خلاصه داستان فیلم لونه زنبور
صابر (پژمان جمشیدی) و مرتضی (محسن کیایی) دو پسرخاله هستند که در عرصهٔ دزدی فعالیت دارند و با تحویل گرفتن یک جعبه که پدر صابر (فرید سجادی حسینی) از مهتاب (رعنا آزادی ور) می دزدد وارد دردسر می شوند و مجبور به پنهان کردن آن می شوند و مهتاب و برادرش پدر صابر را می کشند و صابر و مرتضی برای مراسم تدفین پدر صابر به شهرستان می آیند ولی بعد از ۱۰ روز به تهران برمی گردند و متوجه وجود مهتاب می شوند و ناچارند محموله دزدی پدر صابر که ارزش ۳۰ میلیاردی دارد را باخود ببرند ولی وقتی وارد آنجا می شوند می فهمند که آنجا تبدیل به کلانتری شده و آن ها فقط یک راه برای ورود به کلانتری داشتند و آن هم این بود که خود را سرباز جلوه دهند و موفق می شوند و متوجه می شوند که محموله شان در بازداشتگاه چال شده ولی در روز اول مأموریتی خطرناک برای آن ها پیش می آید که در آن مأموریت باید سارقان مسلح را بگیرند و مرتضی موفق به گرفتن آن ها می شود ولی یکی از کیسه های طلا توسط مهتاب و برادرش که دائم در حال تعقیب مرتضی و صابر هستند ربوده می شود و به هرحال صابر از ناحیهٔ کتف تیر می خورَد و مجبور می شود به بیمارستان برود. او و سروان مطلبی با هم در بیمارستان بستری می شوند و مرتضی تلاش می کند تا جعبه را بیرون در بیاورد ولی در همان موقع سرو کله مهتاب و برادرش پیدا می شود و مرتضی را سوار ماشین خود می کنند تا به دنبال صابر برود و برای آن ها این مسئله را توضیح دهد ولی سروان هم تختی صابر از این مسئله خبر دار می شود و به این دو سرباز در دزدی کیسه دوم طلاها مشکوک می شود و به مرکز اطلاع می دهد در آخر هر۴ نفر آن ها دستگیر می شوند ولی مرتضی و صابر که جرم آن ها سبک تر بوده ظرف دو سال آزاد می شوند و این دفعه می خواهند محموله را دربیاورند که مشاهده می کنند آن ساختمان تبدیل به خوابگاه دانشجویی دخترانه شده.
نکاتی درباره فیلم لونه زنبور
طبق روالِ هر سال در عید نوروز چند فیلم اکران می شود که مردم به سالن های سینما بروند و(فیلم) تماشا کنند ، و باز هم طبق معمول در اکران های نوروزی به دلیل استقبال تماشاگرها از یک یا دو فیلم کمدی هم استفاده می کنند تا فضای اکران متنوع باشد، اما با اکران بعضی از فیلم های کمدی سوال پیش می آید که به طور اصولی سینمای کمدی در ایران چه جایگاهی دارد؟ اساسا می توانیم بگوییم که در سینمای ما ژانر کمدی وجود دارد؟ جواب این سوال را می توانید در بسیاری از فیلم هایی که تنها برچسب کمدی بودن را یدک می کشند پیدا کنید، از بعدِ انقلاب تا به امروز چند فیلم کمدی ساخته شده که می توانیم از آنها دفاع کنیم؟ تعداد فیلم های کمدی خوب در ایران به ده اثر هم نمی رسد هر چند که هر سال فیلمسازان ما برای اقتصاد جیب شان فیلمِ به اصطلاح کمدی می سازند و البته که خودشان هم می دانند کمدی نیستند صرفا می خواهند از این طریق به ویژه از راه انتخاب بازیگر یا هر چیز دیگر مردم را به سینما بکشانند اما با این نگرش مخاطب را از سینما فراری می دهند.چند فیلم از برزو نیک نژاد در سینما دیده ایم و به همه ثابت شده که او نمی تواند فیلمساز سینما باشد اگر چه او در تلویزیون سریال می سازد و احتمالا مخاطب های خاص خودش را هم دارد اما این فیلمساز چرا فکر می کند با اِلمان و عناصر سریال سازی می تواند فیلم سینمایی بسازد ؟ زاپاس عنوان فیلم قبلی نیک نژاد بود که اساسا یک تله فیلم دسته چندم بود اما حالا نیک نژاد لونه زنبور را ساخته که آن هم در عید نوروز اکران شده است فیلمی که از زاپاس به مراتب ضعیف تر و دم دستی تر است و نمی شود این فیلم را در قاب سینما تحمل کرد، فیلمی که نمی تواند قصه تعریف کند چنده پاره و نخ نماشده است به ویژه که متکی به اتفاق های موقعیتی منسوخ شده است ، موقعیت هایی که حتی به طنز های تلویزیونی هم نمی رسد به طوری که اگر این فیلم در تلویزیون نشان داده می شد قطعا بیننده کانال را تغییر می داد، چرا که نیک نژاد در فیلم جدیدش از عناصری استفاده کرده که به هیچ وجه ویژگی ایجادِ کمدی را نداشته و مشخص است که لونه زنبور فاقد قصه ی واحد و منسجم بوده به طوری که انگار تمامی اتفاقاتی که در فیلم دیده می شود کاملا در بداهه شکل گرفته و فیلمساز حتی در کارگردانی هم کوتاهی کرده، به هیچ وجه قصدِ نگارنده تحلیل مضمونی و ساختاری فیلم نیست زیرا زمانی که فیلم منطق ساختاری و عملکرد سینمایی به معنای درست کلمه را ندارد نمی شود آن فیلم را تحلیل کرد اما می شود چند خطی درباره ی آن نوشت که چرا سینمای ایران هنوز در ملودرام ها و کمدی هایش درجا می زند؟ چرا فیلمسازان فکر می کنند کمدی فقط و فقط خالی کردن جیب مخاطب با استفاده از نام بازیگر است ؟ چه جذابیتی وجود دارد که فیلمساز برای ساخت فیلم کمدی در اولین مرحله به سراغ بازیگر کمدی پولساز می رود یا رضاعطاران وظیفه ی چرخاندن یک کمدی را دارد و یا محسن کیایی یا پژمان جمشیدی و جدیدا هم هومن سیدی به جمع مواد لازم برای ساخت یک فیلم کمدی اضافه شده است. لونه زنبور براساس دوخط طرح و دو بازیگر اصلی اش شکل گرفته ، کار سختی است اما اگر توانستید یک بار دیگر لونه زنبور را به یاد بیاورید چون این فیلم یک اثر فراموش شدنی است اما بازی محسن کیایی و پژمان جمشیدی را دوباره آنالیز کنید! محسن کیایی از اولین فیلمش تا به اینجا هیچ تغییری در بازی اش دیده نمی شود چه کسی به او گفته که می تواند بازیگر کمدی باشد؟ بیان سریع و حرف در حرف آوردنش لفظ های اورتیک گونه اش یا ابلهی و هراسی که در صورتش و در نحوه ی دیالوگ گفتنش دیده می شود او را نه تنها بازیگر کمدی نمی کند بلکه جذابیت و شیرینی باطنی هم برای مخاطبی که این همه فیلم از او در نفش های تکراری دیده هم ندارد، از سوی دیگر پارتنر کیایی پژمان جمشیدی ست که بازی او هم مخلوطی از تمامی فیلم ها و سریال هایش است اگر در شب های نوروز سریال دیوار به دیوار را دیده باشید درک خواهید کرد که جمشیدی هم در یک مسیر تکراری بازی اش را ادامه می دهد اما نکته ی مهم برزونیک نژاد است که از کیایی و جمشیدی به عنوان یک تیپ تکراری ابله گونه استفاده کرده و اساسا به دلیل نبود فیلمنامه ی منسجم کاراکترها هم مستقل نمی باشند در چنین شرایطی نمی شود از فیلم لونه زنبور توقع خاصی داشت مثلا سوال پرسید آن قهوه خانه ی اول فیلم کجا بود؟ یا پدر صابر و مهتاب و برادرش آن دستِ قیمتی را از کجا آورده بودند؟ یا اینکه در سکانس اول تارا در آن خانه چیکار می کرد؟ این ها سوال هایی اند که به هیچ وجه پاسخی ندارند ، زمانی که فیلمنامه یی وجود نداشته باشد و فیلم فاقد منطق روایی باشد نمی شود به چرایی های فیلم پاسخ گفت از طرفی دیگر برزونیک نژاد برای خلق یک فیلم (کمدی) البته با تعریف مرسوم از موقعیت های تکراری و لوث و همچنین از دیالوگ هایی استفاده کرده که اساسا برای مخاطب خنده آور نمی باشد ، کیایی و جمشیدی هم نمی توانند با مزه پرانی های شان تماشاگر را بخندانند چرا که نوع و لحن بازی شان و موقعیتی که در آن قرار گرفته اند بارها از این دوبازیگر دیده شده، در چنین شرایطی نیک نژاد می توانست موقعیت ها را طوری بچیند یا از کیایی و جمشیدی با شیوه ی دیگری بازی بگیرد که تماشگر فکر نکند که فیلمساز از موقعیت های تکرارشده ی دو بازیگرش سواستفاده کرده است ، لونه زنبور به آیتم های تلویزیونی بیشتر شباهت دارد البته که هیچ کدام از موقعیت های پیش آمده در لونه زنبور باعث خنده ی حتی ملیحِ تماشاگر هم نمی شود به طور مثال ضعیف بودن چشم صابر چه نکته ی مهمی برای فیلم دارد؟ یا اینکه اساسا تارا در این فیلم چه نقش بسزایی برای روند فیلم دارد؟ در کارگردانی هم ضعف های بسیار جدی دیده می شود قاب های بسته و تلویزیونی ، چیدمان شلخته یی که در کلانتری دیده می شود یا لحظه ی تعقیب و گریز انتهای فیلم که گره می خورد به چند دیالوگ مثلا بامزه ی صابر که به هیچ وجه باعث خنده نمی شود ، نیک نژاد با سابقه ی فیلمسازی اش چگونه توانسته به ابتدایی ترین شکل ممکن این سکانس ها را به تصویر تبدیل کند؟ به همین دلیل نیک نژاد نمی تواند در سینما موفق باشد چرا که فکر می کند با همان فیزیک نماهای تلویزیونی و با همان شوخی ها دسته چندم که اخیرا در سریال پنچری از آن ها استفاده کرده بود می تواند یک اثر سینمایی بسازد اما این گونه نیست، بسنده کردن به شوخی های تکراریِ دو بازیگر مخاطب را پس می زند ، اکران لونه زنبور در بهار که تعداد زیادی از مخاطب ها به سالن سینما می روند تا مثلا فیلم کمدی تماشاکنند به شدت اشتباه است، این فیلم به دلیل ضعف کیفی مخاطب را از سینما دور می کند با توجه به افزایش بهای بلیت، مخاطب چرا باید فیلمی را در سینما تماشا کند که ارزش سینمایی ندارد؟ لونه زنبور ارزش سینمایی ندارد مخلوطی از چند فیلم مثل شیش و بش ، سن پطرزبورگ و چند فیلم دیگر است که البته به دو بازیگرِتکراری اش اکتفا کرده و انگار این فیلم بدون هدایت کارگردان ساخته شده است چرا که نشانه یی از خلاقیت در اجرا دیده نمی شود. این گونه از فیلم ها به هر طریقی ساخته می شوند و اساسا کسی نمی تواند جلوی ساخت آن ها را بگیرد اما اکران این فیلم در ایام نوروز چه کمکی به سطح کیفی سینما و سلیقه ی مخاطب می کند جز اینکه باعث ریزش مخاطب در سال جاری شود هر چند که فروش میلیاردی برای سازندگان فیلم و اعضای شورای صنفی یعنی رضایت تماشاگران سینما و این روند هر سال ادامه پیدا می کند .
کارگردان فیلم لونه زنبور
برزو نیک نژاد که که اغلب به عنوان یک فیلمساز تلویزیونی شناخته می شود. وی سریالهایی نظیر « پنجری » را کارگردانی کرده و آخرین ساخته سینمایی اش نیز « زاپاس» نام داشت.
محسن کیایی، پژمان جمشیدی، بهاره کیان افشار، هومن برق نورد، رعنا آزادی ور، پیام احمدی نیا، سیاوش چراغی پور، فرید سجادی حسینی، سعید بحرالعلومی
ساير عوامل فیلم لونه زنبور
[کارگردان: برزو نیک نژاد، تهیه کننده: سعید خانی، نویسنده: محسن کیایی، تدوین: نیما جعفری جوزانی، مدیر فیلمبرداری: روزبه رایگا، صدا بردار: مهران ملکوتی، مجری طرح: مصطفی غلامی آبادانی، مدیر تولید: میثم معراجی، برنامه ریز: افشین رضایی، طراح صحنه: محسن نصرالهی، طراح چهره پردازی: عظیم فراین، طراح لباس: دلیله صوفیانی، دستيار يك فيلمبردار: آرش رمضانی، دستیار اول کارگردان: نوید صلاحی، منشی صحنه: الهام اخوان، مدير تداركات: سجاد نوری، عكاس: ميلاد كيايی، مشاور رسانه ای: سپيده هاشمی، تبليغات: گروه هنری ديالوگ، طراح لوگو: آرمان كوچكی، طراح پوستر و تیزر: محمد روح الامین و محمدحسین هوشمندی.]
مشخصات فیلم لونه زنبور
- ژانر :اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 4.7 از 10