خلاصه داستان
داستان سریال اقازاده داستان دو خانواده است که زمان روابط خوبی باهم داشتند تا اینکه حامد با پرونده ای عجیب مواجه می شود و ناخواسته وارد بازی خطرناکی می گردد. اقازاده هایی وارد زندگی حامد شده که از قدرت و نفوذ بالایی برخوردار هستند و تلاش می کنند وی را از تصمیمش منصرف کنند، اما زمانی که عشق قدیمی اش وارد ماجرا می شود اتفاقات جدیدی را رقم میزند…
نکاتی درباره فیلم
سریال «آقازاده» رویکردی را اتخاذ کرده که کمتر مخاطبی با آن ناآشنا است. رویکردی که پیش از این بارها آن را در سریال های صدا و سیما دیده ایم و در آن تقابل خیر و شر شکل می گیرد. در سریال های صدا و سیما نیروی شر فردی پولدار و مفسد است، فردی که از اخلاق عاری است و دست به فساد کلان می زند. در مقابل، نیروی خیر حضور دارد که فردی درست کار و اخلاق مدار است، او برخلاف شخصیتِ منفی داستان، زندگی ساده ای دارد. شخصیتی سربه زیر است که اخلاق، اولین و آخرین قانون و اولویت زندگی او محسوب می شود. هرقدر که شخصیت منفی یا همان نیروی شر دست به رذالت می زدند و هیچ ویژگی مثبتی ندارد، در مقابل شخصیت مثبتِ ماجرا سرشار از ویژگی های مثبت است و هیچ ویژگی منفی ای ندارد.
سریال «آقازاده» دقیقا از همین رویکرد پیروی می کند. کافی است در تعاریف بالا به جای نیروی شر یا شخصیت منفی، شخصیت نیما را بگذارید و به جای نیروی خیر یا شخصیت مثبت، شخصیت حامد را بگذارید. نیما رذل، بی اخلاق، دزد و فاسد است و حامد بااخلاق، حسابی و درست کار. به بیان دیگر سازندگان همان فرم صدا و سیماییِ نخ نما شده را با کمی تغییر و عامه پسند کردن به شبکه نمایش خانگی آورده اند. در «آقازاده» نیز دقیقا با شخصیت هایی مطلقا خیر و مطلقا شر طرف هستیم. هرچند که شخصیت بد داستان ممکن است در انتهای قصه دچار پیچش شده و به انسان سربه راهی تبدیل شود. دو شخصیت اصلی سریال شخصیت هایی قالبی هستند، یعنی آن ها ویژگی منحصر به فرد و خود ویژه ای ندارند و کارهای آن ها نیز به سادگی قابل پیش بینی است. این دو شخصیت را می توان در یک خط تعریف کرد: «نیما آدم بدی است. حامد آدم خوبی است.». به سادگی هرچه تمام تر می توان این شخصیت ها را از سریال خارج کرد و شخصیت های قالبی مشابه ای را جایگزینِ آن ها کرد، شخصیت های جایگزین و مطلقا خیر یا شری که پیش از این در دیگر ساخته های صدا و سیما بارها آن ها را دیده ایم.
حامد عنقا و بهرنگ توفیقی، سازندگان «آقازاده» که پیش از این برای صدا و سیما سریال هایی همچون «پدر» را ساخته اند، حالا با حضور در عرصه شبکه نمایش خانگی دست بازتری دارند. اگر در سریال «پدر» یا دیگر سریال های صدا و سیما تنها از میز بیلیارد و استخر به عنوان نشانه های متمول بودن یک شخصیت استفاده می شد، در اینجا ماشین های گران قیمت و مواردی از این دست نیز به نمایش گذاشته می شوند. شبکه نمایش خانگی برای حجاب بازیگران محدودیت های کمتری نسبت به صدا و سیما دارد، به همین صورت نیز سازندگان راحت تر توانسته اند تمایزات مورد نظر خود را بین پوشش شخصیت ها بگذارند. نمونه ی این مورد تفاوت حجاب شخصیت مانلی در پیشگاه نیما با حجاب همان شخصیت در پیشگاه حامد است. این مورد در زمینه دیالوگ نیز برقرار است، به دلیل حضور در عرصه شبکه نمایش خانگی، سازندگان مجاز به استفاده از کلمات و ناسزاهایی هستند که در صدا و سیما خط قرمز محسوب می شوند.
سازندگان در کارگردانی نیز از همین قاعده ی پیش رفتن از مرزهای صدا و سیما پیروی کرده اند. اگر تا پیش از این باید از نماهای عادی استفاده می کردند، حالا می توانند نماهای گسترده تری بگیرند که صرفا برای صفحه تلویزیون ثبت نشده است. برای نمونه در همین چهار قسمت ابتدایی چندین بار شاهد نماهایی از بالا هستیم، کارگردان آنقدر این نوع از نما را می گیرد که احتمالا بر هر مخاطبی روشن می شود که وی تاکید خاصی بر چنین تصویربرداری هایی دارد. اما اینکه چنین نمایی، چه ربطی به کلیت متن دارد، تا اینجا سوالی بی پاسخ است. سریال سعی می کند دو روایت اصلی را به صورت موازی با یکدیگر پیش ببرد. یکی روایتِ ورود مانلی به دم و دستگاه نیما و دیگری روایت زندگی مانلی و حامد. به همین دلیل وقتی قرار است از گذشته به حال فلش فوروارد بزنیم یا از حال به گذشته فلش بک بزنیم، مجبور می شویم سکانسی که پیش از این دیده ایم را مجددا تماشا کنیم تا به ادامه ی همان سکانس برسیم تا مبادا در تشخیص زمان رخ دادن وقایع مرتکب اشتباهی شویم. به این ترتیب مدام شاهد تماشای سکانس هایی تکراری هستیم. حال آنکه جلوگیری از این مشکل با تمهیدات ساده ای چون ذکر زمان رخ دادن وقایع ممکن بود.
متاسفانه بازیگران مشهور سریال نیز نتوانسته اند در نقش های خود بدرخشند. امیر آقایی در نقش نیما، نمی تواند یک خلافکار بد ذات و دیوانه باشد، هرچند که تلاش زیادی برای اثبات جنونش به نمایش می گذارد! نیکی کریمی را احتمالاً باید هدر شده ترین بازیگر سریال بنامیم. بازیگر با سابقه ای که نقشی کم اهمیت در « آقازاده» دارد و در ادامه مسیر سقوط خود در عرصه بازیگری گام بر می دارد. سینا مهراد نیز ایفاگر شخصیت کپی شده ای است که پیش از این در سریال « پدر » از او دیده بودیم. نکته جالب درباره سریال اینجاست که به انتقاد از آقازادگان و رانت هایشان می پردازد در حالی که سینا مهراد خود فرزند سعید سهیلی، کارگردان مشهور ایرانی است و با کمک پدر به این عرصه ورود کرده!
شخصیت های فیلم
سریال آقازاده از آن دست آثاری بود که از ابتدا سعی داشت روی شخصیت پردازی مانور بیشتری بدهد و با این که بعضی از شخصیت های آن مانند حامد با بازی سینا مهراد و حاج رضا با بازی امین تارخ به کلیشه های معمول نزدیک شده بودند، اما باز هم تکلیف این سریال با خودش روشن بود. ولی آیا این شخصیت پردازی تا انتهای سریال همین قدر یکدست و باورپذیر باقی ماند
در قسمت های پایانی سریال شاهد تغییرات ناگهانی در شخصیت نیما بحری با بازی امیر آقایی بودیم. این شخصیت به یک باره در زندان متحول شد و در دوره ای که حامد هم در زندان بود حتی این دو که از ابتدای سریال دو قطب متضاد داستان بودند، با یکدیگر رابطه ای صمیمی را شروع کردند! می توان گفت از همینجا کیفیت سریال پایین آمد و دیگر خیلی نمی شد روی شخصیت هایی که تا آن زمان شناخته بودیم حساب کرد.
نکته دیگری که در نقد سریال آقازاده خوب است به آن اشاره کنیم پایان بندی آن است. حامد و حاج رضا تهرانی از ابتدای سریال در کنار پایداری و استقامتی که از خود نشان می دهند، به دنبال عدالت هستند؛ عدالتی که می توانیم بگوییم هیچ وقت در نهایت به صورت کامل اجرا نمی شود. درست است که امیر بحری در زندان است، نیما در مردابی که خودش ایجاد کرده خفه شده و در نهایت حاج حسن احمدی با بازی جمشید هاشم پور را شناسایی و دستگیر می کنند، اما همچنان دو نفر از مهره های اصلی این بازی قسر در می روند: تینا با بازی نیکی کریمی و شهنام با بازی کامبیز دیرباز؛ اتفاقا دو نفری که در کشته شدن راضیه (مانلی) با بازی پردیس پورعابدینی به صورت مستقیم دست داشتند.
بازیگران
آزاده صمدی، سینا مهراد، امین تارخ، لعیا زنگنه، بهرنگ علوی، امین حیایی،جمشید هاشم پور، مهدی سلطانی، کامبیز دیرباز، دیبا زاهدی، امیر آقایی، نیکی کریمی، سامیه لک، ثریا قاسمی و…
دیگر عوامل
عوامل اصلی این مجموعه عبارتند از دستیار یک کارگردان و برنامه ریز: احسان سجادی حسینی، مدیر فیلمبرداری: مجید گل سفیدی، مدیر صدابرداری: امیر حاتمی، مدیر تولید: افشین قلی پور، منشی صحنه: بیتا ارسطویی، طراح صحنه: محسن شریفی، طراح لباس: شیده محمودزاده، طراح گریم: مهرنوش طبیبی، تدوینگر: امیر شیبان خاقانی، آهنگساز: ستار اورکی، مدیر تدارکات: شهرام اسلامی، جلوه های ویژه کامپیوتری: امیر ولیخانی، صداگذار: امیرحسین صادقی، عکاس: محمد دارایی، دستیار برنامه ریزی: مینا نیکو، دستیاران کارگردان: محسن بهجت، حامد تارخ، دستیار فیلمبردار: وحید ملک محمدی، گروه فیلمبرداری: حسن علی بخشی، آرش کابلی، مصطفی حسین خانی، علیرضا صفری، دستیار تولید: اصغر پسندپور، گروه تدارکات: رامین کرمانیان، اصغر امیری، بهزاد مهری، زاهد شاهی وند، دستیار یک صحنه: محمد شهریاری، مدیر صحنه: محمد عنانی، دستیار صحنه: محمد حیدری، مجری گریم آقایان: محمد سیه پوش، پویا عمرایی، مجری گریم خانم ها: ژیوان حیدری، دستیار صدا: علی رحمانی، تصویربردار پشت صحنه: محمد حسین گلفشان، مدیر روابط عمومی: مریم عرفانیان.
مشخصات فیلم
نوع فیلم: اجتماعی – درام
محصول: ایران
سال تولید: 1398
کارگردان: بهرنگ توفیقی