکری در نظام فکری افراد باعث شده که زنان و مردان سهم مساوی تری در تصمیم گیری داشته باشند. اما هنوز هم این مسئله به طور کامل بین زوج ها حل نشده است.
بسیاری از زوج ها،شروع می کنند به متهم ساختن همدیگر و خود را بی تقصیر می دانند. آنها می آیند که همسرشان را درست کنند تا شاید رابطه اصلاح شود. آنچه بیش از هرچیز در این مکالمات خود را نشان می دهد، زورآزمایی روانی – عاطفی است که هیچ برنده ای ندارد.بسیاری از روانشناسان خانواده بر این باور هستند که علت جدال بی پایان یا جدایی زوج ها، جنگ قدرت در روابط زوجی است و تا زمانی که زوجین از این کشمکش بی سر انجام و بی نتیجه دست برندارند روی صمیمیت و آرامش را نخواهند دید.
جنگ قدرت چگونه شکل می گیرد؟
اگر به رابطه های سنتی شبیه رابطه های نسل گذشته نگاه کنیم، درمی یابیم که در اغلب آنها سلسله مراتبی از قدرت مشاهده می شود که در آن یک نفر در راس هرم قدرت قرار دارد و دیگری یا دیگران فاقد قدرت بوده و لازم است که در قبال به دست آوردن حمایت و واگذاری مسئولیت هایی مانند پرداخت های های مالی و یا تصمیم گیری در برخی زمینه ها، از برخی از خواسته های خود چشم بپوشند. در چنین رابطه ای فرد تحت الحمایه با بخشی از نیازها و خواسته های خود به نوعی قطع رابطه می کند که خود باعث می شود که نتواند با همسر و شریک زندگیش وصل عاطفی داشته باشد.
علائم جنگ قدرت در خانواده
یافتن علائم مشکل بین شما مشکلی را حل نمی کند. این فقط ابتدای راه است. به رابطه خود دقت کنید و به دنبال نشانه های زیر باشید:
- هر دو می خواهید همیشه حق با شما باشد. آنقدر به ایده خود می چسبید و حرف هایتان را تکرار می کنید که به حرف های دیگری گوش نمی دهید.
- فقط به علایق خود فکر می کنید. هیچ وقت به شکل تیمی رفتاری نمی کنید.
- انسان ها همه خطا می کنند. اما شما بیش از حد روی خطاها و اشکالات همسرتان تمرکز دارید.
- احساس می کنید تصمیم گیری و مسئولیت همیشه با همسرتان بوده است.
- هر دو سعی دارید حرف آخر را در مورد مسائل بزنید.
- به حرف های یکدیگر توجه نمی کنید.
- همسرتان همیشه بدخلق و ریاست طلب است.
اشکال مختلفی که باعث جنگ بر سر قدرت در زندگی میشود
- زن:اگر این کار را بکنی من احساس (آرامش، مهر و محبت، حق شناسی ، سپاسگزاری و حمایت) می کنم. اگر این کار را نکنی من احساس (تشویش، اندوه، دوست داشتنی نبودن، تحت سلطه بودن، خشم و رنجش) می کنم.
- مرد:اما اگر تو مطابق میل و خواسته ی خودت رفتار کنی من احساس (نابسنده بودن، بی کفایتی ، اندوه، دوست داشتنی نبودن، خشم و رنجش) می کنم.
- زن:اگر کاری را که من می خوام بکنی و با این حال این هایی را که می گفتی احساس کنی من باز هم احساس (تشویش، اندوه، سلطه جویی ، خشم یا رنجش) می کنم.
- مرد:تو حق نداری اینطور احساس کنی .
- زن:تو حق نداری به من بگی که من حق ندارم این احساس را داشته باشم. اگر منو دوست داری این کار را می کنی .
- مرد:اگر منو دوست می داشتی از من نمی خواستی چنین کاری کنم.
اگر خوب دقت کنید موضوع بر سر واکنش نشان دادن در قبال ترس و خجالت است. مهم نیست که این زن و شوهر در این بحث چه خواسته ای دارند. تنها نکته ای که باید بدانید این است که زن می خواهد به شوهرش ثابت کند که او را دوست دارد تا از شدت هراس او از این که مبادا تنها و منزوی شود نجات پیدا کند، اما این حقیقت که زن می خواهد به شوهرش ثابت کند که او را دوست دارد، به شوهرش احساس شکست خورده ها را می دهد ــ اگر او شوهر خوبی می بود مجبور نبود که خوب بودنش را ثابت کند.
هر چه در برخورد با ترس و خجالت واکنشی تر برخورد شود، زوجین بیش تر احساس می کنند که از همسرشان فاصله دارند. متاسفانه بخش اعظم واکنشی بودن که فرد تجربه می کند با تاریخ در ارتباط است. تألم های کهنه تحت تاثیر تبادل های جاری تحریک می شوند، اما خبر خوش این است که وقتی از طبیعت واکنشی بودن خود و ارتباط این واکنش با ترس و خجالت آشنا می شوند، می توانند از رنج کشیدن فاصله بگیرند و در مقام التیام بخشیدن به یکدیگر بکوشند.
برای مقابله با جنگ قدرت در خانواده باید چه کرد؟
حتی اگر تمام نشانه های فوق را در رابطه خود می بینید، همیشه این طور نیست که شما در رابطه ای با کشمکش در مورد قدرت گیر کرده اید. این رفتار می تواند نشانه ای تغییر در خانواده، تروما، آزار عاطفی، خشونت خانگی یا اختلافات قبلی باشد.برای اطمینان از آنکه مشکل شما ناشی از توزیع ناعادلانه قدرت است، بهتر است با یک مشاور صحبت کنید.گیر کردن در نزاع قدرت بین زوج، لزوما به این معنی نیست که باید جدا شوید و راهی برای این رابطه نیست. همیشه اگر زوج خواهان تغییر باشند و بتوانند نیازهای خود را به خوبی با دیگری در میان بگذارند، امیدی به تغییر هست.در مورد احساساتان و نیاز به قدرت و اختیار بیشتر در زندگی با همسرتان صجبت کنید.
دانستن نحوه بیان این مطلب با همسر ریاست طلبتان بسیار مهم است. زمانی را انتخاب کنید که همسرتان در بهترین حالت خلق و خوی خود قرار دارد. موضوع را بدون اتهام زنی و برچسب هایی نظیر دیکتاتور و قدرت طلب مطرح کنید.همسرتان را تحقیر نکنید. تحقیر کردن می تواند باعث عصیان و شروع جنگ قدرت بین اعضای خانواده شود. همیشه با احترام و محبت با یکدیگر صحبت کنید.به تدریج خود را در تصمیمات جزئی خانواده دخیل کنید. مهم نیست این تصمیم چقدر جزئی و بی اهمیت است، به تدریج می توانید حوزه قدرت خود را گسترش دهید و توان تعقل و منطقتان را به همسرتان اثبات کنید.
همان طور که گفتیم میزان درآمد و سطح سواد نقش مهمی در جنگ قدرت در خانواده دارد. اگر از سطح تحصیلات و درآمد پایین تری نسبت به همسرتان برخوردار هستید، تلاش کنید جایگاه خود را ارتقا دهید.این کار ساده نیست و زمان می طلبد. اما حتی اگر در توزیع قدرت در خانواده به نفع شما نباشد، در جامعه باعث بهبود جایگاه شما می شود و می توانید آینده و پشتوانه مطمئن تری برای خود ایجاد کنید.به رابطه خود نگاه کنید. نقش شما در این رابطه چیست؟ آیا مادر هستید یا صرفا یک تمیز کار، پرستار، معشوقه و فردی بدون هیچ گونه اختیار؟ شاید شما در این رابطه بیش از حد گذشت داشته اید و از حقوق خود گذشته اید. نقش جدید خود را تعریف کنید. وظایف را در خانواده به طور مساوی و عادلانه توزیع کنید. سبک زندگی خود را تغییر دهید و به خود بیشتر از قبل بها دهید.