متاسفانه آمار طلاق در افراد بالای 50 سال دائم در حال افزایش است. از دلایل طلاق در میانسالی میتوان به عادی شدن مساله طلاق در جامعه اشاره کرد. همچنین خیلی ها می گویند تا الان سوختیم و ساختیم و می خواهیم چند وقت باقیمانه از عمر را با آرامش زندگی کنیم. در این قسمت برخی از دلایل طلاق در میانسالی را مطالعه کنید.
علل طلاق در میانسالی
بسته به ویژگی های شخصیتی، نوع اختلافات خانوادگی، وضعیت اقتصادی، سن، وضعیت اجتماعی، تحصیلات و … دلایل طلاق در میانسالی در هر کدام از زوجین متفاوت است. اما یک سری عوامل فراوانی بیشتری را در میان علل طلاق در میانسالی دارند که در زیر به آن ها اشاره شده است.
بحران میانسالی
حتما شما هم اصطلاح بحران میانسالی را شنیده اید. اما چرا این بحران می تواند یکی از علل طلاق در میانسالی باشد؟ بحران میانسالی که عموما در حوالی 40 سالگی خود را نشان می دهد، فرد در یک نوع دوگانگی قرار می دهد. نگاه به زندگی گذشته و دستاوردهای آن و دغدغه آینده، او را در چالش های گوناگونی قرار می دهد.از دیگر مشخصه های میانسالی، مقایسه کردن زندگی شخصی، شغلی، مالی و کاری خود با همسالان است. حال اگر خود را در این مقایسه پایین تر احساس کند، یک نوع ناامیدی و اضطراب در او به وجود می آید و دائم به اینکه چند سال دیگر زنده است تا اوضاع را سر و سامان دهد فکر می کند. در چنین شرایطی احتمال بروز افسردگی و تنش در زندگی ناشویی وجود دارد.
البته نمی توان گفت که همه انسان ها بحران میانسالی را با پیامدهای منفی پر می کنند. اما اگر زن یا مرد نتوانند با تغییرات بدنی، تغییر در سلایق و علایق، عوض شدن اهداف زندگی، افسوس کارهای گذشته، وسواس در مورد آینده، پشیمانی از ازدواج و صرف نکردن زمان برای خود، تغییر نگرش و چشم انداز و … کنار نیاید، احتمالا در مورد زندگی زناشویی دچار مشکلات مختلفی خواهد شد.
لبریز شدن کاسه صبر
گاهی بنیان برخی از ازدواج ها به درستی بنا نمی شود و در همان سال های اول ازدواج، اختلاف زن و شوهر بیش از حد نرمال است. اما به دلیل ملاحظات خانوادگی و یا ترس از برچسب طلاق، سعی می کنند بر روی آن ها سرپوش گذاشته و یا نادیده بگیرند.متاسفانه بسیاری از این زوجین برای حل مشکلات خود راهکارهای درستی را اعمال نمی کنند و به اشتباه تنها سعی بر تحمل دارند. این مسائل به مرور زمان سبب بروز مشکلات روحی و روانی و کم شدن صبر و بردباری می شود. عده ایی نیز بخاطر آنکه فرزندنشان هنوز کوچک است، از جدایی خودداری می کنند.اما پس از بزرگتر شدن بچه ها و اینکه به اصطلاح خودشان می توانند گلیم شان را از آب بیرون بکشند، زن و شوهر تصمیم به جدایی گرفته و راضی به طلاق در میانسالی می شوند.
مقایسه کردن خود با دیگران
مقایسه همسر هم می تواند در اوایل ازدواج وجود داشته باشد؛ هم در سنین میانسالی و پیری. اما از آنجا که در جوانی امید به برآورده کردن انتظارات بیشتر است، معمولا دختر یا پسر برای داشتن یک زندگی یا همسری مشابه با دیگران صبر می کند. در حالیکه در سنین میانسالی ممکن است که به علت دست نیافتن به خواسته یا زیاده خواهی، زن یا مرد تصمیم به جدایی بگیرد تا زندگی بهتری را برای خود بسازد.به ویژه در دنیای امروز که سبک های زندگی بسیار متحول شده و با به نمایش گذاشتن زندگی خصوصی در دنیای مجازی، احتمال مقایسه کردن بیشتر شده و در نتیجه یک نوع افسردگی به سراغ افراد می آید که در نهایت طلاق در میانسالی را موجب می شود.
تغییر الگوهای زندگی
متاسفانه امروزه یک سری الگوهای رفتاری و اخلاقی که تناسبی با ارزش های فرهنگی و اجتماعی ما ندارند به روش های مختلف از سوی افراد جامعه پذیرفته می شود.به عنوان مثال، در کشورهای غربی که فردگرایی را ارجح بر جمع گرایی می دانند، توجه به انسجام خانواده اهمیت کمتری نسبت به کشور ما دارد. این شیوه های فکری از طریق رسانه های، فضای مجازی و حتی برخی از روانشناسان بر مردم کشور ما نیز تاثیر گذاشته و به یکی از علل طلاق در میانسالی تبدیل شده است.همین امر باعث می شود که فرد در قبال همسر، فرزندان و جوانب مختلف زندگی احساس مسئولیت کمتری کرده و برای داشتن یک زندگی فردی میل به طلاق در او افزایش یابد. از سوی دیگر، از بین رفتن قبح طلاق در جامعه بتدریج آن را به یک پدیده عادی تبدیل کرده است و زوجین تحمل کمی در برابر مشکلات از خود نشان می دهند.
آسیب های طلاق در میانسالی بر فرزندان
اینکه فرزندان طلاق همیشه و در هر سنی دچار یک سری کاستی های عاطفی و روحی می شوند، غیر قابل انکار است. تنها تفاوت آن در بین افراد می تواند در کمتر یا بیشتر بودن میزان این کاستی ها باشد.یک تصور در مورد طلاق در میانسالی این است که فرزندان دیگر بزرگتر شده اند و عوارض طلاق برای آن کمتر خواهد بود. در صورتی که این تفکر کاملا غلط است. زیرا، اولا فرزندان در چنین خانواده هایی معمولا تنش های زیادی را در اثر اختلافات والدین و کشمکش های آن ها تجربه کرده اند که این خود بسیار آسیب زا است.دوما، پسر یا دختری که به سن نوجوانی یا جوانی رسیده است، بیشتر از قبل می فهمد و مشکلات را بخوبی درک می کند. همچنین، احساس خجالت بخاطر نام طلاق در بین گروه همسالان یا اطرافیان، می تواند باعث کاهش عزت نفس او و لطمه وارد شدن به تحصیل، اشتغال و ازدواج او گردد.
مسائلی که باید در نظر بگیرید
رعایت و در نظر گرفتن یک سری نکات می تواند در کاهش مشکلات طلاق در این سن کمک کند. در زیر می توانید آنها را مشاهده کنید.
۱. فهرستی از اموال و دارایی ها تهیه کنید
در بیشتر موارد یکی از زوجین درک بهتری از امور مالی دارد. این شخص احتمالا از میزان پولی که در حساب های سرمایه گذاری نگهداری می شوند، ارزش دارایی ها و موجودی حساب های پس انداز اطلاع کافی دارد، در حالی که طرف مقابل این طور نیست. اگر شما نفر دوم هستید، باید قبل از تقسیم اموال، فهرستی از تمام دارایی ها تهیه کنید. علاوه بر دانستن موجودی حساب های بانکی، باید حساب های بازنشستگی و بیمه نامه های عمر را نیز در نظر بگیرید.
۲. هزینه های زندگی بعد از طلاق را دست کم نگیرید
وقتی درآمدی که زمانی مجموعه ای از هزینه های خانواده را پوشش می داد ناگهان نصف می شود، ممکن است مجبور شوید تغییراتی در مخارج خود ایجاد کنید تا از پس مخارج روزانه و ماهانه خود برآیید. مقدار پولی را که برای زندگی نیاز دارید واقع بینانه تخمین بزنید و مطمئن شوید که می توانید پس از طلاق، تمام هزینه های خود را بدون تکیه بر همسر سابق خود تأمین کنید.
۳. بدون وکیل و مشاور کاری انجام ندهید
کمک گرفتن از متخصصان در فرایند طلاق، می تواند هزینه دادرسی را کاهش دهد و در عین حال از اشتباهات جبران ناپذیری جلوگیری می کند که ممکن است مرتکب شوید. وکیلی حاذق و مورداعتماد پیدا کنید و پیگیری این روند را به او بسپارید.
راه های پیشگیری از طلاق در میانسالی
طلاق در میان سالی تبعاتی همچون، تنهایی ، مشکلات مالی، افسردگی و... به همراه دارد که برای هر یک از زوجین می تواند بسیار سخت باشد؛ بنابراین قبل از رسیدن به مرحله ی آخر و انتخاب گزینه ی طلاق بهتر است راهایی که می تواند از طلاق جلوگیری کند، امتحان کنید. نمونه هایی از این راهکارها عبارتند از:1-به یاد آوردن دلایل ازدواج و توجه به همسر مانند روزهای اول
زندگی مشترک و روبرویی با مشکلات زیاد و چالش های روزانه ممکن است عشق شما را کمرنگ کرده باشد و باعث شود شما فقط بر روی ویژگی های منفی مخاطب تمرکز کنید و از خوبی های او غافل شوید. فکر کردن به روزهای ابتدای زندگی، شخصیت طرف مقابل، نکات و ویژگی های خوب او، می تواند خاطرات شما را زنده کند، می تواند به شما یادآوری کند که شما همسرتان را دوست داشتید و بخاطر برخی خصوصیات برجسته او تصمیم به ازدواج با او گرفتید و شاید همین ها بتواند به شما انگیزه ای برای ادامه ی زندگی و تلاش برای حل سوءتفاهم ها بدهد.روزهای اول ازدواج طرفین بسیار مشتاق شناخت طرف مقابل، خصوصیات، علاقه مندی ها و همه چیز طرف مقابل هستند. چیزی که به مرور کمرنگ می شود، شاید شرایط و مشکلات یا یکنواختی باعث شود که دیگر مانند اول ازدواج نسبت به همسرتان کنجکاو نباشید؛ اما رمز موفقیت در زندگی حفظ حس احترام و توجه به مخاطب در طول زندگی است.بنابراین به جای اینکه سعی کنید از او فاصله بگیرید و با بی حوصلگی به حرف های او گوش دهید، سعی کنید مشتاق شناخت جنبه های شخصتی طرف مقابل خود باشید، برای همدیگر زمان بگذارید و شونده ی فعالی باشید تا به زندگی خود حرارت دهید و همسرتان حس مهم بودن و دوست داشتنی بودن بکند.
2-برنامه ریزی برای تجارب جدید و بهبود روابط جنسی
زندگی مشترک پس از سالها می تواند باعث حس کسالت و یکنواختی نسبت به همدیگر شود. و باعث شود فکر کنید نسبت به همدیگر علاقه ای ندارید یا ادامه ی زندگی برایتان بیهوده است. حرارت و هیجان روزهای اول که باعث افزایش دوپامین در مغز و حس شگفتی در زندگی می شود، به مرور کاهش می یابد. برای اینکه بتوانید به زندگی خود رنگ تازه ای بدهید، می توانید سبک زندگی خود را تغییر دهید، تجربیات متفاوتی داشته باشید، کارهای جدید انجام دهید که برای هر دوی شما لذت بخش باشد. به این ترتیب آن هیجان روزهای اول را دوباره به زندگی خود دعوت می کنید.رابطه ی جنسی قوی از عللی است که به استحکام رابطه ی زناشویی کمک می کند. اگر از رابطه جنسی با همسرتان احساس رضایت نمی کند باید در این مورد با او صحبت کنید و مشکلات رابطه خود را از بین ببرید. به تنوع در این زمینه کمک کنید. به نیازهای یکدیکر در رابطه ی جنسی اهمیت دهید تا به قوام ارتباط خود کمک کنید.
3-کمک گرفتن از مشاوره خانواده
قبل از اینکه تصمیم بگیرید از یکدیگر جدا شوید تمام راه های ممکن برای ادامه ی زندگی مشترک را امتحان کنید، تا زمانی که زندگی متاهلی را ترک می کنید تمام مبارزه ی خود را انجام داده باشید و با حسرت به پشت سر خود نگاه نکنید. یکی از این تلاش ها درخواست کمک از مشاوران خانواده است که در موارد زیادی کمک می کند طرفین بفهمند مشکل آنها دقیقا کجاست و با کار کردن روی نقاط ضعف ارتباطی خود، آنها را برطرف کنند.
سختی های زندگی ممکن است شما را خسته کند و اجازه ندهد درست فکر کنید و احساس کنید ترک زندگی مشترک راه حل مناسبی است که شما را از دغدغه ها نجات می دهد. اما اجازه دهید قبل از آن، یکبار هم مشکلات را از نگاه یک انسان بی طرف و آگاه که متخصص در زمینه مشکلات خانوادگی و زناشویی است ببینید. و به خودتان فرصتی دهید تا با آزمایش روش های ارائه شده، دری تازه ببینید. شاید بتوانید یکبار دیگر زخم های زندگی خود را ترمیم کنید.