خلاصه داستان فیلم زاپاس
در خلاصه داستان این فیلم آمده است که یک تیم فوتبال متعلق به اهالی شهر رامیان که در دسته سوم کشور فعالیت می کرده ، به دسته دوم صعود میکنند. سعید در آخرین لحظات بازی آخر دچار مصدومیت تاندون پا می شود و سلامتی اش به خطر می افتد و …
نکاتی درباره فیلم زاپاس
فیلم داستانی ساده و روان دارد و در پرداخت نیز سادگی های فیلمنامه کاملاً دیده می شود؛ «زاپاس» به وضوح می توانست اثری در مدیوم تلویزیون باشد؛ مثلاً یک مینی سریال یا یک تله فیلم و به نظر می رسد چنین فیلمنامه ای کشش تبدیل شدن به یک اثر سینمایی را نداشته است یا دست کم در اجرا می توانست پخته تر باشد تا با مدیوم انتخابی اش سنخیت بیشتری پیدا کند.برای اثبات این ادعا نیاز به تحلیل های دشوار و پیچیده نیست؛ بهره گیری از بسیاری از فرمول های آشنا و جواب پس داده در «زاپاس» ادعای مرا اثبات می کند: به عنوان مثال فیلمساز در انتخاب بازیگران فیلم خود به سراغ ترکیب های آشنای تلویزیونی می رود؛ زوج امیر جعفری – ریما رامین فر و یا الناز حبیبی – جواد عزتی که پیش تر در چندین کار موفق تلویزیونی خوش درخشیده اند و اساساً ستارگان تلویزیون محسوب می شوند تا سینما، تیپ آشنای احمد مهرانفر، حضور پررنگ و فعال بازیگران خردسال، سادگی داستان و فرم بصری، پیام های آشنا و رخدادهای کلیشه ای، خانه های قدیمی با حیاط مرکزی و آشپزخانه ی جدا و انبار و ... و در نهایت پایانِ خوش قابل پیش بینی که از دلش قرار است پیام های اخلاقی هم بیرون بیاید از المان های کهنه و تجربه شده ای هستند که نیک نژاد از آن ها بهره می گیرد تا کار خود را به ریسک و مخاطره نیندازد و اطمینان داشته باشد که کارش دست کم از سوی مخاطب عامی که سریال های تلویزیونی را دنبال می کند مورد تأیید قرار خواهد گرفت و گیشه اش تضمین خواهد شد.فیلم، ظاهر و باطن سرخوشانه ای دارد. با آن که مضمون آن تقلای دو دلداده برای رسیدن به هم است و در این میان موانعی بر سر راهشان قرار می گیرد اما لحن شوخ طبعانه ی کار و بهره گیری کارگردان از چند شخصیت فرعی در کنار شخصیت های اصلی که شوخ و شنگی های خاص خودشان را دارند (مثلاً خورشید و اکبر با بازی شبنم مقدمی و احمد مهرانفر) فضای کار را از تلخی به دور نگاه می دارد. یکی از معدود محاسن کار، یکدستی آن است. فیلم چه به لحاظ بازی ها، چه به لحاظ میزانسن و چه به لحاظ دیالوگ نویسی از ابتدا تا انتها در سطحی معین باقی می ماند و بافت کار در سراسر آن حفظ می شود. نیک نژاد همچنین از پس فضاسازی تمام فراز و نشیب ها و التهاب های داستانش برمی آید و در همین بستر است که روابط و مناسبات هم باورپذیرمی شوند، البته در چارچوب فضای فانتزی و سرخوشانه ی کار که رگه هایی از شوخی و لحن طنزآمیز چاشنی آن شده است.بازی های فیلم بد نیستند اما شاهکار هم نیستند و همان طور که گفته شد یادآور نقش آفرینی بازیگران در بیشتر کارهای موفق قبلی شان در تلویزیون هستند؛ مثلاً امیر جعفری و ریما رامین فر همان جعفری و رامین فر سریال های تلویزیونی هستند و از بازی های خوب و متفاوتشان در فیلمهایی چون «سیزده» یا «قصه ها» و «ابد و یک روز» (که رامین فر حضور درخشانی در دو فیلم آخر داشت) فاصله گرفته اند. احمد مهرانفر هم همان تیپ آشنا و همیشگی اش را تکرار می کند. شبنم مقدمی به خاطر حضورش در این فیلم و فیلم «نفس» (نرگس آبیار) برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره ی فیلم فجر سال گذشته شد اما به باور من حضور او در نقش خورشید در این فیلم در حد و اندازه ی سیمرغ نبود و حضور تک سکانسی اما موثرش در «نفس» و یا حتی بازی روانش در «ابد و یک روز» که برایش نامزد هم نشد، او را برای دریافت جایزه شایسته تر می کند.انتخاب کودک به عنوان راوی اتفاقی ست که این روزها در بسیاری از فیلم ها باب شده است. اتفاقاً ماهان نصیری (بازیگر نقش پسربچه –نعمت) در فیلم قبلی خود «یحیی سکوت نکرد» نیز راوی داستان بود. این اتفاق در صورتی که کارکرد موثری در درام داشته باشد انتخاب بدی نیست و می تواند فیلم را از زاویه ای متفاوت روایت کند که این اتفاق در «زاپاس» هم رخ داده و بسیاری از رویدادها حقیقتاً از نقطه نظر کودک و با توجه به دیدگاه و درک او از مسائل تشریح می شوند. ضمن آن که بازی خوب بازیگر خردسال این بار هم به کار کمک بسیاری می کند و از نقاط قوت آن به حساب می آید.اما آنچه به عنوان دیالوگ های کمدی در فیلم به کار رفته است بیش از آن که بار محتوایی خنده داری داشته باشد شوخی هایی دم دستی و تا حدی هم تکراری هستند. همچنین بسیاری از موقعیت های کمیک کار واقعاً کهنه و تکراری اند و بخش های عاشقانه ی کار هم حقیقتاً ساده انگارانه.استفاده از فرهنگ قومی شهر رامیان و افسانه ی پریدن در چشمه که نشانی از مرد بودن و قدرت است در فیلم درآمده و اساساً انتخاب شهرستان به عنوان محل اصلی وقوع رویدادها انتخابی هوشمندانه است اما اگر بازیگران از لهجه ی آن خطه استفاده ای حتی کمرنگ می کردند باورپذیری موقعیت مکانی برای مخاطب بیش تر می شد.اگر «زاپاس» را در قیاس با آثار تلویزیونی هم ژانرش مورد بررسی قرار دهیم قطعاً با اثری ایده آل مواجه خواهیم بود اما به باور من در سینمای فعلی ایران که بیشتر فیلم ها دست به نوگرایی می زنند و سالانه بسیاری از کارگردانان تازه نفس یا حتی قدیمی سینما مخاطب را با آثار متفاوت خود غافلگیر می کنند، فیلمی در حد و اندازه «زاپاس» تا چه حد خواهد توانست نظر مثبت مخاطب را جلب کند؟ آیا این ساده گرایی، مناسب مدیوم سینما هست؟ آیا قرار گرفتن «زاپاس» در بخش سودای سیمرغ جشنواره و در کنار فیلم های بسیار خوب سال گذشته کمی عجیب و غریب نبود؟ به هر حال «زاپاس» را می توان به عنوان فیلمی جمع و جور پذیرفت و تا پایان آن را تماشا کرد و سرگرم شد اما انتظار بیشتری نباید داشت.
کارگردان فیلم زاپاس
برزو نیک نژاد متولد 1354 در گرگان است. از جمله فیلم های او: -«ناخواسته» -«زاپاس» -«لونه زنبور»
امیر جعفری، ریما رامین فر، احمد مهرانفر، شبنم مقدمی، الناز حبیبی، جواد عزتی، ماهان نصیری
ساير عوامل فیلم زاپاس
- کارگردان: برزو نیک نژاد
- فیلم نامه نویس: برزو نیک نژاد
- مدیر فیلمبرداری:مسعود سلامی
- آهنگساز: احسان بیرق دار
مشخصات فیلم زاپاس
- ژانر :کمدی، خانوادگی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 5.2 از 10