درباره کتاب فال خون
کتاب فال خون اثر داوود غفارزادگان به صورت مستقیم به جنگ نمی پردازد بلکه موقعیت های تراژیک انسان را در جنگ در موقعیت های متفاوت به تصویر می کشد.در نقد «کتاب ماه ادبیات، شماره ۱۴۶» بر این اثر آمده است: فال خون به دلیل نگاه ویژه و جدید به مقوله جنگ ایران و عراق، به جای پرداخت مستقیم به درگیری ها و مسائل جنگ بر روی موقعیت فردی انسان درحال جنگ و جایگاه او در صحنه های نبرد اشاره دارد. در سال ۲۰۰۸ میلادی، انتشارات تگزاس این اثر را با عنوان Fortune told in blood و با ترجمه محمدرضا قانون پرور، به انگلیسی منتشر کرد.
خلاصه کتاب فال خون
در این رمان سرباز و ستوانی عراقی به منطقه ای کوهستانی در شمال شرقی عراق مأمور می شوند. عراق قصد دارد جبهه جدیدی در این منطقه باز کند. به همین سبب این افراد برای دیدبانی و تعیین وضعیت نیروهای ایرانی به منطقه فرستاده شده اند. سرباز، فردی درون گرا و مغموم است. او پیش از این در مناطق دیگری نیز جنگیده است و خاطرات تلخی از آن زمان به یاد دارد. تصویر کشتگانی که در آبراه های هور افتاده اند و موش هایی که همه جا در کمینند تا اجساد مردگان را غارت کنند، کابوس خواب و بیداری اوست. در مقابل، ستوان سرزنده و شوخ طبع است. جثه لاغری دارد اما با این حال اهل شوخی و مزاح است. گویا به مرگ نمی اندیشد. سرباز و ستوان راه سخت کوهستانی را در شرایطی که زمین از برف پوشیده شده است طی می کنند. سرباز چون ستوان را برخلاف خود می بیند و او را بی اعتنا به دلهره های مرگ می یابد در موردش تردید می کند.سنگر دیدبانی که این دو به آن مأمور شده اند در بالای قله ای قرار دارد که مشرف به منطقه ای وسیع است. آن سوی قله پرتگاه بلندی است که عبور از آن آسان نیست. آن سوتر خانه های عشایری و مردمانی زندگی می کنند که گه گاه در میانه داستان، چهره های مبهمی از آنها به دید سرباز می آید.
درباره نویسنده کتاب فال خون
داوود غفارزادگان متولد ۱۳۳۸ اردبیل- داستان نویس ایرانی است. بیش از سه دهه داستان هایی با موضوعات متنوع و برای مخاطبان متنوع نوشته است. جایزهٔ ۲۰ سال ادبیات داستانی (بزرگسالان) به خاطر اثر ارزش مندش ماسه نفرهستیم به او تعلق گرفت. وی یکی از مؤثرترین نویسندگان در عرصه ادبیات کودک و نوجوان است. نشان طلایی از جشن وارهٔ بزرگ برگزیدگان ادبیات کودک ونوجوان (انجمن نویسندگان کودک ونوجوان)به عنوان یکی از بهترین داستان نویسان دو دهه از جوایز دیگر اوست.رمان فال خون او توسط پروفسور قانون پرور ترجمه و در دانشگاه تگزاس آمریکا چاپ شده است. همچنین از این نویسنده تک قصه هایی به زبان های دیگر ترجمه شده است.
قسمتی کتاب فال خون
جرئت نداشت برگردد داخل سنگر. ایستاده بود بیرون و از سرما می لرزید. باورش نمی شد ستوانیار را کشته باشد. همه چیز ناگهانی اتفاق افتاده بود. ستوان پشت سر هم سیگار می کشید و در باریکه راه میان برف ها قدم می زد. صورتش از شکل افتاده بود و موهایش آشفته بود. جای کبود انگشت های ستوانیار روی گردن باریک و سرخش پیدا بود. زمان سخت می گذشت. حساب وقت از دستش در رفته بود. دهانش تلخ بود و دیگر میل به سیگار کشیدن هم نداشت. پابه پا می شد و سعی می کرد نگاهش با نگاه ستوان تلاقی نکند. شب نزدیک بود و اگر همان طور بیرون می ایستادند، خون در رگ هایشان یخ می بست. ستوان اصلاً توجهی به او نداشت. برف زیر پایش کوبیده شده بود و مثل فلز صیقل خورده ای برق می زد. هر چند دقیقه یک بار به سرفه می افتاد. دست به گردن، روی شکم تا می شد و خلط پر از خون را تف می کرد روی برف ها. از دهانۀ سنگر نگاه کرد. فانوس خاموش شده بود. اما در تاریک روشنای داخل، پاهای بزرگ و بی حرکت ستوانیار با شلوار زیتونی پیدا بود. فکر کرد باید کاری بکنند. ستوان که کنارش رسید، نگهش داشت. ـ دست خودم نبود. نمی دانم چطور شد. نگاه ستوان گیج و ناباور بود و طوری بود که انگار از چیزی خبر ندارد.
شناسنامه کتاب فال خون
- نویسنده: داوود غفارزادگان
- انتشارات:سوره مهر
- تعداد صفحات:65
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد