درباره کتاب احتمال عشق در نگاه اول
کتاب «احتمال عشق در نگاه اول» نوشته ی «جنیفر ای اسمیت» و ترجمه ی «سمانه سیدی» است.احتمال عشق در نگاه اول» کتابی است درباره ی عشق، سرنوشت و امید. کتابی درباره ی دوری و بخشش. همچنین، کتابی درباره ی پیامدهای هر عمل؛ اینکه چطور یک اتفاق کوچک - از دست دادن پرواز، بابت 4 دقیقه تاخیر - می تواند زندگی شما را متحول کند؛ موضوعی در خور توجه.
خلاصه کتاب احتمال عشق در نگاه اول
هدلی دختری که پدر و مادرش از هم جدا شده اند برای شرکت در مراسم عروسی پدرش باید به لندن برود. اتفاقی که هدلی از آن بیزار است و حتى فکر کردن به آن هم او را پریشان مى کند.داستان زندگی هدلی در ابتدا با بغض، کینه و نفرت آغاز می شود اما سرانجامی متفاوت رقم می خورد.
درباره نویسنده کتاب احتمال عشق در نگاه اول
جنیفر اسمیت، نویسنده ای آمریکایی است. اسمیت تا کنون هشت رمان برای مخاطبین نوجوان نوشته است. او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته ی نویسندگی خلاق از دانشگاه سنت اندروز در اسکاتلند دریافت کرده و آثارش به سی و سه زبان ترجمه شده اند. اسمیت در شهر نیویورک زندگی می کند.
درباره مترجم کتاب احتمال عشق در نگاه اول
سیده سمانه (سیمین) سیدی فارغ التحصیل مهندسی پزشکی از دانشگاه صنعتی امیرکبیر تهران است. او دارای سابقه فعالیت در حوزه های متنوعی از قبیل روابط و مکاتبات بین الملل، تحقیق و توسعه، مشاوره دانشجویی و شغلی و برگزاری رویدادهای آموزشی و حرفه ای در سطح بین الملل، برنامه ریزی، تدوین و تحلیل فناوری اطلاعات، آموزش و منابع انسانی، تدریس، ترجمه، تألیف و ویراستاری هست.وی در کارنامه 10 ساله خود در عرصه نشر و ترجمه، از سابقه ترجمه شفاهی و همزمان در همایش ها و مذاکرات بین المللی، تحقیق و توسعه و تهیه محتوای سایت و ارائه و سخنرانی، ترجمه و تألیف و ویراستاری کتب و مقالات متعدد از انگلیسی به فارسی و بالعکس در حوزه های متنوعی از قبیل روانشناسی، کامپیوتر و فناوری اطلاعات، آموزشی، حقوق، مدیریت و بازرگانی، هنر، فنی مهندسی و پزشکی برخوردار می باشد.
قسمتی از کتاب احتمال عشق در نگاه اول
اولیور مى خندد و بعد سرش را پایین مى آورد تا دهانش به گوش هدلى نزدیک تر شود. “مى دونستى افرادى که توى فرودگاه ها با هم آشنا مى شن، به نسبت افرادى که توى هر جاى دیگه با هم آشنا مى شن، هفتاد و دو درصد بیشتر ممکنه که عاشق هم بشن؟”
هدلى سرش را روى شانه ى او مى گذارد و مى گوید: “تو خیلى بامزه اى! تا به حال کسى این رو بهت گفته؟”
اولیور خنده کنان مى گوید: “بله، خودِ تو. امروز هزاربار همین رو گفتى.”
هدلى به ساعت دور طلایى آن طرف سالن نگاهى مى اندازد و مى گوید: “خب، امروز دیگه داره تموم میشه. فقط چهار دقیقه مونده. ساعت ١١:۵۶ دقیقه ست.”
“یعنى اینکه ما بیست و چهار ساعت پیش با هم آشنا شدیم.”
“اما انگار خیلى بیشتر از این ها بوده!”
اولیور لبخندى مى زند و مى گوید: “مى دونستى افرادى که ظرف بیست و چهار ساعت، همدیگه رو حداقل سه بار توى سه جاى مختلف دیده باشند، با احتمالِ نود و هشت درصد دوباره همدیگه رو مى بینن؟”
اما این بار هدلى به خودش زحمت نمى دهد که حرف او را اصلاح کند، فقط همین یک بار است که دوست دارد باور کند اولیور درست مى گوید.
این همان ویژگى خاص پرواز است؛ ممکن است ساعت ها با یک نفر در حالى که حتى اسمش را هم نمى دانى، حرف بزنى و عمیق ترین رازهایت را با او در میان بگذارى و بعد دیگر هیچ وقت او را نبینى.
وقتى به آخر راه مى رسى، بیشتر از آنکه چیزهایى که عوض شده اند دلت را بشکند، نشانه هاى آشنا هستند که گذشته ها را به یادت مى آورند و آزارت مى دهند.
شاید خیلى وقت ها تصور آسمان آبى به آدم آرامش بدهد، اما وقتى خودت در آسمان باشى و پاهایت حداقل ٩ هزار متر با زمین فاصله داشته باشند، دیگر تصور آسمان،آرامش بخش نیست. این جور وقت ها یا مجبورى سرجایت بنشینى یا اینکه از هواپیما پایین بپرى؛ راه سومى در کار نیست.
آیا ممکن است که هیچ وقت آدم موردعلاقه ات را نشناسى_و حتى ندانى که چنین آدمى وجود دارد_تا وقتى که ناگهان پیدایش شود؟
همیشه بین سوختگى و سوزش، بین درد و فهمِ درد فاصله اى هست.
هدلى ادامه مى دهد: “براى عروسى نباید این قدر هیاهو به پا کرد و همه رو از اون طرف دنیا به این طرف دنیا کشید تا شاهد عشق دونفر باشن. اگه دونفر بخوان زندگى شون رو با هم تقسیم کنن، خب این خیلى خوبه، اما این تعهد بین دو نفره و همین هم باید کافى باشه. پس این نمایش بزرگ براى چیه؟ چرا باید اون رو به رُخ همه بکشن؟”
اولیور یک دستش را زیر چانه اش مى برد و معلوم است که کاملا مطمئن نیست به چه چیزى فکر کند. بالاخره مى گوید:”انگار تو به مراسم عروسى اعتقادى ندارى، نه به خود ازدواج!”
کدام یک بهتر است: اینکه مدتى یک چیز خوب داشته باشى و بعد از دستش بدهى یا اینکه هرگز چیز خوبى نداشته باشى؟
“اون ها ابرهاى کومولوس هستن. این رو مى دونستى؟”
“معلومه که مى دونم.”
“اونها بهترین ابرها هستن.”
“چطور مگه؟”
“چون همون شکلى که همه از ابرها تصور مى کنن، هستن. همون شکلى که وقتى بچه بودى اون ها رو مى کشیدى.”
روزى کسى به او گفت براى محاسبه ى اینکه چقدر طول مى کشد شخصى را فراموش کنى، فرمولى وجود دارد که برابر با نصف مدتى است که با او بوده اى. هدلى به دقیق بودن این فرمول شک دارد؛ محاسبه اى این قدر ساده براى چیزى به پیچیدگى دل شکستن.
شناسنامه کتاب احتمال عشق در نگاه اول
- نویسنده: جنیفر اى اسمیت
- ترجمه: سمانه سیدى
- انتشارات: کتاب کوله پشتى
- تعداد صفحات: ۲۲۹
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی احتمال عشق در نگاه اول
- گوینده: شوکا کریمی
- ناشر صوتی: نوار
- مدت: 8 ساعت و 2 دقیقه