درباره کتاب دارالمجانین
بی شک اگر با آثار جمال زاده آشنایی داشته باشید، خواهید فهمید که این اثر تفاوت هایی با سایر نگارش های وی دارد. دارالمجانین از داستان سفر جمال زاده به ایران شروع می شود. اما در ادامه با شیوه ای بسیار زیرکانه و خاص این نویسنده، ما را وارد دنیایی جدید می کند.او به تازگی از سفر فرنگ برگشته است. (این تکنیک برگشتن از سفر فرنگ را قبلا در رمان سر و ته یک کرباس نیز استفاده کرده است.) نزد دوست قدیمی پدرش می رود که کتاب فروش است. از توصیفات زیبا و ظریف مخصوص او که بگذریم، داستان به جایی می رسد که ورق پاره هایی را از زنی خریداری می کند. ورق پاره هایی که از یک دیوانه خانه به دست زن رسیده است. داستانی پیچیده و جذاب و فلسفی در این اوراق نقل شده که در ادامه کتاب، نقل از راوی آن اوراق است.
خلاصه کتاب دارالمجانین
یکی از قهرمانان این کتاب دیوانه ای است به نام هدایتعلی خان که در دارالمجانین اسمش را «مسیو» گذاشته اند. انتشار این کتاب، چهار یا پنج سال پس از چاپ «بوف کور»، بحث و جنجال بسیاری در محافل ادبی تهران به پا کرد. جمالزاده در داستان خود کنایه و تعریض بسیاری به «بوف کور» صادق هدایت زده است. داستان در مورد پسرک یتیمی است که در خانه عموی ثروتمند و خسیس اش زندگی می کند و عاشق دختر او بلقیس می شود؛ اما عمو پسر را از خانه می راند. در این بین ماجراهایی اتفاق می افتد که پسر ترجیح می دهد خودش را به دیوانگی بزند تا در دیوانه خانه بستری شود.
درباره نویسنده کتاب دارالمجانین
سید محمدعلی موسوی جمال زاده اصفهانی (۲۳ دی ۱۲۷۰ در اصفهان – ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی بود. او را پیشتاز قصّه نویسی معاصر، پدر داستان کوتاه در زبان فارسی و آغازگر سبک واقع گرایی در ادبیات فارسی می دانند.او نخستین مجموعهٔ داستان های کوتاه ایرانی را با عنوان یکی بود و یکی نبود در سال ۱۳۰۰ در برلین منتشر ساخت.جمال زاده در سال ۱۹۶۵ نامزد جایزه نوبل ادبیات شد. او و زین العابدینرهنما و حسین قدس نخعی و ابوالقاسم اعتصام زاده تنها چهار فارسی زبانی هستند که آکادمی سوئد نامزد این جایزه اعلام کرده است – و هیچ یک جایزه را نبرده اند. وی در سال ۱۹۶۹ نیز در یک قدمی جایزه بود.داستان های وی انتقادی (از وضع زمانه)، ساده، طنزآمیز و آکنده از ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه است.وی در سال ۱۳۷۶ در ۱۰۵ سالگی در یک آسایشگاه سالمندان در ژنو، سوئیس درگذشت.
قسمتی از کتاب دارالمجانین
توی دکان میرزا محمود کتابفروش نشسته بود که پیرزنی تعدادی کتاب برای فروش آورد. شوهر پیرزن به اتهام دزدی از دارالمجانین اخراج شده و از ترس بازخواست متواری است. جمالزاده کتابی از پیرزن می خرد. پیرزن به جای سه عباسی طلب جمالزاده، کاغذهای دست نویس لوله کرده ای به او می دهد. جمالزاده بعد از مدتی به سراغ کاغذهای دست نویس می رود، شروع به خواندن می کند و رمان دارالمجانین آغاز می شود.
شناسنامه کتاب دارالمجانین
- نویسنده: جلال آل احمد
- تعداد صفحات:927
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد