ساعدنیوز
ساعدنیوز

معرفی کتاب آخرین کلکسیون اثر جین مکین

  چهارشنبه، 30 شهریور 1401   زمان مطالعه 5 دقیقه
معرفی کتاب آخرین کلکسیون اثر جین مکین
لیلی زنی‌ست که شوهرش را به تازگی از دست داده و به طور غیرمنتظره‌ای در سفرش به پاریس درگیر رقابت تنگاتنگِ مابین دو طراح لباس، کوکو شنل و السا اسکیاپارلی، می‌شود. در ادامه به بررسی این کتاب می پردازیم.

درباره جین مکین

رمان نویس و عضو انجمن عتیقه شناسی آمریکا، جین مکین (Jeanne Mackin) فارغ التحصیل رشتۀ انگلیسی از کالج ایتاکاست و مدرک نویسندگی خلاقش را از کالج بنینگتون گرفته است. وی علاوه بر کتاب «آخرین کلکسیون رمانی درباره ی السا اسکیارپارلی و کوکو شنل»، خالق رمان ها تاریخی دیگری نظیر The Beautiful American و A Lady of Good Family نیز هست.

جین مکین

درباره کتاب آخرین کلکسیون

اگر ناگهان و بر حسب تصادف میان دو جبهه ی قدرقدرت قرار بگیرید، چگونه خود را از مهلکه نجات خواهید داد؟ نویسنده در کتاب آخرین کلکسیون، رمانی درباره ی السا اسکیاپارلی و کوکو شنل (The Last Collection; A Novel of Elsa Schiaparelli and Coco Chanel)، در فرانسه سال 1938، ما را درگیر رقابت میان دو نابغه می کند. دو طراح لباس مشهور، موفق، و تاثیرگذار: کوکو شنل و السا اسکیاپارلی. ذائقه هر دو هنرمند در طراحی لباس متفاوت است. هر دو به دنبال جذب مشتری بیشتر و پیشی گرفتن از یکدیگرند. اختلاف شان در رفتار، سیاست کاری، و طراحی از هیچ چشمی پنهان نیست. لباس های شنل کلاسیک، برازنده، و کاربردی اند. درحالی که لباس های اسکیاپارلی را ترکیب های جسورانه، تجربی، و غیرمعمول تشکیل می دهند. معلم هنر آمریکایی، لیلی ساتر، به دعوت برادرش، چارلی، به فرانسه سفر می کند تا مگر اندکی از اندوه ازدست دادن همسرش فاصله بگیرد. به محض رسیدن، با دوست دختر چارلی، آنیا، دیدار می کند؛ دختری که اسیر ازدواجی بدون عشق است. چارلی به لیلی پیشنهاد می دهد برای خودش لباسی از مغازه ی کوکو شنل انتخاب کند. گرچه خواهرش طراحی های اسکیاپارلی را ترجیح می دهد و از او لباس می خرد. استقبال مردم پاریس از طراحی های اسکیاپارلی پس از خرید لیلی سیر صعودی می یابد و لیلی به واسطه ی چارلی و آنیا چشم به دنیایی می گشاید که صاحب منصبانش نه با شمشیر و تفنگ، که با پارچه و قدرت آفرینش شان جدال می کنند؛ دنیای طراحان لباس. جین مکین (Jeane MacKin) در رمان آخرین کلکسیون به خوبی فضای سیاسی فرانسه را وارد ماجرایی می کند که پیرامون دو زن هوشمند، سرسخت، تلاشگر و در دنیای شگفت انگیز و رنگارنگ مُد در جریان است. حزن و وحشت رسوخ یافته در جای جای شهر پاریس در سرتاسر رمان به وضوح قابل لمس است. همین موضوع لایه ای از تنش و تلخی را نیز به قصه می افزاید.

نکوداشت های کتاب آخرین کلکسیون، رمانی درباره ی السا اسکیاپارلی و کوکو شنل

  • نگاهی شگفت انگیز به رقابت دو طراح نابغه، در وانفسای تهدید آلمان برای حمله به فرانسه. مکین با قلم شیوا و تکان دهنده اش، رقابت پرتنش کوکو شنل و السا اسکیاپارلی را در رمانی که هواداران ماجراهای تاریخی را به وجد خواهد آورد، هوشمندانه به تصویر کشیده است. (نویسنده کتاب پرفروش نیویورک تایمز، هیزل گینور)
  • ماجرایی عمیق از دورانی میخکوب کننده، خطیر، و شگرف در پاریس. مکین شنل و اسکیاپارلی را به زیبایی تمام به تصویر می کشد. (She Reads)

در بخشی از کتاب آخرین کلکسیون می خوانیم...

اسکیاپ از جست وجو برای آفریدن لباس هایی که هم جالب باشند، هم کاربردی، منصرف نشده بود. او می خواست به راهش ادامه دهد. هرچند کوکو به متوقف کردن کامل تولید خود فکر می کرد. وقتی قرار بود برای امتحان چند لباس به بوتیک کوکو بروم، یادداشتی برایم فرستاد. «اگه فرانسه وارد جنگ بشه، فایده ش چیه که کلکسیون جدید رو طراحی کنم؟» او می دانست که من در خانۀ اسکیاپ زندگی می کنم. هیچ چیز در پاریس پوشیده نبود. اسکیاپ برای جلوگیری از مقاومت من، خدمتکاری را برای بسته بندی وسایل و وانتی برای حمل لوازم نقاشی ام فرستاده بود. کوکو پالتوی زمستانی باشکوهی از پشم سیاه و سفید خز سمور نشانم داد. «زن احمق فراموش کرده قبل از رفتن این رو هم ببره. توی میامی زندگی می کنه. فکر نکنم حالا بهش احتیاج داشته باشه.» آن را پوشیدم و کوکو برای اینکه مرا بهتر ببیند، عینک طرح لاک پشتی اش را به چشم زد. پالتو خیلی کوتاه و گشاد بود، اما پارچۀ زیادی در لبه بود که با آن می شد قدش را بلند کرد و درزها را تو داد. کوکو گفت: «سود ازت نمی گیرم. این زمستون به چیزی گرم احتیاج داری.» هنوز پالتوی پشم قدیمی خود را می پوشیدم که زمانی به رنگ آبی تیره بود و حالا رنگش رفته بود و به بنفش می زد. سر آستین چپش هم نخ نما شده بود. گفتم: «اگه یقۀ خزش رو برداری، می تونم پولش رو بدون سود بدم.» کوکو گفت: «اون هم هدیۀ دیرشدۀ کریسمس باشه.» اسکیاپ با دیدن من در آن پالتو خندید و گفت: «بهتر بود به من می گفتی که به پالتوی جدید احتیاج داری! شبیه عاقله زن های بورژوا شدی. اگه باید بپوشیش...» من به مخالفت برخاستم. «خیلی گرمه.» اسکیاپ یک جفت دستکش چرم صورتی با گلدوزی اسب های سیرک به من داد و گفت: «... اگه می خوای اون رو بپوشی، این دستکش ها رو باهاش دستت کن.» با پشم سیاه و سفید زیبا به نظر می آمد و کوکو هم می دانست دستکش های اسکیاپ را با پالتوی او می پوشم. شب سال نو با مهمانی ها شروع شد و ادامه پیدا کرد.

فهرست مطالب کتاب

  • بخش اول: آبی
  • بخش دوم: قرمز
  • بخش سوم: زرد
  • یادداشت نویسنده
  • قدردانی

شناسنامه کتاب آخرین کلکسیون

  • نویسنده: جین مکین

  • مترجم: سایه صادقی

  • زبان: فارسی
  • ناشر چاپی: نشر چترنگ
  • تعداد صفحات: 243
  • موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
  • نسخه الکترونیکی:دارد
  • نسخه صوتی : ندارد

اگر به رمان های تاریخی و موضوعاتی نظیر جنگ، فمنیسم و دنیای مد و فشن علاقه مند هستید، کتاب آخرین کلکسیون را دوست خواهید داشت. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
رهبر معظم انقلاب: از وقتی که رهبر شده‌ام آجیل نخوردم؛ چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند! (518 نظر) داریوش ارجمند: زنی که وزنه برداری می کند نه رَحِم دارد و نه تخمدان ریش درآورده نه می‌تواند شوهر کند و نه می‌تواند بچه داشته باشد! (256 نظر) 10 اقدامِ منجر به گرانی در 100 روز (255 نظر) 10 ایده تبلیغات مؤثر برای کسب‌وکارهای کوچک (246 نظر) (تصاویر) سفر به عصر قاجار؛ منظره‌های «کلاردشت»، 158 سال قبل (244 نظر) مهران مدیری: من رفتم مسافرت و بهترین هتل اون شهر رو پیدا کردم ولی من رو نشناخت و گفت اتاقامون پُره، من هنوزم که هنوزه فکر میکنم دارم خواب میبینم+ویدیو (220 نظر) الهام چرخنده: من برای همه کسانی که کتکم زدند، باعث بیماری قلبی شدند نفرین ندارم اما الهی که به درد من دچار بشید+ویدیو (90 نظر) مازیار لرستانی: ای کاش به جای روز زن و روز مرد، روز شرف و انسانیت داشتیم+عکس (70 نظر) بهاره رهنما: من کاهل نماز بودم که بعد از شرط گذاشتن همسر دومم درباره نماز خواندن الان نمازم را میخوانم و دیگه کاهل نماز نیستم (64 نظر) رونالدو: برای اولین بار جورجینا را برای شام دعوت کردم متعجب بود چون باورش نمی شد که به جای اتوبوس با بوگاتی به خانه برمی گردد+فیلم (61 نظر) شعرخوانی زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب: ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه های پرعصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من+ویدیو (52 نظر) تعجب بازیگر مطرح ترکیه با دیدن خونه زندگیِ شاه‌نشین پوریا پورسرخ، آرش سریال کیمیا+ ویدیو/ میزبانی درجه یک در خانه‌ای درجه یک👌 (44 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی با طراحی سینما در توالت خانه اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (41 نظر) پریناز ایزدیار؛ هرچقدر هم شلوغ باشم بازم وقت دارم که به ازدواج فکر کنم، شرایط خانواده‌مون این مدلی نیست که ازدواج حتما باید سنتی باشه یا نباشه، ولی خودم دوست دارم همسرم رو انتخاب کنم (39 نظر) مهران مدیری: شایعه نیست؛ هواپیمای شخصی دارم سوئیچ رو هم دادم به بچه‌های پشت صحنه! / برشی از برنامه تلویزیونی جذاب «دورهمی» با اجرای بی‌نظیر مهران مدیری (39 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
منتخب روز   
جریمه سنگین قهرمان سرشناس به خاطر دست درازی به یک زن 5 منطقه گردشگری پاییزی اطراف تبریز/ جون میدن واسه گرفتن عکسهای جذاب پاییزی قتل در پارک قیطریه بخاطر متلک انداختن به نامزد مقتول مهران مدیری: بدترین 4 سال زندگیم حتی پول نان و پنیر نداشتم! پسرم فرهاد از گرسنگی بیهوش شد/عین جنازه شده بودم عوضش الان بادیگارد دارم+فیلم حضور پرانرژی قهرمانان جوکر، ناهید مسلمی و عمو رشید در وی‌آی‌پی کنسرت سهراب پاکزاد/ یویو گفتن ناهید مسلمی رو وسط کنسرت از دست ندید👌 می‌گویند پزشکیان برف تهران را هم نخواهد دید! / تأخیر در پرداخت یارانه پاس گل به مخالفان دو آتیشه رئیس جمهور بود دورهمی پارسا پیروزفر و پریناز ایزدیار در یک کافه شیک و دلباز/ دو بازیگر خوش استایل و دوست‌داشتنی در یک قاب هدیه‌ دست‌ساز مادران سرزمین آفتاب، سیستان و بلوچستان به مسعود پزشکیان+ویدیو استفاده از ویروس کووید 19 برای مبارزه با سرطان! تب دنگی خطرناک شد؛ شیوع در جنوب شرقی ایران! سردار آزمون: وقتی دو تا گل میزنیم فکر میکنیم بازی رو بردیم و این ایراد بزرگ ماست/ناراحتی سردار آزمون بعد از بازی با قرقیزستان جزئیات پرونده آزار و اذیت دختر 16 ساله مشهدی از طرف 2 برادر ناتنی و پناه بردن او به کلانتری / از چند سال قبل که 2 برادر ناتنی ام به مصرف شیشه اعتیاد پیدا کردند مدام مرا کتک می زدند...