خلاصه داستان
«آبادان یازده ۶۰» روایت رادیوی نفت ملی آبادان در سال ۱۳۵۹ است و آن عدد بعد از آبادان اشاره به موج رادیو دارد. سال ۱۳۵۹ خبر از سقوط خرمشهر می آید و در نهایت شهر به دست عراقی ها می افتد. عراقی ها تا یک قدمی آبادان پیشروی می کنند اما کارکنان رادیون نفت آبادان حاضر به خالی کردن ساختمان رادیو نمی شوند. آن ها می خواهند وظیفه شان را در قبال خبررسانی و روحیه دادن به مردم انجام بدهند.
همین دو خط نشان می دهد که ایده ی فیلم خیلی خوب است. پر از حس قهرمانانه و جنگاوری و دلاوری. نکته اش این جاست که برخلاف خیلی از فیلم های اسم و رسم دار اکران «آبادان یازده ۶۰» اتفاقا ایده اش را حرام قصه پردازی و پیرنگ ها هم نمی کند. قصه درست بسط داده می شود. خرده پیرنگ های فیلم که شخصیت های فرعی جدیدی به بهمن (مدیر رادیو نفت آبادان) و همکارانش اضافه می کند خوب نوشته شده اند. در نود درصد مواقع حتی دیالوگ نویسی فیلم هم خوب است. به نظرم اصلا به جز آن جمله ی بهمن در اشاره به سفر بنی صدر که نخواسته با رادیو صحبت کند که گل درشت و شعاری از کار درآمده و اشاره ی بیهوده ای است که به وضوح به فیلم الصاق شده، فیلم حتی دیالوگ های شسته و رفته ای هم دارد.
نکاتی درباره فیلم
1160 فرکانس رادیو آبادان در سال های دفاع مقدس بوده است که اهالی شهر با شنیدن صدای آن به مقاومت شهر دلگرم و با اطلاعیه های آن برای پیکار با دشمن تهییج می شدند. شهری را تصور کنید که رادیو تنها رسانه آن است و در شرایط بحران تنها مبدا مردم برای دلگرم شدن از خبرها. هر چند چنین جایگاهی در عصر تعدد رسانه ها برای من هم نسلی هایم قابل تصور نیست اما باید اعتراف کرد این موضوع از جذابیت فوق العاده ای برای ساخت یک فیلم برخوردار است.
آبادان یازده 60 در طراحی صحنه و لباس توانسته تا حد قابل قبولی به فضای شهری سال های 1359 –به اعتبار تصاویر مستند- نزدیک شود. فیلمبرداری بیننده را در دل صحنه ها قرار داده است و صدا توانسته با حداقل هزینه فشار ناشی از موشک باران را القا نماید. هر چند تصویر می توانست با پرهیز از نمایش متعدد تصاویر بسته، حس سینمایی تری به فیلم ببخشد اما در کلیت با سایر اجزای فیلم همراه است و نمره قبولی می گیرد.
بر خلاف قدرت نسبی تصویر، بازی ها چندان دلچسب نیست و کارگردان نتوانسته از قابلیت های گروه بازیگری برای ارائه صحیح شخصیت ها بهره گیرد. همچنین تم موسیقی در موارد متعددی از تناسب کافی با حس صحنه برخوردار نیست و بدیهی است که نمی تواند شان روایت گری داشته باشد.
بسامد بالای تصاویر مستند که گاه و بی گاه در میان تصاویر فیلم قد علم کرده اند کارکردی غیر از کمک به فضاسازی در بستر مکانی فیلم ندارند. این تصاویر که بر اساس نیاز روایی در فیلم گنجانده نشده اند، بیننده را از فیلم خارج می کنند و شاید به همین دلیل در سکانس پایانی هم قابلیت تاثیرگذاری ندارند. البته در سکانسی که فرزندِ اسی از میان حفره های ایجاد شده در دیوار، درون پالایشگاه آبادان را نظاره می کند و تصویر بلافاصله به تصاویر مستند کات می خورد از نشانه های قریحه خوش کارگردان در استفاده از مستندات آرشیوی است.
با وجود زحمات زیاد عوامل برای ساخت اثر، باید گفت از دلآبادان یازده 60 به سختی کلیتی به نام فیلم بیرون آمده است. بارزترین عامل در بروز چنین عارضه ای، سرگشتگی روایت اصلی میان ماجرای رادیو آبادان و ماجرای کوی ذوالفقاری از یک سو و شخصیت های پرداخت نشده از سوی دیگر است. فیلمنامه در نیمه نخست تاکید بیشتری بر ماجرای اهمیت حفظ رادیو آبادان دارد و تمام رویدادها را حول این محور ارائه می نماید. اما به یکباره این تاکید به ماجرای کوی ذوالقاری و مقاومت مردم تغییر می یابد و کپشن پایانی این تغییر رویکرد را تصدیق می نماید. هرچند می توان این تغییر را به نوعی زمینه چینی ابتدایی در جایگاه رادیو آبادان برای نتیجه گیری تهییج مردم در کوی ذوالفقاری قلمداد کرد اما این “تاویل” فاقد نشانه های سینمایی و صرفا برگرفته از دانسته های بیرونی مخاطب است.
با وجود برخی اشتباهات محاسباتی- شما بخوانید غیر عمد، شاید- مانند پاسدار ستیزی، تعدد شخصیت های بی ربط مانند شهید رهبر و حسام الدین سراج و موارد مشابه، آبادان یازده 60 در موضوع فیلم شریفی است. رد پای تحریف یا بزرگنمایی در آن پر رنگ نیست و می توان از کنار اشتباهات آن با اغماض عبور کرد.
هرچند ساخت فیلم هایی مانند آبادان یازده 60 که از جذابیت موضوعی ذاتی برخوردارند اما بازآفرینی مصور این رویدادها برای حفظ گنجینه های تاریخی مستلزم تخصیص منابع قابل توجهی است که از توان تهیه کنندگان خصوصی خارج است. این هزینه های گزاف پرداخت مجدد به موضوعات اینچنینی را عملا غیر ممکن می کند و بنابراین به حکم عقل می بایست آثاری از این دست با بالاترین کیفیت تولید و ارائه شوند. اما تجربه چند ساله نشان داده است با وجود هزینه های قابل توجه، خروجی های تولید شده نه از کیفیت فنی بالایی برخوردارند و نه بر مبنای ارزش های مورد انتظار شکل گرفته اند. پس می بایست بخشی از این فرآیند تخصیص بودجه به تهیه کنندگان حکومتی اصلاح گردد تا از هدر رفت منابع بیش از این جلوگیری گردد.
نکات مثبت فیلم
سوژه فیلم بکری است که مخاطب ایرانی کمتر درباره آن شنیده است. « آبادان یازده 60 » فرصت مغتنمی برای تماشاگر است تا با یکی دیگر از افتخارات خوزستان در دوران جنگ هشت ساله آشنا شود.
جوایز و افتخارات
این فیلم توانست برنده سیمرغ بلورین در بخش ویژه سردار سلیمانی برای حسن کلامی و نامزد بهترین جلوه های ویژه میدانی برای محسن روزبهانی و همچنین بهترین جلوه های ویژه بصری برای جواد مطوری در سیمرغ سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر شود.
شخصیت های فیلم
در مورد شخصیت های فیلم آبادان یازده 60 باید گفت بهمن، موسیو، مریم ، اسی و سایر شخصیت های فیلم دارای خصیصه ویژه ای نیستند که بیننده بتواند خود را در کنار آن ها احساس کند و انگیزه ای داشته باشد تا سرنوشت آن ها را دنبال کند. فیلم تنها شخصیت ها را به بیننده معرفی می کند و از آن نقطه به بعد داده ی دیگری درباره آن ها ارائه نمی کند و به همین دلیل امکان همراهی با آن ها تا پایان فیلم وجود ندارد. به نظر می رسد عوامل اصلی فیلم قصد دارند با ارائه شمایلی مانند تسبیح، ریش، لباس سپاه که تا حدودی بیننده در طی این سال ها نسبت به آن ها شرطی شده است، بخش هایی از این ضعف را جبران نمایند.
بازیگران
علیرضا کمالی، نادر سلیمانی، ویدا جوان، حمیدرضا محمدی، حسن معجونی و…
دیگر عوامل
نویسنده و کارگردان : مهرداد خوشبخت، تهیه کننده : حسن کلامی، مدیر فیلمبرداری : مهدی جعفری، مدیر هنری : عبدالحمید قدیریان، مدیر تولید : رحمت عبدالله زاده، مدیر صدابرداری : جهانگیر میرشکاری، چهره پرداز : محمود دهقانی، مدیر برنامه ریزی و و سرپرست گروه کارگردانی : امیرشهاب اسماعیلی، طراح صحنه : جعفر محمدشاهی، طراح لباس : زهرا صمدی، تدوین : سهراب خسروی، جلوه های ویژه بصری : جواد مطوری، جلوه های ویژه میدانی : محسن روزبهانی، آهنگساز : بهزاد عبدی.
مشخصات فیلم
نوع فیلم: اجتماعی – دفاع مقدس
سال تولید: 1398