درباره کتاب حاشیه نشین های اروپا
این کتاب شامل ۱۲ داستان کوتاه می باشد که داستان حاشیه نشین های اروپا بلندترین داستان آن است. کوتاه ترین داستان این کتاب با عنوان «یک داستان بسیار بلند تراژدیک» فقط چند کلمه است:
یک مرد…
یک زن…
دو جور تنهایی…
تقریبا همه داستان های کتاب شامل مفاهیم هویتی هستند که در برخی از آن ها مسائل دیگری هم گنجانده شده است. در داستان اول کتاب مفهوم تنهایی و در حاشیه بودن به خوبی به نمایش گذاشته شده است. داستان حاشیه نشین های اروپا درباره یک پناهنده کرد است که در دانمارک زندگی می کند. او از وطن خود دور افتاده است و حالا هرچقدر هم زندگی خوبی داشته باشد و هرچقدر آدم های مختلف را در کنار خود داشته باشد باز هم احساس تنهایی می کند. در ادامه شخصیت اصلی این داستان در قطار با پیرزنی همکلام می شود که بحث و گفتگوی پرمغز آن ها درباره تنهایی بسیار خواندنی است. در این داستان متوجه می شویم که تنهایی در هر جایی ممکن است گریبانگیر شما باشد. چه در دانمارک زندگی کنید و چه در دانمارک پناهنده باشید.در کتاب حاشیه نشین های اروپا درد و رنج نیز تقریبا در همه داستان ها موج می زند. داستان جوانان و مردمی که هرچقدر تلاش می کنند نمی توانند زندگی واقعی را تجربه کنند و همواره در حاشیه و درگیر مسائل فرعی هستند. درگیر جنگ، درگیر ظلم حکومت، درگیر تنهایی در کشوری که وطن آن ها نیست و درگیر موارد مختلف دیگر. مانند کتاب های بختیار علی که در آن مشکلات مردم کرد به خوبی بازتاب داده شده است، فرهاد پیربال نیز در این داستان های کوتاه به دردهایی اشاره می کند که هنوز هم وجود دارند.سبک داستان های این کتاب بسیار متفاوت است و در برخی از آن ها نویسنده داستانی پیش روی شما قرار می دهد که با دنبال کردن سرنخ ها پایان های متفاوتی در کار خواهد بود. می توان گفت داستان های کتاب شبیه خود نویسنده هستند، داستان هایی جنون آمیز که رگه هایی از تمسخر هم در آن دیده می شود. اگر با شخصیت فرهاد پیربال آشنا باشید بدون شک مطالعه این کتاب برای شما دوچندان جذاب خواهد بود. پیشنهاد می کنم اگر به ادبیات کردی علاقه دارید، داستان های کوتاه این کتاب را از دست ندید.فهرست کامل داستان های این کتاب عبارت است از: حاشیه نشین های اروپا / فراری / لامارتین / پناهنده / یک داستان بسیار بلند تراژدیک / سیب زمینی خورها / شیزوفرنی / کشته شدن سربازی ترک در زاخو / بیابان / داغ پشت دستم / آوارگان / پروفسور جبریل.
خلاصه کتاب حاشیه نشین های اروپا
داستان هایی که از داستان های اولیه این نویسنده هستند به شرایط کردها در عراق برمی گردد و تحت تأثیر حکومت بعث و فشارهایی که به کردها وارد می شد، است. فضای جنگ عراق و ایران، ستمگری حکومت بعث و فشار زیادی که به سربازان و جوانان کردی که برای این رژیم نمی جنگیدند و علیه حکومت بعث بودند از ویژگی های داستان های اولیه فرهاد پیربال است.بخش دیگری از داستان های این مجموعه به تجربه زندگی کردها و یا به طور کل افراد شرقی که در اروپا زندگی می کنند، می پردازد. همان طور که از عنوان کتاب «حاشیه نشین های اروپا» پیداست، بحث هویت از مفاهیم اصلی کتاب است؛ افرادی که در اروپا زندگی می کنند و یا پناهندگی گرفتند اما واقعا در بطن جامعه نیستند و در حاشیه قرار دارند.روابط انسانی، عشقی شان با غربی ها متفاوت است و به لحاظ شرایط روحی روانی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند. احساس دوگانگی و بیگانی با هویت خود را دارند.
درباره نویسنده کتاب حاشیه نشین های اروپا
فرهاد پیربال نویسنده، شاعر، نقاش و فعال سیاسی کردی در سال ۱۹۶۱ در شهر اربیل به دنیا آمد. وی تحصیلاتش را در زمینه ادبیات کردی در دانشگاه صلاح الدین اربیل به پایان رساند و سپس راهی دانشگاه سوربن فرانسه شد و تحصیلاتش را در زمینه ادبیات کردی و ایرانی ادامه داد. وی پس از بازگشت به کردستان عراق در سال ۱۹۹۴ بنیاد فرهنگی شرف خان بدلیسی را بنا نهاد.پيربال بيش از ٨٠ كتاب را نوشته است.پس از چند سري ماجرا و مشكلاتي كه دكتر فرهادپيربال برايش پيش آمد،به يوسف كردستان شناخته شد.كسي كه براي استقلال ذهنيت مردم كردستان بسيار در تكاپو و كوشش است.
