درباره نیکلای گوگول
نیکلای واسیلیِویچ گوگول (به روسی: Никола́й Васи́льевич Го́голь) (۱۸۰۹–۱۸۵۲) نویسندهٔ بزرگ روس بود. گوگول بنیان گذار سبک رئالیسم انتقادی در ادبیات روسی و یکی از بزرگترین طنزپردازان جهان است. گوگول در روستای بالشیِه ساروچینتسی در ایالت پولتاوا (واقع در اوکراین) به دنیا آمد. کودکی او در املاک خانوادگیشان در دهکدهٔ واسیلیِفکا سپری شد. در ۱۸۱۸ وارد مدرسهٔ شهرستان شد و سپس در دبیرستان علوم عالی شهر نیژین به تحصیل ادامه داد. پس از پایان دبیرستان به پترزبورگ رفت و امیدوار بود بتواند در آنجا شغل دولتی نان وآب داری به دست آورد، ولی پترزبورگ این امید را برآورده نساخت و گوگول مقامی بیش از یک کارمند ساده به دست نیاورد.
درباره کتاب تاراس بولبا
تاراس بولبا یک رمان تاریخی عاشقانه است که توسط نیکولای گوگول نویسنده مطرح روس نوشته شده است. این کتاب داستان زندگی یک کازاک قدیمی تاراس بولبا ، و دو پسرش ، آندری استاپ را شرح می دهد. این پسران در آکادمی کی یف تحصیل می کنند و سپس به خانه باز می گردند ، پس از آن سه مرد به به اردوگاه کازاک ها در سچ (واقع در جنوب اوکراین) سفر می کنند جایی که به سایر کازاک ها می پیوندند و به جنگ علیه لهستان می روند و در جنگ... شخصیت اصلی یعنی تاراس بر اساس چندین شخصیت تاریخی بنا شده است و شخصیت های دیگر داستان هم آنقدر اغراق آمیز و یا گروتسک نیستند که در داستان های بعدی گوگول معمول بوده است. این داستان را می توان در متن جنبش ناسیونالیسم رمانتیک در ادبیات درک کرد ، که حول یک فرهنگ قومی تاریخی شکل گرفته است که آرمان رمانتیک را برآورده می کند. در ابتدا داستان تاراس بولبا در سال 1835 به عنوان بخشی از مجموعه داستانها منتشر شد و بعدها به خاطر اهمیت و شهرت زیادش بین مخاطبان به صورت رمان جداگانه ای به چاپ رسید. نسخه ی اولیه تفاوت های بسیار زیادی در داستانگویی اش با در مقایسه با نسخه ی بهتر شناخته شده ی آن در سال 1842 دارد. این داستان حماسی در اواسط قرن شانزدهم و اوایل قرن هفده رخ می دهد. قزاق قدرتمندی به نام تاراس بولیا به همراه دو پسرش به نبردی خونین با لهستانی ها می روند. اما همه چیز آن طور که قرار بود اتفاق نمی افتد و داستان تاراس بولبا (Taras Bulba) از زمانی آغاز می گردد که ماجرایی عاشقانه به میان می آید. این دل باختگی زنجیره ای از اتفاقات را رقم می زند و در نهایت نیکلای گوگول (Nikolai Gogol) تصویری پیش روی شما قرار می دهد که تصور آن برایتان دشوار خواهد بود و از توانمندی نویسنده حیرت خواهید کرد. این اثر در سال 1835 منتشر شده و به وضوح هوشمندی و تیزبینی نیکلای گوگول در آن دیده می شود. او برای خلق شخصیت اصلی از چندین شخصیت تاریخی واقعی وام گرفته و تلاش کرده تا تاراس بولیا تماما پرداخته ی ذهن خودش نباشد. رشادت، خیانت، عشق و ایمان از جمله مسائلی ست که گوگول در ضمن این رمان تاریخی به آن ها می پردازد. درامی حیرت آور که از لحظه ی شروع خواندن آن، دیگر نمی توانید کنارش بگذارید.
در سال 1962 فیلمی به کارگردانی جان لی تامپسون با اقتباس از این کتاب ساخته شد. تونی کرتیس و یول براینر در این فیلم به ایفای نقش پرداختند. همچنین ولادیمیر بورتکا کارگردان روسی، در سال 2009 نیز فیلم دیگری براساس این کتاب ساخت.
نکوداشت های کتاب تاراس بولبا
- یکی از ده کتاب برتر تاریخ. (ارنست همینگوی)
- گوگول با داستان تاراس بولبا حماسه ای آفرید هم طراز همه ی آثار حماسی ملت های دنیا. (بلینسکی، منتقد مشهور روس)
- سرنخ تمام رئالیسم روسی را شاید بتوان در بررسی منتقدانه ی آثار گوگول یافت. (John Cournos)
در بخشی از کتاب تاراس بولبا می خوانیم...
اکنون پیشاپیش خوشحال بود که با دو پسرش در اردوگاه حضور پیدا کرده و بگوید: «ببینید، نگاهی به این دلاورانی که برای پیوستن به شما آورده ام بیندازید!» آن ها را به همه یاران قدیمی اش که در جنگ ها شرکت کرده و آبدیده شده بودند معرفی کند و شاهد نخستین درخشش هنرهای رزمی و ظرفیت شان در باده گساری باشد که این کار را هم جزو افتخارهای شهسواران می دانست. ابتدا فکر کرده بود آن ها را تنها بفرستد. اما ظاهر نوجوانانه، قد وبالا، زیبایی قدرت مندانه ی اندام هاشان که شور و حرارت جنگ جویی را در او برانگیخته بودند، باعث شد تصمیم بگیرد همراه شان برود، آن هم همین فردا، حال آن که هیچ اجباری به این کار نداشت و خودرایی و کله شقی اش باعث گرفتن چنین تصمیمی شده بود. از حالا به جنب وجوش و تقلا افتاده بود، از هر سو دستورهایی می داد، اسب ها و نیز زین و ساز و برگ هایی برای پسران جوانش انتخاب می کرد، به اصطبل ها سر می زد، خدمت کارهایی را که فردا باید همراه شان می رفتند انتخاب می کرد. به معاون فرمانده، توفکاج دستور اکید داد تا به مجردی که خبرش کرد، بی درنگ با هنگش در اردوگاه حضور به هم رساند. به رغم مستی و بخارهای الکل که هنوز در سرش پیچیده بودند، حواسش جمع بود چیزی را از قلم نیندازد. حتا فکر کرد دستور دهد اسب ها را سیراب کنند و جو و گندم دانه درشت با بهترین کیفیت در آخورهاشان بریزند. بعد خسته از تلاش هایی که کرده بود برای استراحت به خانه برگشت. به پسرانش گفت: «خب، فرزندانم، حالا وقت خواب است و فردا به لطف خدا... نه، رختخواب برایمان آماده نکنید، نیازی به آن نداریم، می رویم توی حیاط می خوابیم.»
شناسنامه کتاب تاراس بولبا
-
نویسنده: نیکلای گوگول
-
مترجم: پرویز شهدی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر مجید
- تعداد صفحات: 208
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
اگر به ادبیات کلاسیک روسیه و مطالعه ی رمان های تاریخی علاقه مند هستید، مطالعه ی کتاب تاراس بولبا را به شما پیشنهاد می کنیم. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.