حضرت مریم از زنان بزرگوار و از شخصیت های برجسته جهان بشریت است. او مادر پیامبر بزرگ خداوند، حضرت عیسی علیه السلام، بود. حضرت مریم از کودکی در تحت تربیت انسان های والا و مربیان شایسته قرار داشت. در دین اسلام حضرت مریم از جمله معدود زنانی است که به مقام کمال و مطلوب انسانی دست یافته است.
زندگی نامه حضرت مریم
مریم یک زن یکتاپرست بود از شهر ناصره جلیلی. در عهد جدید و قرآن او مادر عیسی معرفی شده است. به روایت مسلمانان دختر عمران، از نسل هارون و از طایفهٔ لاوی بود ولی به روایت مسیحیان وی از لاوی نبود بلکه نسبش به داوود پادشاه می رسید و از طایفه یهودا بود. نام مادرش، حنا Saint Anne بود که خاله اش، همسر زکریا بود. مریم در ناصره شهری در جلیل متولّد شد. به روایت قرآن در زمان تولّد مریم، پدرش عمران کشته شده بود. به روایت قرآن، همسر عمران، در هنگام بارداری، آنچه در رحم داشت، برای خدمت در بیت المقدّس نذر کرد. با این که فرزند عمران، دختر بود، او را در خدمتگزاری معبد آزاد گذاشتند. حنا او را مریم به معنی عبادت کننده نام نهاد. شوهرخاله اش زکریا توانست کاهنان را متقاعد کند تا مریم برای خدمتگزاری معبد سلیمان در اورشلیم ساکن شود. به روایت قرآن کاهنان معبد و علمای بنی اسرائیل برای کفالت و سرپرستی مریم با هم نزاع کردند. سرانجام برای قرعه کشی قلم های خود را به آب افکندند، همهٔ قلم ها به زیر آب فرورفت جز قلم زکریا که روی آب ماند. بنا به روایت قرآن، زکریا کفالت مریم را بر عهده گرفت. معروف است که زکریّا اتاقی در بلندترین نقطهٔ معبد برای مریم بنا کرد و هر چند روز با نردبان از آن بالا می رفت و وسایل راحت او را مهیّا می ساخت. در قرآن چنین آمده است: «هر گاه زکریا در محراب او وارد می شد، در نزد او روزی می یافت. گفت ای مریم این را از کجا آورده ای؟ گفت: این از نزد خداست، خداوند به هر کس که بخواهد بی حساب روزی می بخشد.»
نگرانی حضرت مریم و سفر به دور دست
چندین ماه گذشت و مریم در این مدت پیوسته با شکنجه های روحی شدیدی دست به گریبان بود. او بیشتر اوقات در تنهایی و حُزن و اندوه به سر می برد. زندگی شیرین و خواب و خوراک گوارا از او سلب شده و بسیاری از وقتها فکرش پریشان و روحش پراکنده بود. به هیچ چیزی توجه نمی کرد و به هیچ سخنی گوش نمی داد. آری، مریم ناگزیر به شهر «ناصره» زادگاه خود رفت و همراه با فرزندی که در رحم و غم و اندوهی که در سینه داشت در آنجا اقامت گزید و در یک منزل تابستانی بسیار ساده ساکن شد تا از چشم و زبان مردم در امان و از نظر آنها مخفی باشد.به این دلیل او از رفت و آمد با قوم خویش دوری می کرد و خود را به بیماری و کسالت می زد که می ترسید اسرار نهانی او آشکار شود و بر سرِ زبانها بیافتد و مردم از او به زشتی یاد کنند و در موردش سخن گزاف بگویند. هرچه قدر دوران بارداری او پیش می رفت، اندوه او فزونی می یافت و نگرانی او بیشتر می شد و به زودی آنچه را که سعی می کرد مخفی نگاه دارد ظاهر می گشت. به راستی که می توان یقین داشت که او در ذهن خود می گذراند و چه می گفت؛ بار خدایا خودت رحم کن! این چه سرنوشتی است که مقدرات، برای من در نظر گرفته شده است؟ من از سلاله پیامبران و از خانواده ای هستم که ریشه در آن بر تقوی و شاخه های آن سَر بَر آسمان حکمت برآورده است؟ پدرم مردی سالم و صالح و مادرم زنی پاکدامن بوده، چگونه ممکن است، زبانها آبروی مرا مورد شک قرار دهند؟
ولادت حضرت عیسی علیه السلام
بی تردید پرهیزگاری مریم، تا حدی ناراحتی های او را کم می کرد، و او را امیدوار می ساخت که خاطر پریشانش آسوده گردد؟ او همواره امید به آینده یعنی زمان بعد از زایمان فکر می کرد که نوزاد خود می تواند دلیلی بر بی گناهی او باشد چرا که فرشته خدا به او خبر داده بود که فرزندی از تو به دنیا می آید که در گهوراه سخن می گوید. بالاخره زمان وضع حمل فرا رسید و مریم درد زایمان را احساس کرد. مریم بی درنگ از شهر خارج شد و سر به بیابان گذاشت تا دور از مردم فرزند خود را به دنیا آورد. تا اینکه درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید. گفت؛ ای کاش من از این پیش مرده بودم و از صفحه عالم به کلّی نامم فراموش شده بود. در آن بیابان مریم تنها و بی پناه و بدون یار و مددکاری که در هنگام وضع حمل به او کمک کند و باعث تسکین دردش شود. پس، از زیر پای او فرشته ای (عیسی بن مریم)، مریم را نداد داد که؛ غم مدار، پروردگارت از زیر قدم تو چشمه آبی جاری کرد. ای مریم شاخ درخت خرما را حرکت بده تا از آن برای تو رطب تازه فرو ریزد. و تناول کن و از این چشمه آب بنوش و چشم خود را به عیسی روشن دار. در نهایت مریم درد طاقت فرسا و مشقت بار وضع حمل را چشید و فرزند خود را در محیطی باز و در زیر آسمان صاف به دنیا آورد. و به این ترتیب عیسی علیه السلام به قدرت الهی از مادری نمونه و پاک چشم به جهان گشود. وقتی کودک به دنیا آمد، مریم به بیت المقدس بازگشت. مریم از بیت المقدس خارج شد و به امر خالق خویش دارای قدرت طی الارض شد و در چند دقیقه به کربلا رسید. عنایت پروردگار بار دیگر شامل حال مریم شد و ندایی تازه از سوی کودکش به او رسید که: گفتند؛ او مثل آدم علیه السلام است بدون پدر به دنیا آمده است. اگر کسی از جنس بشر را که دیدی به او بگو که من برای خدا نذر روزه سکوت کرده ام و با هیچکس امروز هرگز سخن نخواهم گفت. مریم با شنیدن این ندا با آسودگی خاطر تمرکز از دست رفته خود را باز یافت و قوای باقیمانه خود را به کار گرفت و در حالیکه کودک خود را در آغوش گرفته بود به طرف قریه و قبیله خود به راه افتاد. با ورود مریم به شهر، خبر او منتشر شد و چون مردم، او را با نوزادش دیدند، زبان به سرزنش او گشودند و هرکس تهمتی زد و ناسزایی گفت. آنها در ملامت و سرکوب او شدت عمل به خرج دادند. برخی شرافت خاندانش را بخاطرش می آوردند و بزرگواری اصل و نسب او را تذکر می دادند. هنگامی که زنان قومش به مریم تهمت زدند، عیسی به دفاع از مادرش پرداخت. عیسی بدون پدر از مادرش زاده شد و بی شک اگر او قادر به صحبت و دفاع از خود نبود مادرش در معرض اتهام قرار می گرفت. عیسی در گهواره در ادامه صحبت خود مردم را ارشاد کرد و به خداپرستی دعوت نمود و گفت؛ و سلام حق بر من باد روزیکه به دنیا آمدم و روزیکه از جهان بروم و روزیکه برای زندگانی ابدی آخرت باز برانگیخته خواهم شد. خدا هرگز فرزندی اتخاذ نکرده که وی منزه از آنست (او قادر است) که چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد، گوید موجود باش، آن چیز بی درنگ موجود می شود. خدای یکتا پروردگار من و شما و همه عالم است، او را بپرستید که راه راست همین راه خداپرستی است. پس قوم دریافتند که این کودک با خواست خدا خلق شده و باید دست از ملامت و سرزنش مریم بردارند و حیثیت او را مورد تردید قرار ندهند و فتنه و آشوب برپا نکنند.
مکان ولادت عیسی مسیح
جراردو نیولی اظهار داشته است: «آموزهٔ زرتشتی منجی آینده (سَوشیانت) مبنای داستان آمدن مُغان بیت لحم در انجیل متی (۱:۲–۱۲) بوده است.» استدلال این نظر نامحتمل را جوزپه مسینا طرح کرده است. مسینا نخست انکار می کند که مغان یک طبقهٔ روحانی مادی بوده اند. دیدگاه او این است که آنان پیروان متعصب زرتشت بوده اند که به همین دلیل با داریوش مخالفت کرده اند. مسینا برای القای این نظر که مغان ولادت عیسی مسیح زرتشتیانی بوده اند که به پیشگویی آخرزمانی زرتشت پاسخ می داده اند. به منابعی همچون پیشگوی هیستاسپ، انجیل عربی کودکی مسیح، تئودور بارکنای (سدهٔ هشتم میلادی) و بار هبرائیوس (سدهٔ سیزدهم میلادی) استناد کرده است. او فرض را بر این می گذارد که آوزهٔ زرتشتی سَوشیانت الهام بخش متی بوده است. این دیدگاه اختلاف های ژرف میان دو مفهوم منجی و رستگاری در زرتشتی و مسیحیت را نادیده می انگارد. به رغم این حقیقت که برخی آبای کلیسا (مانند کلمنس اسکندرانی) به زرتشتی بودن مغان ولادت مسیح باور داشته اند، از تاریخ مغان و متن کتاب مقدس چنین بر می آید که آنان اختربینانی احتمالاً بین النهرینی بوده اند. بیشاپ اظهار داشته است: «اورگین که فلسطین زمان خود را می شناخت و یروم که در بیت لحم می زیست، ادعاهای اختربینان بابلی را با علاقه پذیرفتند، همچنان که آگوستین قدیس هیپویی پذیرفت؛ و باید تصدیق کرد که اجماع این سه دانشمند تحسین برانگیز است.»
سرنوشت حضرت مریم
بعضی معتقد هستند که مریم پس از تولد عیسی زندگی عادی داشت و حواریون عیسی در خدمت مریم بودند. همچنین این دسته معتقد هستند مریم در سن ۶۳ سالگی درگذشته است. چندین شاخه مسیحیت از جمله کاتولیک هاو ارتدوکس ها معتقد هستند که مریم به آسمان صعود کرده است.