درباره مترجم کتاب حاشیه نشین های اروپا
مَریوان حَلَبچه ای (به کُردی: مه ریوان ههڵه بجه ای) از نویسندگان و مترجمان کرد عراقی است که به کردی سورانی می نویسد. به وی لقب سلمان رشدی کردستان داده اند. کتاب معروفی از او به نام «سکس و شرع و زن در اسلام» باعث شده تا اسلام گرایان فتوای کشتن او را صادر کنند. سازمان های بین المللی حقوق بشر این فتوا را محکوم کرده اند.مریوان حلبچه ای از مردم شهر حلبچه است و در هنگام بمباران شیمیایی حلبچه عراق به همراه خانواده اش صدمه دیده بود.مریوان حلبچه ای نویسنده کتاب سکس و شرع و زن در تاریخ اسلام معمولاً با فرد دیگری به همین نام که مترجم فارسی به زبان کُردی و برعکس است اشتباه می شود. مریوان حلبچه ای بیشتر در زمینه دین می نویسد و موضوع کتب و ترجمه هایش نیز در همین راستا می باشد از جمله کتابهای او می توان به: ۱ - دروازه های دین در میان زمین و آسمان ۲ - خوننامه ۳ - سکس و زن در تاریخ و شریعت اسلام و از ترجمه های او می توان به کتاب بسیار با ارزش نگرشی منتقدانه به دین اسلام از دکتر کامل النجار اشاره کرد.مریوان حلبچه ای چندین بار از طرف رهبر اسلامگرایان کردستان عراق معروف به «ملا کریکار» به خاطر نوشته هایش مورد تهدید قرار گرفت. اما بعدها مشخص شد که این دروغی بیش نیست و از طرف دادگاه نروژ این اتهام رد شد.
قسمتی از کتاب حاشیه نشین های اروپا
روزنامه ها میگن: آمار خودکشی ها به علت تنهایی، در سوئد نسبت به تمام اروپا بیش تره اما من فکر می کنم این آمار این جا خیلی زیاده این جا تو سرزمین ما. هرچی باشه این حال و روز همه اروپاست، نه فقط دانمارک و سوئد. با این اختلاف که تراژدی تنهایی دانمارک پررنگ تره. (کتاب حاشیه نشین های اروپا – صفحه ۱۱)
هنرمند باید خودش زنگ خطر رو به صدا در بیاره و از تراژدی ها ما رو مطلع کنه. (کتاب حاشیه نشین های اروپا – صفحه ۱۲)
همه تنهاییم، هر کدوم از ما دلمون برای چیزی و کسی تنگ شده. هر کدوم چیزی و کسی رو کم داریم. (کتاب حاشیه نشین های اروپا – صفحه ۱۵)
داستان فراری
همیشه از دست خودم گریزانم. حس می کنم جسارت هیچ کاری را ندارم، دیگر نمی توانم از خوشی ها و زیبایی های زندگی هیچ لذتی ببرم، نه توی وطن نه توی اروپا. من و نسل من، جوان های بخت برگشته و بیچاره ای هستیم که قربانی روزگار خودمان شده ایم. (کتاب حاشیه نشین های اروپا – صفحه ۲۷)
داستان بیابان
در آن اتاق تاریک و نمور داشتم دق می کردم. از درز در بیرون را تماشا می کردم. به مادرم فکر می کردم، به خواهر کوچولوی زیبایم، می ترسیدم حالا که من حالا که من تو این اتاق سلول مانند اسیر شده بودم، خانواده ام را سوار کامیون نظامی کنند و آن ها را به طرف ایران یا مرز اردن کوچ بدهند و تا ابد نتوانم آن ها را ببینم. (کتاب حاشیه نشین های اروپا – صفحه ۷۴)
داستان داغ پشت دستم
هنوز هم به یاد دارم زیر لحاف پاره ام، چطور با ذلت در تنهایی گریه می کردم. خیلی وقت ها زمانی که قوم و خویش ها، خانواده عمویم یا دخترخاله هایم، آن هایی که به کاخ و طلا، خانه و زیبایی خودشان افتخار می کردند، وقتی مهمان مادر بیچاره ام می شدند، خوب به یاد دارم، چطور از ورای شوخی هایشان به روح بلورینم سنگ می زدند، یادم مانده که به مادرم می گفتند: «هیچ دختری پیدا نمیشه که با پسرت ازدواج کنه!» (کتاب حاشیه نشین های اروپا – صفحه ۸۶)
شناسنامه کتاب حاشیه نشین های اروپا
- نویسنده: فرهاد پیربال
- ترجمه: مریوان حلبچه ای
- انتشارات: ثالث
- تعداد صفحات: ۱۰۰
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد