خلاصه داستان فیلم طلا
چند جوان قصد راه اندازی رستورانی را دارند در این میان پدر یکی از آن ها فوت کرده و مبلغ قابل توجهی پول نیز مفقود می شود.
نکاتی درباره فیلم طلا
« طلا » مانند ساخته های پیشین پرویز شهبازی، حول محور جوانانی است که در وضعیت امروز اجتماع ایران دچار مشکل شده و یافتن راه خروج از بحران برایشان ناممکن است. فیلم روایتگر داستان 4 جوانی است که قصد دارند با راه اندازی یک مغازه سوپ فروشی، به درآمد و کسب و کار مستقل برسند اما در این راه با مشکلات جدی مواجه می شوند. مقدمه « طلا » نوید بخش اثری تاثیرگذار را به مخاطب می دهد که با بررسی معضلات اجتماعی قصد دارد موشکافانه، زندگی جوانان امروزی را به تصویر بکشد. اما ایرادات « طلا » بسیار بیشتر از آن است که اجازه دهد اتفاقات فیلم در ذهن تماشاگر ماندگار شود.بزرگترین ایران فیلم عدم تمرکز بر قصه است. پرویز شهبازی مانند اغلب ساخته های قبلی اش، در اینجا نیز متمرکز بر قصه اصلی فیلم نبوده و تا جایی که امکان داشته، خرده ماجراهای مختلف را به داستان اضافه کرده که اغلب پر از ایراد و حفره های فیلمنامه است و بدتر از آن اینکه کوچکترین تاثیری در پیشبرد قصه و بسط دادن آن ندارند. خرده روایت های فیلم « طلا » به حدی ناکارآمد است که با حذف آنها به راحتی اثر یکپارچه تر شده و تماشای آن برای تماشاگر ساده تر. به عنوان مثال، حضور شخصیت زنِ برادر منصور در فیلم، هیچ ربط و تاثیری بر قصه اصلی ندارد و هدف از مطرح شدن آن در جریان داستان صرفاً ارائه یک پیام اخلاقی به مخاطب بوده است. پیام اخلاقی که در آثار اجتماعی می بایست در لایه زیرین قصه پرورش یافته و به مخاطب منتقل شود، نه آنکه بی ارتباط به فیلم و قصه به یکباره در فیلمنامه پدیدار شده و سپس با یک نتیجه گیری ساده به پایان برسد!ایراد بزرگ دیگر « طلا » که باعث می شود کارکرد اجتماعی اثر با اختلال مواجه شود، حفره های بزرگ فیلمنامه است. از دایر کردن سوپ فروشی در فصل گرما گرفته تا نگهداری دلار توسط پدر دریا، فیلم توجهی به جزئیات قصه، داستان خود را پیش برده و توجهی به منطق روایی نداشته است. اینکه چطور پدرِ رویا می بایست مبلغ 400 هزار دلار را در جایی پنهان کند که دسترسی به آن به سادگی امکان پذیر است، از ایرادات بزرگ فیلم محسوب می شود که بهانه ای برای شکل گیری بزرگترین بحران فیلم نیز می باشد. ایرادات منطقی فیلم حتی به شخصیت پدربزرگ دریا نیز وارد است. جایی که در بخشی از فیلم متوجه می شویم او با پسرش اختلافات بزرگی دارد و از یکدیگر دور هستند اما به محض وقوع جنایت، به یکباره از او که حافظه درستی هم ندارد می شنویم که یک روز قبل با پسرش درباره مبلغ دلارها و پنهان کردن آن در مکانی مشخص صحبت کرده و حالا مطمئن است که او به قتل رسیده! اینکه چرا باید با توجه به شرایط پدربزرگ، با او درباره چنین مسئله ای صحبت شود مشخص نیست!فیلم حتی در اشاره به شخصیت کودک که " طلا " نام دارد نیز به چند موقعیت ساده کفایت می کند اما در ادامه فیلم به یکباره منصور تصمیم می گیرد بحرانی بیافریند و طلا را از کشور خارج کند تا بتواند با دلارهای دزدیده شده، هزینه درمان او را تامین کند. متاسفانه فیلم هیچ مسیر منطقی را برای اینکه بتوان فداکاری منصور برای طلا را باور کرد طی نمی کند. به نمایش گذاشتن چند سکانس ملاقات با طلا و تولد گرفتن برای او، دلیل مناسبی برای فداکاری بزرگ منصور به شمار نمی رود و فیلم می بایست برای نزدیک تر کردن این دو به یکدیگر، مسیر دیگری را پیش می گرفت. در واقع شخصیت پردازی منصور در طول فیلم، منطقِ فداکاری او برای طلا را زیر سوال می برد. او نه قهرمان است و نه حتی ویژگی های یک قهرمان ساده را هم در خود دارد اما فیلم به یکباره او را مسئولیت پذیر و دلسوز و فداکار معرفی می کند.انتخاب بازیگران « طلا » نیز به ضعف فیلم افزوده است. بازی هومن سیدی در نقش منصور یکی از ضعف های فیلم به شمار می رود.بازیگری که در « طلا » به درستی هدایت نشده و نتیجه آن واکنش های گاهاً عجیبی است که در موقعیت های مختلف فیلم از او می بینیم. خشم و ناراحتی و حتی اشتیاق او در طول فیلم باور پذیر نیست و به نظر می رسد در مجموع انتخاب خوبی برای نقش منصور نبوده است. دیگر بازیگران فیلم از جمله نگار جواهریان و طناز طباطبایی نیز وضعیت بهتری از سیدی ندارند و ضعف شخصیت پردازی بر بازی آنان نیز تاثیر گذاشته است.فیلم در نهایت نیز به ورطه شعارهای اجتماعی نخ نمایی می افتد که پیش از این بارها توسط سینماگران ایرانی به تصویر کشیده شده و آن معضل بزرگ مهاجرت غیرقانونی است. مهاجرت غیرقانونی که در اینجا نیز سرنوشتی جز تباهی و نابودی ندارد و در سینمای ایران نیز همواره ساز و کار به تصویر کشیدن آن یکسان و تکراری بوده است. متاسفانه پرویز شهبازی مسیر درستی را برای چینش پازل فیلم پیش نمی گیرد و از این جهت موقعیت انتهایی فیلم یک سقوط تمام عیار برای اثر به شمار می رود. « طلا » بی خود و بی جهت بحران می آفریند و سپس در بحرانی که به اشتباه شکل گرفته، غرق می شود. اینکه چرا باید در یک اثر سینمایی این حجم از بحران از مشکلات جسمی کودک گرفته تا بیکاری،بی پولی،سرقت،قتل و... در مدت زمان زیر 90 دقیقه به تصویر کشیده شود مشخص نیست. سینمای اجتماعی زمانی ستایش برانگیز است که بتوان معضل یا معضلات اجتماعی را در طول قصه پرورش داد و از آن نتیجه گیری منطقی کرد تا تماشاگر آگاه تر از سالن سینما خارج شود. اما در « طلا » همه این معضلات در حد یک اشاره ساده و دم دستی مطرح می شوند و بدتر آنکه، بزرگترین بحران های فیلم در میان بزرگترین حفره های فیلمنامه شکل می گیرند!
کارگردان فیلم طلا
پرویز شهبازی متولد سال 1341 در تهران و لیسانس کارگردانی از دانشگاه صدا و سیما می باشد. شهبازی فعالیت خود را با ساخت فیلم کوتاه آغاز کرد و در سال 1373 اولین فعالیت سینمایی خودش را با دستیار کارگردانی و نویسندگی فیلم « بادکنک سفید » به کارگردانی جعفر پناهی آغاز کرد. از ساخته های مهم شهبازی می توان به فیلمهای « دربند » ، « نفس عمیق » و « مالاریا » اشاره کرد.
نگار جواهریان، هومن سیدی، طناز طباطبایی، هدی زین العابدین، مهرداد صدیقیان، احترام برومند، هومن سیدی، فاطمه مرتاضی، هلسا ذوالفی
ساير عوامل فیلم طلا
فیلمنامه نویس: پرویز شهبازی، مدیر فیلمبرداری: پیمان شادمان فر، صدابردار: منصور شهبازی، چهره پرداز: عباس عباسی، طراح صحنه: امیرحسین قدسی، طراح لباس: سارا سمیعی، تدوین: پرویز شهبازی، صداگذار: حسین ابوالصدق، موسیقی: ستار اورکی.
مشخصات فیلم طلا
- ژانر :اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 5.3 از 10