خلاصه داستان فیلم محیا
جاوید دانشجوی پزشکی که از دیدن مردگان هراس دارد، به طور اتفاقی در یک مراسم ختم در گورستان با محیا، دختری که بعداً درمی یابد همکار او در بیمارستان است آشنا می شود و پس از مدتی از او خواستگاری می کند اما جواب رد می شنود. این در حالی است که شهره، دخترخاله جاوید که به او علاقه مند است، از شیراز به منزل جاوید آمده، اما جاوید به شهره می گوید که مایل به ازدواج با او نیست. جاوید پس از اصرار فراوان برای خواستگاری از محیا متوجه می شود پدر و مادر او غسال هستند و گاهی خودش هم در شستن مرده ها به والدینش کمک می کند. کرم، پسردایی و عاشق محیا که متوجه علاقه جاوید می شود، او را تهدید می کند. محیا به دلیل شغل خانواده اش و نیز تهدیدهای کرم، نمی خواهد جاوید دچار مشکل شود، پس شرط سختی را برای ازدواج می گذارد: این که جاوید باید هفت مرده را غسل دهد. جاوید به این منظور شهر را ترک می کند و در یک روستا با نظارت پیرمردی عارف به این کار مشغول می شود و شرط را با موفقیت انجام می دهد و هفتمین مرده را که در واقع خود میرطاهر است غسل می دهد. پس از بازگشت در حالی که در یک پارک با محیا صحبت می کند به دست کرم چاقو می خورد، اما زنده می ماند. محیا به ملاقات او در بیمارستان می آید و به نظر می رسد مشکلات وصال شان به پایان رسیده است.
نکاتی درباره فیلم محیا
اگر به کارنامه خواجویی نگاهی کوتاه داشته باشیم با دو رویکرد متفاوت روبرو می شویم. از وی تا به حال سه فیلم بلند به نمایش درآمد که دوتای آن توفیق چندانی کسب نکردند و او ناچار رو به تلویزیون آورد و آثار کوچک و بزرگ زیادی را خلق کرد. آشناترین آن که روزگاری نقل محافل بود «پدرسالار» است. اصولا اگر یک کارگردان جدید هم فعالیت خود را تغییر دهد معلوم است که به یک نگاه تازه ای رسیده است و قصد دارد یک دریچه جدیدی به روی مخاطب بگشاید و این می تواند برای سینما و تلویزیون یک موفقیت باشد. مخصوصا بر سینما، چون با ایده خلاقانه و فکر نو است که می توان سینمای به خواب رفته را بیدار کرد و جانی تازه بدان بخشید. با این مقدمه اگر به بررسی فیلم «محیا» بپردازیم از جهات گوناگون قابل تجزیه و تحلیل است چه به لحاظ موضوعی، چه روایی، چه به لحاظ فضای کار و نگاه کلی کارگردان و مقصود او، چه از نظر انتخاب بازیگر و دیگر رویکردهای موجود.
قصه فیلم روایت آشنای ملودرام های ایرانی است که به کرات مورد انتقاد قرار گرفته و از این جهت رویکرد کهنه ای است و ارتباطی با حال حاضر ندارد و ریشه در یکصد سال اخیر که نه ریشه در اختراع پول توسط فینیقی ها دارد. داستان فیلم از این قرار است که جاوید (شهاب حسینی) پزشک جوان و از یک خانواده مرفه و پول دار دلباخته یک دختر از خانواده فقیر و سنتی می شود و برای وصال با او از هیچ تلاشی دریغ نمی کند؛ حتی از شستن مرده. دختر فقیر هم که دانشجوی رشته پزشکی است! به خاطر مسائل خانوادگی و حفظ پیوند موجود به اجبار به شغل خانواده یعنی غسالی روی می آورد. محیا (الهام حمیدی) در مواجه با پیشنهاد ازدواج جاوید بیشتر برای رهایی از دست او و از سر تفنن. شست و شوی هفت مرده را شرط ازدواج تعیین می کند. حال جاوید برای رسیدن به هدف و عشق خود از این هفت خوان که نه هفت مرده باید عبور کند و در این راه به یک ملودرام های معروف یک پسر و مرشد که نقش آن را انوشیروان ارجمند به عهده دارد سعی می کند با پند و اندرز و توصیه های گوناگویی نگاهی متفاوت از مرگ و زندگی و عشق به دنیا و فلسفه زندگی به جاوید بدهد و در این راه خود نیز به دیار حق می شتابد. در انتخاب بازیگر و شغلش یک تعارض باورناپذیر وجود دارد مثلا انتخاب الهام حمیدی به عنوان ایفاکننده نقش محیا در این اثر با آن شغل و تحصیلات و از همه مهمتر با آن سیما و چهره و آن آرایش کمی عجیب به نظر می رسد و پذیرفتن حرفه غسالی توسط او به دلیل حفظ پیوند خانوادگی دقیقا روشن نیست و اصولا لزومی ندارد. البته به نظر می رسد کارگردان با انتخاب حمیدی اهداف متعددی داشته و سعی کرده با یک تیر چند نشان بزند: همسر شیشه را به تصرف درآورده هم تماشاگر را به فکر واداشته و هم منتقد را سرکار گذاشته. این اثر به لحاظ ساختار روایی دارای نوسان های زیادی است مثلا وقتی دختر پیشنهاد خود مبنی بر شستن مرده به جاوید را می دهد و او این را پی بریزد یکبار تیم روایی دارد و پس از حضور مرشد (میرطاهر) به یک ریتم کند و غیرجذاب مبدل می شود و آن قدر کش دار می گردد که حوصله تماشاگر سرمی رود.یعنی معلوم نیست که دیالوگ ها و صحنه هایی که می شد بسیار کوتاه تر به روی پرده فرستاد چرا این قدر طولانی می شود و کارگردان از این موضوع یعنی طولانی شدن برخی سکانس ها غافل شده. اگر ما گریزی دوباره به انتخاب بازیگر و شخصیت پردازی بزنیم می توان این گونه نتیجه گرفت که مقصودی که در بالا ذکر شد چندان هم بیراهه نرفته زیرا انتخاب بازیگران نام آشنا و عاشق پیشه سال های اخیر یعنی شهاب حسینی که تقریبا در نقش عاشق کلیشه شده بیشتر برای گیشه بوده. شخصیت پردازی او نیز جای بحث دارد چگونه جاوید هم پزشک هم پولدار و هم تمام صفات ممکنه را می تواند داشته باشد. چرا تاجر و فعال اقتصادی نبود. و حتما باید از جامعه روشنفکری و علمی باشد؟! اما راجع به خصوصیت او یعنی ترس از جسد که با شغل او در تعارض است می توان حرف های بسیاری گفت: زیرا شرط اول قدم در علم پزشکی آن است که فرد نترس باشد و بتواند در شرایط خاص جان بیماران را نجات دهد.یعنی تصویر واقعی از پزشک ارائه نشده در صورتی که حرفه او و عملکردش مثل روز روشن است و بر کسی پوشیده نیست که پزشک چگونه زندگی می کند و از همه مهمتر اینکه یک دانشجوی پزشکی بخشی از آموخته های خود را به صورت تئوری فرا می گیرد و بیشتر آموخته های او به صورت عملی است و این یعنی اینکه او در جلسات تشریح و کالبدشناسی و آناتومی و الباقی جلسات با جسد و اعضا و اندام های واقعی سر و کار دارد نه عکس و اسلاید. پس ترس جاوید از صبر یک تعارض ساختی در فیلم به وجود آورده. اما نکته مهم این است که خواجویی در این اثر نه ادعای روشنگری دارد و نه ادعای معناگرایی. بلکه او یک ملودرام عاشقانه ساخته با ملزومات خاص این ژانر البته با او بود برخی کاستی ها از این جهت کارگردان را می توان تحسین که دو اثر او را یک فیلم نسبتا موفق پنداشت زیرا مثل برخی فیلمسازان نیست که سعی دارد هم فیلم تجاری بسازند هم حرف روشنفکری بزنند و هم فیلمی معناگرا و اخلاق گرا ارائه دهند هم پیام اجتماعی سیاسی بدهند و هم آموزش رفتار ترافیکی به تماشاگر بدهند. محیا فیلم پرفراز و نشیبی است.
کارگردان فیلم محیا
اکبر خواجویی معروف به باباعلی خواجویی در 24 مرداد 1326 در محله ای قدیمی در اصفهان متولد شد.وی خیلی زود هنر سینما را آموخت و با سفر به تهران توانست آثاری در بالاترین حد حرفه ای آن را به نام خود ثبت و ضبط نماید.سریال پدرسالار(1372)، آقای مطالعه (1352)، عکاس باشی (1356)، هشت بهشت (1367)، با سلسله حکمت (1368-1366)، دبیرستان خضراء (1375)، کهنه سوار (1376)، رسم شیدایی (1383)، پس از سال ها (1387)، پیک راستان (1390) و فیلم های سینمایی محیا (1386)، سیرک بزرگ (1370)، خانه ابری (1365) از ساخته های این کارگردان، نویسنده و بازیگر سینمای ایران است.اکبر خواجویی از شنبه ۲۵ مرداد به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان کسری بستری بود و روز جمعه 93/05/31 به دلیل ایست قلبی دعوت حق را لبیک گفت.اکبر خواجویی با کارگردانی سریال پرمخاطب “پدر سالار” در دهه ۷۰ به شهرت رسید. این سریال در طی سال ها بارها از شبکه های سیما بازپخش شد “محیا”، ”سیرک بزرگ”و”خانه ابری” از جمله آثار سینمایی او است.مراسم تشییع پیکر این هنرمند فقید روز یکشنبه 93/06/02 ساعت 9 صبح از محل خانه سینما (خیابان بهارجنوبی) تشییع و طبق وصیت زنده یاد، در قطعه هنرمندان استان اصفهان به خاک سپرده می شود.
بازیگران فیلم محیا
شهاب حسینی، الهام حمیدی، برزو ارجمند، آزیتا حاجیان، مجید سعیدی، مریم بوبانی، مهسا کرامتی، نقی سیف جمالی، مرضیه خوش تراش، انوشیروان ارجمند، فاضل فاضل پارسا، کوروش شیبانی، مرتضی کمالی پور
سایر عوامل فیلم محیا
نویسنده و کارگردان: اکبر خواجویی، مدیر فیلمبرداری: محسن ذوالانوار، طراح صحنه و لباس: شهرام قدیمی فرد، طراح چهره پردازی: پارمیس زند، صدابرداری همزمان: بهروز عابدینی، دستیار و برنامه ریز: انوشه منادی، تولید: حسین خواجویی، محمد کمالی پور، تدارکات: صالح خواجویی، عکاس: بهرنگ دزفولی زاده، روابط عمومی: فرامرز روشنایی.
مشخصات فیلم محیا
- ژانر :اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 5.76 از 10