درباره کتاب ابن مشغله
کتاب ابن مشغله را می توان گفت که به نوعی زندگی نامه نادر ابراهیمی است اما نه آن چنان که خاطرات روز مره اش را ثبت کند بلکه حول محوری خاص که اشتغال است نوشته شده است. محور اصلی کتاب مشاغلی است که ابراهیمی از دوران کودکی تا بزرگسالی اش تجربه کرده و این تجربیات خود را به قلم تحریر در آورده است. در خاطرات ابراهیمی قهرمان داستان خودش است و این خاطرات را به گونه ای دراماتیک و جذاب بیان کرده. ویژگی دیگری هم که دارد این است که ابراهیمی توانسته ابعاد شخصیتی که از خودش ساخته را نیز توصیف کند. زندگی نامه داستانی ابراهیمی نه آنقدر داستانی است که از واقعیت دور شود و نه آنقدر واقعگرایانه است که خواننده از آن خسته شود. هنر ابراهیمی در ایجاد تعادل بین این دو صفحه ترازوست.
خلاصه کتاب ابن مشغله
کتاب ابن مشاغل حکایت یک زندگی سخت و پر فراز و نشیب است، حکایت کودکی که از همان دوران کودکی اش در پی کسب درآمد و امرار معاش است، کودکی که پدر و مادرش جدا می شوند و هردو دوباره ازدواج می کنند و زیر سایه پدر خوانده ای مهربان بزرگ می شود. از مکانیک و کارگری گرفته تا کار های هنری مثل نقاشی، همه و همه را انجام می دهد حتی در دانشکده حقوق درس می خواند و باز از آن جا به دانشکده ادبیات می رود اما هیچ یک شبیه به آن رویایی را که در سرش پرورانده نیست.
درباره نویسنده کتاب ابن مشغله
نادر ابراهیمی (زاده ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران – درگذشته در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۸۷، تهران)، داستان نویس معاصر ایرانی بود. او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینه های فیلم سازی، ترانه سرایی، ترجمه، و روزنامه نگاری نیز فعالیت کرده است. ابراهیمی، همراهِ بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از اندک شمار سخنوران ایرانی به شمار می رود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده بوده اند. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید. نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگ ها و ترانه هایی برای آن ها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین مؤسسه غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایران شناسی را تأسیس کند؛ که هزینه و زحمت های فراوانی برای سفر، تهیه فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آن ها صرف کرد؛ ولی چنان که باید، شناخته و به کار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد.
قسمتی از کتاب ابن مشغله
آن روزها که پدر می گفت: «می خواهیم آب حوض را بکشیم. آب حوضی سه تومان می گیرد. تو همان سه تومان را می گیری بکشی؟» و من، بلافاصله لخت می شدم و سطل کهنه ی پر از سوراخ را می گرفتم دستم و می پریدم توی حوض و آن آب را که رنگ سبز تیره داشت، می ریختم توی باغچه یا آب رُوِ باریک کنار حوض، مراقب ماهی های سرخ و خاکستری هم بودم و تَهاب را از اَلَک سیمی رد می کردم و ماهی های مضطربِ معلّق زنِ جان بر کف را می گرفتم و می انداختم توی طشتِ آب روشن، و زندگیِ تندِ آمیخته به ناباوری شان را می نگریستم و گاه در تهِ حوض، در لابه لای لجن ها، چیزی را می یافتم که مدّت ها پیش گم کرده بودم.
ده دوازده سال بیشتر نداشتم هرگز گمان نمی کردم که این در طبیعت من باشد که هر شغلی را (اگر شرافتمندانه اش بدانم) بلافاصله بپذیرم و به این که از من بر می آید یا نمی آید اصلاً فکر نکنم؛ و گمان نمی کردم که نتوانم در هیچ شغلی آنقدر دوام بیاورم که لااقل یک بار یک درجه ترفیع بگیرم و لذّت اضافه حقوق و تعویض رتبه را حس کنم و مژده ی افزایش و «ترقّی» را به خانه ببرم و چون بوی آوازهای خوش و صدای گُل در خانه پخش کنم…
شناسنامه کتاب ابن مشغله
- نویسنده:نادر ابراهیمی
- انتشارات: روزبهان
- تعداد صفحات:112
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد