درباره کتاب زبان گلها
«زبان گل ها» نوشته «ونسا دیفن باخ» با ترجمه «فیروزه مهرزاد» در ۴۰۰ صفحه توسط «نشر آموت» منتشرشده است.این رمان داستان دختری به نام ویکتوریا را روایت می کند که پس از دوران کودکی اش در پرورشگاه، نمی تواند با کسی ارتباط بگیرد.
خلاصه کتاب زبان گلها
کتاب زبان گلها، داستان دختری به نام ویکتوریا جونز دختر ۱۸ ساله ای را بازگو می کند که تاکنون ۳۲ بار زندگی فرزند خواندگی را تجربه کرده است. او دختری سرکش و طاغی است که با خروج از پرورشگاه، باید به تنهایی با زندگی روبرو شود.ویکتوریا،بعد از پایان دوران کودکی اش در پرورشگاه نمی تواند با کسی ارتباط بگیرد فقط تنها راه ارتباط او با جهان از طریق گل ها و معانی آن هاست.ویکتوریا چون جایی برای رفتن ندارد و در یک پارک می خوابد؛ او جایی از گیاهان،باغ کوچکی برای خود درست کرده است. گلفروش محلی، استعدادهای او را کشف و ویکتوریا متوجه می شود، بخشش و دهش کمک به دیگران از طریق انتخاب گل ها را دارد. در این میان،فروشنده ای مرموز در بازار گل،جواب سوال های ویکتوریا و راز دردناکی از گذشته اش را می داند اما...
درباره نویسنده زبان گلها
ونسا دیفن باخ، زاده ی سال 1978، نویسنده ای آمریکایی است.دیفن باخ در سان فرانسیسکو به دنیا آمد و در چیکوی کالیفرنیا بزرگ شد. او پس از تحصیل در رشته ی نویسندگی خلاق و حضور در استنفورد، به تدریس هنر و نویسندگی به جوان های خانواده های کم درآمد پرداخت. دیفن باخ اکنون به همراه خانواده اش در مانتری کالیفرنیا زندگی می کند.
درباره مترجم کتاب زبان گلها
فیروزه مهرزاد از مترجم های پرکار لاهیجانی است که کتابهای ترجمه ایشان بسیار پر طرفدار هستند. وی مدرک کارشناسی در رشته ی مترجمی زبان انگلیسی گرفت و کارشناسی ارشد را در رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی به پایان رساند. فیروزه مهرزاد کتابهای روانشناسی و رمانهای داستانی پر مخاطبی را در کارنامه خود دارد. کتابهای روانشناسی مثل مسافر ، راهنما ، درمانگر ، گمشده ،از کارهای اندی اندروز ؛ و اتوبوس انرژی ، قواعد بازی ، مثبت یا منفی ، کوسه و ماهی و سوپ از جان گوردون با ترجمه خانم فیروزه مهرزاد به چاپ رسیده اند. همچنین رمانهای بلند پرواز ، ثروت هماهنگ با تم روانشناسی و رمانهای امسال میخواهم و اینبار متفاوت است از مری جین رایان ، در باغچه افکار ، دروازه ای به هوشمندی ، سکه ی آلایژا ، ۳۶۵ روز هر روز از سال شادی را تجربه کنید ، زبان گلها ، هرگر بال پرواز نخواستیم و … هم از مجوعه کارهای موفق با ترجمه وی هستند.
افتخارات کتاب صوتی زبان گل ها
- قرار گرفتن در لیست پرفروش های نیویورک تایمز
- کاندید بهترین اثر گودریدز در بخش داستان (2011)
نکوداشت های کتاب صوتی زبان گل ها
- در یک کلمه، شگفت انگیز. (O Magazine)
- اثری مسحورکننده. (Goodreads)
- یک رمان اولِ اصیل و فوق العاده. (The Washington Post)
کتاب صوتی زبان گل ها مناسب چه کسانی است؟
علاقه مندان به داستان های عاشقانه و رمان های پرطرفدار معاصر، از گوش سپردن به این اثر لذت خواهند برد.
قسمتی از کتاب زبان گلها
کلمات مردیث را در خانه گروهی و هزاران بار قبل از آن به یاد آوردم “تو باید آن را بخواهی.” او بارها و بارها گفته بود، تو باید بخواهی یک دختر، یک خواهر، یک دوست، یک دانش آموز باشی. من هیچ کدام از آن ها -قول ها، تعهدها یا رشوه هایی را که برای متقاعد کردنم می داد- نمی خواستم. ولی ناگهان دانستم می خواهم یک گلفروش باشم. می خواستم زندگی ام را با انتخاب گل برای غریبه ها بگذرانم. دوست داشتم روز هایم را به طور یکنواخت در سرمای مغازه جادار و باز و بسته کردن صندوق مغازه بگذرانم.
او گفت: نه. آنها را دوست دارم ولى تنها براى چند دقیقه مى توانم تحمل شان کنم. مادرم همیشه به شوخى مى گوید که من ژن هاى مادرى را از او به ارث نبرده ام. پرسیدم: ژن مادرى دیگر چیست؟ مى دانى، آن بخش از ساختار زیستى که سبب مى شود زن ها هنگامى که کودکى را در خیابان مى بینند قربان صدقه اش بروند. من هرگز اینطور نبوده ام.
هنگامی که به چشم های الیزابت نگاه کردم صورتش پر از احساس بود. نمی توانستم بگویم می خندد یا گریه می کند. مرا به سمت خودش کشید،ساعدش در زیر بغلم و دست هایش روی سینه ام قرار داشت و به دنده هایم فشار وارد می کرد. گفت: عزیزم نگاه کن. کلماتش درآن لحظه حقیقت را بیان می کردند حس مبهمی از نوجوان بودن داشتم، حتی حس یک بچه ی تازه متولد شده،محکم بغلش کردم و درآغوشش آرام گرفتم. گویی سال هایی ک تا آن روز زندگی کرده بودم متعلق به شخص دیگری بود، دختری ک پیش از این وجود نداشت. دختر در آیینه جایگزین آن دخترشده بود.
بینی ام تنها چند سانت از گلبرگ هایش فاصله داشت. پامچال عطر تندی دارد خیلی شیرین و شبیه عطر بعضی از مادرهاست.
نامه اش را به صورت چهارگوش کوچکى تا کرده و در لباسم جا دادم تا همه ى بعد از ظهر هنگام کار کردن در کنار مارلنا با پوستم تماس داشته باشد. نوشته بود: من ناامیدت کردم. من هم متاسفم. براى همیشه. و در پایان درست بالاى اسمش نوشته بود:خواهش مى کنم، خواهش مى کنم، به خانه برگرد.
بخشش آشکاری در چشم هایش بود و عشق بدون سانسورش مرا وحشت زده کرد. همانند گرانت، دخترم سزاوار چیزی بیشتر از آنچه من می توانستم به او بدهم بود. می خواستم او به راحتی بخندد و بدون ترس عشق بورزد. ولی من نمی توانستم این ها را به او بدهم. نمی توانستم چیزی را که نداشتم به او بدهم. تنها مسئله قبل از آنکه تلخی من کمال او را لکه دار کند، زمان بود. من به هر کسی که می شناختم آسیب رسانده بودم ناامیدانه می خواستم او را از خطر دختر من بودن خفظ کنم.
شناسنامه کتاب زبان گلها
- نویسنده: ونسا دیفن باخ
- ترجمه: فیروزه مهرزاد
- انتشارات: آموت
- تعداد صفحات: ۴۰۰
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی زبان گلها
- گوینده:مریم پاک ذات
- ناشر صوتی:آوانامه
- مدت:12 ساعت و 26 دقیقه