معرفی رمان بار هستی اثر میلان کوندرا

  شنبه، 06 شهریور 1400   زمان مطالعه 7 دقیقه
معرفی رمان بار هستی اثر میلان کوندرا
کتاب بار هستی نوشته میلان کوندرا است و یک رمان فلسفی محسوب می شود.این کتاب که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهٔ زمانی موسوم به بهار پراگ می‌گذرد و با مفاهیم فلسفی فراوانی سر و کار دارد.

درباره کتاب بار هستی

رمان «بار هستی» آخرین اثر میلان کوندرا، نویسنده اهل چک است. داستان این کتاب ماجرای تفکر و کاوش درباره ی زندگی انسان و تنهایی او در جهان است، جهانی که در واقع دامی بیش نیست و بشر مغرور و سرگردان در ریسمان های به هم تنیده آن تلاش می کند. شخصیت های رمان با بیان احساسات، اگر چه شخصیت های کتاب واقعی نیستند، از انسان های واقعی، بهتر درک و احساس می شوند. کوندرا در توصیف قهرمانان خود می نویسد: شخصیت های رمانی که نوشته ام، امکانات خود من هستند که تحقق نیافته اند.

خلاصه کتاب بار هستی

این کتاب این موضوع را بیان می کند که تشخیص راه درست از راه غلط برای انسان غیرممکن است. به همین دلیل راه غلطی وجود ندارد و انسان مبری از اشتباه هست.کتاب به شرح وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکران چکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حمله اتحاد شوروی به چکسلواکی، می پردازد. شخصیت اصلی کتاب توما نام دارد. توما جراح موفق ساکن پراگ است که با دختری به نام ترزا آشنا می شود. توما به خاطر شکست قبلی اش در زندگی مشترک تبدیل به فردی حساس شده که از ازدواج مجدد هراس دارد، اما در نهایت علاقه اش به ترزا منجر به ازدواج می شود. اتفاقات زندگی شخصیت های اصلی این کتاب، در سال های بهار پراگ جریان دارد تا زمانی که کشور چک درگیر جنگ می شود و روند جریانات را به طور کلی تحت تاثیر خود قرار می دهد، تا حدی که توما و ترزا برای رهایی از دغدغه های جنگ برای ادامه زندگی به روستایی کوچک پناه می برند اما این سفر خود آغاز سفری بزرگ تر است.در بخش هایی از کتاب درباره تفاوت های شخصیت این دو نفر صحبت شده است. به طور مثال تفاوت عقیده آن دو درباره مسئله خیانت و یا تفاوت افکارشان درباره زن بودن و یا درباره تاریکی و روشنایی و یا نظرشان راجع به نیویورک و... پیوند خوردن شخصیت هایی که نگرش هایی متفاوت دارند، همراه با مفاهیم عمیق فلسفی و همین طور تصاویر و وقایع جنگ روسیه و چکسلواکی همه این ها کتابی جذاب را برای مخاطب پدید آورده اند.
زبان نافذ و نگاه فلسفی این کتاب، از همان آغاز مخاطب را با مسائل بنیادی هستی بشر روبه رو می کند و به تفکر وامی دارد. شخصیت های رمان با بیان احساسات، تفکرات و رویاهای خود، موقعیت انسان را در برابر چشمان ما به نمایش می گذارند و تلخ کامی ها و سرخوردگی هایش را تصویر می کنند.

درباره نویسنده بار هستی

میلان کوندرا، زاده ی ۱ آوریل ۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی، نویسنده ی اهل چک است که از سال ۱۹۷۵ به فرانسه تبعید شد و نهایتا در سال ۱۹۸۱ به تابعیت فرانسه درآمد. او خود را نویسنده ای فرانسوی می داند و مصر است که آثارش باید چه در کتاب فروشی ها و چه در دسته بندی ادبی جزو ادبیات فرانسه محسوب شود. بهترین اثر کوندرا، بار هستی است. قبل از انقلاب مخملی ۱۹۸۹، حکومت کمونیستی کتاب های وی را در چک ممنوع کرده بود. او ترجیح می دهد به دور از هیاهوی شهرت زندگی کند و کمتر با رسانه ها گفت وگو می کند. میلان کوندرا تاکنون چندین بار نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات بوده است.خانواده ی او متعلق به طبقه ی اجتماعی متوسط و دارای سطح فرهنگی بالایی بودند. پدرش، لودویک کوندرا، نوازنده ی پیانو و شاگرد لئوش یاناچک بود و بین سال های ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۱ ریاست آکادمی موسیقی برنو را برعهده داشت. علاقه ی کوندرا به موسیقی در بسیاری از آثار او به ویژه رمان شوخی پیداست. میلان شعرگویی را از ۱۴ سالگی آغاز کرد و در ۱۷ سالگی پس از شکست آلمان به حزب کمونیست پیوست. به سال ۱۹۴۸ تحصیل خود را در رشته ی ادبیات و زیبایی شناسی در دانشگاه چارلز در شهر پراگ شروع کرد، ولی خیلی زود خود را به دانشکده فیلم منتقل کرد. در سال ۱۹۵۰ برای نخستین بار از حزب اخراج شد و تا سال ۱۹۵۶ اجازه ی ورود مجدد به حزب را پیدا نکرد. نخستین مجموعه شعر او با نام «انسان؛ بوستان پهناور» (یا انسان؛ بوستانی عظیم) که خوش بینی موجود و ادبیات دولتی را مورد انتقاد قرار می داد در ۱۹۵۳ چاپ شد. در ۱۹۵۵ شعر بلندش «ماه می گذشته» و بلافاصله بعد از آن دومین و آخرین مجموعه شعر او با نام «تک گویی» که در آن رفتارها و کردارهای انسانی و روابط عاشقانه بی پرده بازنمایی می شدند در ۱۹۵۷ منتشر شدند.او در سال ۱۹۶۰ گزیده اشعار گیوم آپولینر و تحلیلی از آن ها را چاپ کرد و در همین سال آموزش ادبیات در دانشکده سینما به عهده او گذاشته شد. نخستین نمایشنامه ی او با نام مالکان کلیدها که به دوران ترس و خشونت هنگام استیلای آلمان می پرداخت یک سال بعد به چاپ رسید.میلان کوندرا دوست دارد رمان هایش همچون سمفونی باشند و درون مایه های وجودی انسان را به ترنم درآورند. بهترین رمان های او را می توان «سمفونی هستی» نامید و زیبایی و بی کرانگی هنر رمان را در او ستود. چه خوب بود اگر می توانستیم خود را در فضای رمان رها سازیم؛ فضایی آزاد، شفاف، آکنده از تخیل و خلاقیت، سرشار از صدها حقیقت نسبی متضاد و ناهمگون؛ و چه خوب بود اگر می توانستیم جهان رمان را به راستی کشف کنیم.

میلان کوندرا

قسمتی از کتاب بار هستی

باید تصور کرد که یک روز همه چیز، همانطور که پیش از این بوده، تکرار می شود و این تکرار تا بی نهایت ادامه خواهد یافت! اگر هر لحظه از زندگی مان باید دفعات بی شماری تکرار شود، هر کاری که در زندگی انجام دهیم، بار مسئولیت تحمل ناپذیری دارد. بار هر چه سنگین تر باشد، زندگی ما به زمین نزدیک تر، واقعی تر و حقیقی تر است.

در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد می کنیم. مانند هنرپیشه ای که بدون تمرین وارد صحنه شود. اما اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می توان قائل شد؟

یکبار حساب نیست، یکبار چون هیچ است. فقط یک بار زندگی کردن مانند زندگی نکردن است.

هیچ چیز از احساس همدردی سخت تر نیست. حتی تحمل درد خویشتن به سختی دردی نیست که مشترکا با کسی دیگر برای یک نفر دیگر یا بجای شخص دیگری، می کشیم و قوه تخیل ما به آن صدها بازتاب می بخشد.

وقتی فردی قوی آن قدر ضعیف می شود که به فرد ضعیف بی حرمتی می کند ، فرد ضعیف باید به راستی خود را قوی بداند و او را ترک کند.

توما به دیوار کثیف حیاط نگاه می کرد و نمی دانست که آیا این احساسِ عصبیِ زودگذری است یا عشق؟ و در این شرایط که یک مرد واقعی می داند چگونه سریعا تصمیم بگیرد از شک و دودلی خود شرمسار بود.این تردید زیباترین لحظه ی عمرش را از هر معنایی تهی می ساخت. توما خود را سخت سرزنش می کرد اما سرانجام دریافت که شک و تردید امری طبیعی است. آدمی هرگز از آنچه باید بخواهد آگاهی ندارد زیرا زندگی یک بار بیش نیست و نمی توان آن را با زندگی های گذشته مقایسه کرد یا در آینده تصحیح نمود…

کسی را از روی همدردی دوست داشتن، دوست داشتن حقیقی نیست.

واقعه هولناک یک زندگی را می توان به کمک استعاره سنگینی توضیح داد. می گویند بار سنگینی بر دوش داریم و این بار را حمل می کنیم، خواه قدرت تحمل آن را داشته باشیم و خواه نداشته باشیم. با آن مبارزه می کنیم، خواه بازنده باشیم، خواه برنده شویم.

می توان به پدر و مادر، به همسر، به عشق و به وطن خیانت کرد. اما زمانی که دیگر نه پدر و مادر، نه شوهر، نه عشقی و نه وطنی باقی بماند، به چه چیز می توان خیانت کرد؟

در مقابل دنیای پر از وقاحتی که او را در بر می گرفت، ترزا تنها یک سلاح داشت و آن هم کتاب هایی بود که از کتابخانه ی شهرداری به امانت می گرفت. او کتاب های زیادی خوانده بود. از “فیلدینگ” گرفته تا “توماس مان”. کتاب به او فرصت گریختن از نوعی زندگی را می داد که هیچ گونه رضایت خاطری از آن نداشت. کتاب به عنوان یک شی هم برای او معنای خاصی داشت: دوست داشت کتاب زیر بغل در خیابان ها گردش کند. کتاب برای او به منزله ی عصای ظریفی بود که آدم متشخص قرون گذشته، به دست می گرفت. کتاب او را از دیگران به کلی متمایز می ساخت.

شناسنامه کتاب بار هستی

  • نویسنده: میلان کوندرا
  • ترجمه: دکتر پرویز همایون پور
  • انتشارات: قطره
  • تعداد صفحات: ۳۳۶
  • نسخه صوتی:دارد
  • نسخه الکترونیکی: دارد

مشخصات کتاب صوتی بار هستی


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها