به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از رکنا، سیده فاطمه حسینی عزآبادی (احسانی) متولد سال 1344 و اهل یزد ، فرزند حاصل یک تجاوز است. زمانی که مادرش 10 سال داشت از سوی یک مرد مورد تجاوز قرار گرفت و وقتی این زن متولد شد او را در یک سطل زباله انداختند تا کسی از این رابطه نامشروع اطلاع پیدا نکند؛ اما کارگر شهرداری این نوزاد را پس از یک روز در سطل زباله پیدا کرد و به بهزیستی تحویل داد. زمانی که این نوزاد 2 ماه بیشتر نداشت، او را به خانواده ای سپردند که کارگر قالیشویی بود.
فاطمه حسینی، بعد از کش و قوس های فراوان، زمانی که بعد از سالها در 17 سالگی توانست پدر خود را ببیند، متوجه شد که قرار است تا مدت های طولانی از سمت خانواده ای که همیشه به آنها فکر می کرده و می خواسته به آغوششان بازگردد، طرد شود و تشنه یک آغوش گرم از سوی پدر و مادرش بماند.
او که به واسطه طرح شکایت توانسته بود با آزمایش دی ان ای ثابت کند که فرزند پدرش است؛ اما پدر این داستان، همچنان مقاومت می کند و تاکید دارد که چنین فرزندی ندارد. حتی مادر و خواهران و برادران خونی فاطمه حسینی نیز او را نمی پذیرند و طرد می کنند.
به دلیل حرف و حدیث هایی که همیشه پشت سر فاطمه حسینی مطرح بوده، فرزندانش نیز او را ترک کردند و سالهاست که او را تنها گذاشته اند. با این وجود، همسرش، همیشه و در همه سختی ها همراهش بوده است و هیچ وقت او را ترک نکرده است.
فاطمه حسینی می گوید که 15 تیرماه تولدش است و امسال می خواهد یک جشن تولد متفاوت را برای خودش رقم بزند. او توانسته بود در روز 11 بهمن ماه امسال رای مثبت دادگاه را به نفع خودش جلب کند و شناسنامه ای جدید با عنوان نام پدر در دست بگیرد. در واقع او بعد از 41 سال توانست نام خانوادگی اش را پس گرفته و به همه ثابت کند پدر و مادرش چه کسانی هستند. همچنین مشخص شد که آنها در زمان عقد دائم، صاحب فرزند شده و او زاده رابطه نا مشروع نیست!
او تاکید می کند: من از 17 سالگی، تا امروز که 59 سالم است، هنوز برای پیدا کردن هویتم به دادگاه می روم و این نشان می دهد حمایت از افرادی مثل ما، خیلی کم است. این حق من نبود که به خاطر هویتی که نداشتم، فرزندانم من را رها کنند و از زندگی ام بروند. این حق من نبود که مدیر مدرسه و همکلاسی ها، من را در جمع خودشان نپذیرند و تنها بگذارند.
فاطمه حسینی در ادامه می گوید: به هر حال من بعد از هزینه های بسیار و دوندگی هایی که کار هر کسی نیست، توانستم اثبات نسب را داشته باشم و برای اولین بار در ایران، این رای داده شد که پدرم، من را به عنوان فرزند خود بپذیرد. ای کاش قانونی بود که خانواده هایی که افرادی را به فرزندی قبول کرده اند، موظف شوند این فرزندان را هر چند ماه یک بار نزد روانپزشک ببرند و وضعیت آنها را ارزیابی کنند.
مهدی کاشانی سپر، حقوقدان و وکیل پرونده فاطمه حسینی عزآبادی است. او در گفت و گو با رکنا گفت: طی تحقیقات انجام شده، دادخواستی را مطرح کردیم؛ ولی در نهایت حکمی که مد نظر ما بود صادر نشد و در آن فقط به آسیب های روحی روانی اشاره شد؛ ولی در این حکم از آزارهای جسمی و آسیب دیدگی شدید از ناحیه دست در کودکی به علت سگ گزیدگی ، اصلا صحبتی نشده است. همچنین نفقه ای که در این ایام این پدر می بایست به فرزندش پرداخت می کرد نیز حکمی صادر نشده است. در نهایت این پرونده به تجدید نظر رسید و نسبت به آن اعتراض کردیم؛ ولی در نهایت همان رای اولیه تایید شد که در نوع خودش، بی نظیر و بی سابقه بوده است. این می تواند یک رویه برای حقوقدانان و قضات محترم باشد تا این دسته از افراد، که بی سرپرست تلقی می شوند، بتوانند به حق و حقوق خودشان دست پیدا کنند.
این حقوقدان در ادامه افزود: بر اساس این حکم، پدر خانم حسینی موظف است 40 درصد دیه ارش را پرداخت و در روزنامه رسمی از وی عذرخواهی کند. همچنین می بایست یک عکس خانوادگی نیز با او بگیرند و آن را منتشر کنند تا در نهایت نشان دهد که وی جزء فرزندان این پدر است.
وی تاکید کرد: سازمان یا ارگانی که به طور مشخص به حق و حقوق این دسته از افراد بی سرپرست رسیدگی کنند وجود ندارد. این بچه ها به خاطر اتفاقاتی که طی دوران زندگی شان برایشان رخ می دهد، همیشه با مشکلات روحی و روانی مواجه می شوند. حتی ممکن است در مدرسه مسخره شوند یا بین آشنایان با چشم دیگری به آنها نگاه کنند و موجب سرافکندگی آنها می شود. حتی ممکن است درگیر آزارهای جنسی و تجاوز نیز شوند. این افراد باید حمایت شوند چراکه بدون اینکه بدانند وارد این دنیا می شوند و هیچ گناهی ندارند.