معرفی کتاب رونوشت،بدون اصل اثر نادر ابراهیمی

  چهارشنبه، 03 آذر 1400   زمان مطالعه 6 دقیقه
معرفی کتاب رونوشت،بدون اصل اثر نادر ابراهیمی
انگار که با انگشت کوچک زنانه اش به در می زند و اجازه ی ورود می خواهد. در انتظار هیچکس نیستم. توی رختخواب غلتی می زنم و به در نگاه می کنم. باز، چند ضربه ی آرام. آدمی تا این حد مبادی آداب – که در را بی اجازه باز نمی کند- با من کاری ندارد. جواب نمی دهم. آدم مودب، خفت ادب را تحمل می کند، چشمش کور...

درباره کتاب رونوشت،بدون اصل

مجموعه داستانی رونوشت بدون اصل شامل هفت داستان کوتاه از اوست. داستانهایی که در سرگشتگی انسانها در آن به عنوان سوژه اصلی است و در هرکدام از آنها به شکلی این انسان را به هر راهی در جستجوی کورسوی امیدی برای رستگاری میکشاند. داستانهایی که هرچند کوتاهند ولی تاثیر و تفکر عمیق در بطن آنها نشان از افکار عمیق نویسنده آنهاست. داستان اول او در فضایی کاملا سوریالیستی شکل میگیرد، که غریبه ای به شکلی کاملا ناگهانی و با هیبتی بسیار دور از انتظار در زندگی انسانی سرگشته وارد می شود و با او در مورد فلسفه هستی و زندگی صحبت می کند. بحث هایی که در واقع درگیریها و آشفتگی های ذهنی اوست که آزارش میدهند و گریبانش را رها نمی کنند. داستان دوم به نام کارمرگ را شاید بتوان بیانگر پس زمینه های اعتقادی و مذهبی نادر ابراهیمی است. چیزی که در سایر مجموعه های او نیز به چشم میخورد. تجربه چیزی به نام مرگ که برای همه ما ناشناخته است، در این داستان به شیوه ای بیان شده که برای انسانهایی که به ویژه از اعتقادات مذهبی کمی فاصله دارند ملموس باشد. داستان در فضایی کاملا وهم آلود و سوریال شکل میگیرد کشوری با نام نااشنا و عجیب اومیاسیکو. شخصیت اول این داستان که شاید بسیار به انسانهای امروز شبیه است و اعتقادات مذهبی در او رنگ باخته می پذیرد در یکی مراسم این سرزمین عجیب و غریب به نام کار مرگی شرکت کند. برنامه ای که در آن شخص باید چند ساعتی را به عنوان یک درگذشته نقش بازی کند و تمامی مراحل کفن و دفن را بگذراند. چیزی که ابتدا برای او به شوخی شبیه است کم کم در ذهن و تفکراتش وارد می شود و او را وارد وادی جدیدی می کند. داستان بعدی او به نام سکوت را شاید بتوان برگرفته از فضای سیاسی ملتهب آن دوران دانست. داستانی زیبا که در آن رهبر یک جنبش سیاسی محکوم به مرگ، با تخفیف مجازات به تنها دو سال سکوت کامل محکوم میشود.مجازاتی که ابتدا بسیار ساده مینماید ولی با گذر زمان تزویر دهشتناک پشت آن آشکار می شود.پایان بسیار زیبای این داستان را همواره بخاطر خواهید سپرد. داستان دیگر او او نیز علاوه بر جنبه های اعتقادی ابراهیمی به نگاه کلی او به ذات زندگی و فلسفه آفرینش دلالت میکند. جایی که نویسنده ای نقش خالق را می یابد و مخلوقش را بدون هیچ هدف و انتظار و داستانی به حال خود وا میگذارد. این داستان یکی از بهترین نمونه های داستان های کوتاه فلسفی است.قهرمانی که از او انتظار کاری در شانش نداشته باشید به کجا خواهید رسید؟ این به داستان زندگی بسیاری از انسانهای هم عصر ما شبیه نیست؟

داستانهای دیگر او را نیز می توان خواند و لذت برد و هم در دنیای پس آن که دریایی است از فلسفه غرق شد. این مجموعه داستان فوق العاده تنها داستان نیست بلکه کتابی است کاملا جهانی که برای همه انسانها آشناست چرا که سرگشتگی بحران این عصراست. بحرانی که هر کس برای آن راهی میجوید و یا نا امید از یافتن،به بیراهه میرود. بیان این سرگشتگی به قلم زیبای نادر ابراهیمی لذتی دوچندان دارد .کتابی که مطمینا نخواهید فهمید که از اولین انتشار آن چهل سال می گذرد. گویی این داستانها برای امروز نگاشته شده اند.برای امروز و امروزیان...

خلاصه کتاب رونوشت،بدون اصل

روایتی متفاوت از مفهوم زندگی و مرگ، جنگ، توهم، عشق، مبارزه، وطن خواهی و سکوت. کتاب شامل هفت داستان می باشد که هر کدام موضوعی متفاوت دارند.به موضوع هر داستان از زاویه دیگری نگاه و تعریف شده است. به عنوان مثال در داستان "کارمرگ"، راوی به شهری دعوت می شود که اصلا روی نقشه کره زمین نیست و قطاری که او را به مقصد می برد تنها یک مسافر دارد، چرا که میزبان فقط او را دعوت کرده است. مردم این کشور مراسم سنتی دارند به اسم کارمرگ (بدون کسره ر) همه باید این مراسم را انجام دهند و تا این مراسم در شناسنامه آنان ثبت نشود، اعتبار ندارند. کسی که کارمرگی می کند، تمام مراسم یک مرگ واقعی را قبول می کند و البته تحمل، از آغاز تا زمانی که سنگ بر گور بگذارند و آن شخص زمانی کوتاه در تاریکی مطلق گور بسر خواهد برد و سپس سنگ برداشته می شود و مراسم تمام. چرا که به نظر آنان، انسانِ مرگ آشنا، بی نیاز از تباه کردن روح است و راوی این مراسم را تجربه می کند.

درباره نویسنده کتاب رونوشت،بدون اصل

نادر ابراهیمی (زاده ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران – درگذشته در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۸۷، تهران)، داستان نویس معاصر ایرانی بود. او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینه های فیلم سازی، ترانه سرایی، ترجمه، و روزنامه نگاری نیز فعالیت کرده است. ابراهیمی، همراهِ بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از اندک شمار سخنوران ایرانی به شمار می رود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده بوده اند. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید. نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگ ها و ترانه هایی برای آن ها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین مؤسسه غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایران شناسی را تأسیس کند؛ که هزینه و زحمت های فراوانی برای سفر، تهیه فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آن ها صرف کرد؛ ولی چنان که باید، شناخته و به کار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد.

نادر ابراهیمی

قسمتی از کتاب رونوشت،بدون اصل

ما به عکس هایی که به دیوراهای اتاقمان می کوبیم نگاه نمی کنیم یا خیلی به ندرت و تصادفا نگاه می کنیم . ما به حضور دائم و به چشم نیامدنی آنها عادت می کنیم . عکس فقط برای مهمان است . آیا این طور نیست آقا ؟

همه ی قلب های مهربان ، واژه های مهربان در اختیار ندارند .

مراسمی که شکل یکنواخت و مضحکی از آن باقی مانده باشد، عادت است نه سنت ...

آهسته گفتم: شما مردم صبوری دارید. عجیب است که گریه نمی کنند. اومیا سیاکو گفت: کسی نمرده است. او مصرانه مرا به بن بست پرسیدن می کشید. چگونه ممکن است انسان از کنار گورستانی بگذرد که در آن صدها تابوت و هزاران سیه پوش عزادار دیده شود و هیچ کس نمرده باشد؟ من، چال ها را دیدم که شکل گور بود. اگرچه صلیب ندیدم، و قاری، و نماز جماعت، و قرآن، اما مرگ را که می دیدم. گودال ها را که می دیدم. و بیرون می آمد کنار گودال ها، بدن های پوشیده در پوشش مرگ، از تابوت ها بيرون كشيده مي شد و در دل زمين فرو نهاده مي شد.

شناسنامه کتاب رونوشت،بدون اصل


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها