درباره لوئیس سپولودا
لوئیس سپول وِدا کالفوکورا (به اسپانیایی: Luis Sepúlveda Calfucura) (زادهٔ ۴ اکتبر ۱۹۴۹ – درگذشته ۱۶ آوریل ۲۰۲۰) یک نویسنده ادبیات کودک، روزنامه نگار، فیلم نامه نویس، و کارگردان فیلم سوسیالیست اهل شیلی بود. او پس از کودتای ۱۹۷۳ شیلی ژنرال آگوستو پینوشه علیه رئیس جمهور سوسیالیست آن هنگام شیلی، سالوادور آلنده، به خاطر خیانت محاکمه شد و دو سال و نیم در زندان به سر برد اما به دلیل فشارهای عفو بین الملل آزاد شد و یکسال به طور پنهانی زندگی کرد. او سپس دوباره بازداشت و روانه تبعید شد.
درباره کتاب سایه ی آنچه بودیم
هنگامی که فردریش هایک و باقی عشاق سینه چاک نئولیبرالیسم با جمله هایی شبیه این که «دیکتاتوری لیبرال بر حکومت دموکراتیک غیرلیبرال ارجحیت دارد» درحال تطهیر «پینوشه» ها بودند، مردم در خیابان ها، کوچه ها، خانه ها، زندان ها و حتی استادیوم ها، درحال سلاخی شدن بودند تا دموکراسی بمیرد و نئولیبرالیسم زنده بماند! اگر سربازان نئولیبرالیسم در آرژانتین آدم ربایی و «ناپدید» می کردند، در اروگوئه سیاهچاله ها را بی وقفه پر می کردند، در شیلی یا در استادیوم جمع شان کرده و رگبارهایشان را به کار می انداختند یا به آن ها که خوش شانس تر بودند، حبس و تبعید را هدیه می دادند! «لوئیس سپولودا» یکی از آن خوش شانس های هوادار دولت دموکراتیک و البته کمونیست آلنده بود که توانست به مدد سازمان های حقوق بشری از حبس ابد و تبعید نجات یافته و نوشته های درخشانش را خلق کرده و به ما هبه کند. نویسنده ی «پیرمردی که داستان های عاشقانه می خواند» با کتاب «سایه ی آنچه بودیم» باز هم سراغ خاطره ی نیاکان ازدست شده رفته ولی این بار بسیار نزدیک تر به دوران ما، از مردان و زنانی نوشته که با آرمان های بزرگ و عزیزشان، زیر پوتین سربازان توحش به سایه ای از آنچه بودند تبدیل شدند! رمان سایه ی آنچه بودیم اما تلخی و دهشت نهفته در داستانش را به لایه های زیرین برده و مثل دیگر آثار سپولودا، شوخ طبعی خواستنی و دل انگیزی در تک تک لحظه ها و گفت وگوهایش جاری می کند. همین ترکیب محنت و طنّازی، خنده های سرخوشانه و اشک های ناخواسته ی توامانی را ممکن می کنند که هر خواننده ی حقیقی ادبیات خواهانشان است. از گذشته های دور، زمانی که مردم درمقابل پینوشه - رییس جمهور خودخوانده و دیکتاتور شیلی - می جنگیدند، سه دوست باقی مانده اند: کاچو، لولو و لوچو. آن ها که در جوانی خود، افرادی انقلابی و بی پروا بودند، اکنون پا به سن گذاشته اند و هیچ شباهتی به گذشته ی خود ندارند. چاقی، موهای کم پشت و مشکلات قلبی، فقط برخی از نشانه های تفاوت و دوری این سه نفر از آن روزهای افتخارآمیز است. در کتاب سایه ی آنچه بودیم (The Shadow of What We Were)، نوشته ی لوئیس سپولودا (Luis Sepúlveda)، متوجه می شویم که در این دوران طولانی، چگونه هرکدام از این سه دوست، زندگی متفاوتی را از سرگذرانده اند: کاچو و لولو با به قدرت رسیدن پینوشه به اروپا فرار کردند و زندگی جدیدی را از سر گرفتند؛ اما لوچو در وطن خود باقی ماند و تحت شکنجه، دچار مشکلات روانی و بدنی شد. اکنون آن ها، پس از سال های زیاد جمع شده اند تا آخرین عمل انقلابی خود را انجام دهند؛ اما پیش از آن، باید منتظر انقلابیِ آنارشیستی به نام «سایه» باشند که وظیفه ی رهبری آن ها را به عهده دارد. تجدید دیدار آن ها، با سخن گفتن پیرامون گذشته و اتفاقات آن مصادف شده است؛ غافل از اینکه در همین زمان، «سایه» به علت تصادف جان داده و آن ها را بی رهبر گذاشته. در این وضعیت، تکلیف آن ها چیست؟ آیا باید همچنان در انجام عمل انقلابی خود ثابت قدم باشند و یا از آن صرف نظر کنند؟ آیا آن ها می توانند بدون رهبر کاری از پیش ببرند؟ به نظر می رسد این زمان، بهترین نقطه برای یکی از آن هاست تا بتواند توانایی هایش را به دیگران ثابت کند و سازماند هی آن ها را برعهده بگیرد؛ اما چه کسی؟
در بخشی از کتاب سایه آنچه بودیم می خوانیم...
عصر روزی که دنبال نسخۀ آنلاین روزنامۀ لوموند بود، به اشتباه رفت به صفحه ای پر از تبلیغات، و میان انبوه پیشنهادهای مربوط به همۀ جنسیت ها و شغل های شناخته شده، چشمش به یک آگهی افتاد که رعشه به جانش انداخت. «ان ال ایستون ویسکاچاس. تماس بگیرید.» در کنار آن آدرس اینترنتی یک شبکۀ اجتماعی بود. روی آن کلیک کرد، ثبت نام کرد و آنچه بعد خواند بیشتر شگفت ز ده اش کرد. «اگر یکی از رفقای ستون ویسکاچاس بودید، به این پاسخ دهید. پلنگ سیاه.» خوشحال شد از اینکه فهمید لولو گارمندیا هنوز زنده است. هر دوی آن ها کمونیست های جوان را ترک کردند و به صفوف سوسیالیست ها پیوستند، و خیلی زود به قوی ترین جناح حزب، ارتش آزادی بخش ملی، ملحق شدند. گرایشی انترناسیونالیستی که هرچند مبارزۀ مسلحانه را وسیله ای ممکن برای کسب قدرت می دانست، تشخیص داد شیلی موردی خاص است، کشوری آرام در قاره ای که بوی باروت می داد. ان ال ا یِ شیلی برای حمایت از مبارزه ای که چه گوارا در بولیوی آغاز کرد، پا گرفت. بعدها، با گذشت ماه ها و سال ها، فهمیدند که آلنده و رفقای گارد ریاست جمهوری تا زمانی که مهماتشان تمام نشده بود جنگیده بودند. اگرچه با دشمنی مسلح مواجه شده بودند که صد به یک از آن ها بیشتر بود، تلفات زیادی به آن ها زدند و فقط دو مدافع لا موندا جان باختند، روزنامه نگار آگوستو اولیوارِس بهترین دوست آلنده و خود رئیس جمهور. هر دو خودکشی کرده بودند. رفقای گارد ریاست جمهوری طبق آخرین دستور آلنده خودشان را تسلیم کردند. آن ها را خلع سلاح کردند و به ارتش شیلی و شکنجه گرانش تحویل دادند که برای کنوانسیون ژنو پشیزی هم ارزش قائل نبودند. هرگز هیچ ارتشی مانند ارتش شیلی چنین حیثیت خود را لکه دار نکرده بود.
شناسنامه کتاب سایه ی آنچه بودیم
- نویسنده: لوئیس سپولودا
- مترجم: حسن مرتضوی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر خوب
- تعداد صفحات: 128
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
کتاب سایه ٔ آنچه بودیم برای تمام علاقه مندان به رمان های تاریخی جذاب خواهد بود. همچنین کسانی که به تاریخ شیلی و مبارزات آن علاقه دارند، این کتاب را بسیار خواندنی خواهند یافت. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.