گوش دادن یعنی توانایی دریافت و درک صحیح پیام ها؛ این توانایی، کلید همه ارتباطات مؤثر است. چنانچه به مهارت گوش دادن مسلط نباشیم، به آسانی ممکن است پیام های ارسالی از سوی طرف مقابل را اشتباه برداشت کنیم. در چنین شرایطی، فرآیند ارتباط بی اثر شده و به سادگی موجب نا امیدی و رنجش گوینده می شود.
به عبارت دیگر، گوش دادن یعنی درک همزمان پیام های کلامی و غیرکلامی. پس فقط شنیدن کلمات گفته شده کفایت نمی کند، بلکه برای گوش دادن، به چیزی بیشتر از گوش ها احتیاج داریم. در مجموع، مهارت خوب گوش دادن بستگی به این دارد که چه مقدار از حرف های طرف مقابل را شنیده و به مفهوم شان آگاه هستیم.
گوش دادن اساسی ترین و قدرتمندترین شیوه برقراری ارتباط با دیگران است. تنها گوش دهیم و شاید مهم ترین چیزی که همواره به یکدیگر ارزانی می بخشیم همین توجهمان باشد.
سطوح مختلف گوش دادن
مسلماً سطوح مختلفی برای گوش دادن وجود دارد. همه گفتگوها نیازمند بالاترین سطح گوش دادن نیستند ولی خیلی از آنها از مهارت های گوش دادن و توجه بالا سود خواهند برد.
شنونده خوبی بودن، مهارتی نیست که در یک روز حاصل شود، نیاز به تلاش مستمر و علاقه صادقانه نسبت به دیگران دارد. اما مهارتی است که ارزش یادگیری را خواهد داشت .
سطح یک: شنونده فضای امنی ایجاد می کند تا مسائل مشکل، پیچیده یا احساسی در این فضا بیان شود.
سطح دو: شنونده تمام چیزهایی که باعث حواس پرتی می شود مانند تلفن و لپ تاپ را دور می کند، بر روی طرف مقابل تمرکز می کندو ارتباط چشمی مناسبی برقرار می نماید. این کار نه تنها بر اینکه شما چطور شنونده ای دیده می شوید تاثیر می گذارد بلکه فوراً بر گوینده، رفتار و احساس درونی او موثر است.
سطح سه : شنونده در جستجوی جوهر اصلی مطلبی است که گوینده بیان می کند. وی ایده ها را می گیرد، سوال می پرسد و برای اینکه مطمئن شود موضوع را به درستی درک کرده مسائل را بازگو می نماید.
سطح چهار: یک شنونده نشانه های غیر کلامی مانند حالات چهره، میزان عرق ریختن، سرعت تنفس، حرکات دست و بدن، طرز نشستن یا ایستادن و بی شمار نشانه های غیر کلامی نامحسوس دیگر را زیر نظر دارد. تخمین زده شده است که ٨٠ % یک رابطه و اطلاعاتی که ردو بدل می شود شامل همین سیگنال ها و نشانه های غیر کلامی است. شاید عجیب به نظر برسد ولی ما همانقدر که با گوش هایمان می شنویم همانقدر هم با چشمانمان می شنویم.
سطح پنجم : شنونده به طور فزاینده ای عواطف و احساسات طرف مقابل در مورد موضوع مورد بحث را درک، شناسایی و تصدیق می کند.شنونده خوب با این احساسات با شیوه ای حمایتی و بدون قضاوت برخورد می کند.
سطح ششم : شنونده سوالاتی را مطرح می کند که قصد و نیت طرف مقابل را تصریح کند و به وی کمک می کند موضوع را در یک زاویه جدید ببیند. این سوالات می تواند شامل ایده ها و تفکرات مفید و مرتبط با موضوع باشد. با این حال یک شنونده خوب هرگز مسئله خود را طوری مطرح نمیکند که تبدیل به موضوع اصلی بحث شود .
در واقع هر سطح بر روی سطح دیگر ساخته می شود. به این ترتیب که مثلا اگر شما به خاطر ارائه راه حل به جای گوش دادن، مورد انتقاد قرار گرفته اید، ممکن است به این معنی باشد که شما نیاز دارید به برخی از سطوح دیگر (نظیر برطرف کردن عوامل حواس پرتی یا همدردی) رجوع کنید تا بعد از آن پیشنهادات مورد نظر شما مورد پذیرش قرار گیرند.
اصول خوب گوش دادن
در زمان مناسب صحبت کنید: وقتی شخص دیگری در حال حرف زدن است به چیزی که می گوید گوش دهید، وسط حرفش نپرید، به جای او حرف نزنید و اجازه بدهید که خودش جملاتش را تمام کند.
خودتان را برای گوش دادن آماده کنید: آرام باشید و همه توجه تان را به گوینده اختصاص دهید. به عبارت دیگر، تمام چیزهای اضافه دیگر را از ذهنتان دور بریزید.
گوینده را راحت بگذارید : طوری رفتار کنید که گوینده برای صحبت کردن احساس راحتی کند. نیازها و علائق طرف مقابل تان را هم مدنظر قرار دهید. بد نیست گاهی سر بجنبانید یا از حرکات و کلماتی استفاده کنید که گوینده برای ادامه صحبت ترغیب شود. دیگر اینکه ارتباط چشمی فراموش نشود، اما حواستان باشد که خیره نشوید.
حواس گوینده را پرت نکنید: فقط و فقط به چیزی که گفته می شود توجه کنید. خط خطی کردن یا بازی کردن با کاغذهای جلوی دست ، از پنجره بیرون را دید زدن، وَر رفتن با ناخن های دست و کارهای این شکلی را کنار بگذارید. این رفتارها حواس طرف مقابل را پرت کرده و این حس را به او منتقل می کند که از حرف هایش خسته شده اید و به پیامی که سعی در انتقالش دارد بی اعتنا هستید.
همدلی کنید : بهتر است دیدگاه طرف مقابل را بفهمید و به قضایا از دید او نگاه کنید. دیدگاه هایی را که از قبل برای خودتان ساخته اید کنار بگذارید و با ذهنیت باز وارد مکالمه شوید تا بیشتر بتوانید با گوینده ابراز همدلی کنید.
صبور باشید : گاهی ممکن است طرف مقابل مکث کند، شاید هم یک مکث طولانی، اما مکث کردن همیشه به این معنی نیست که حرف گوینده تمام شده است. پس صبور باشید و اجازه دهید که طرف مقابل با زمان بندی خودش پیش برود.
به لحن گوینده گوش دهید : مردم در مواقع خاص از زیر و بَمی، لحن و حجم صدا برای رساندن مقصودشان کمک می گیرند و شما می توانید با توجه به این موارد به اهمیت مطلبی که عنوان می شود، پی ببرید.
به طرز فکر گوینده گوش دهید نه فقط کلماتش : باید از حرف های طرف مقابل یک تصویر کلی برداشت کنید، نه اطلاعات تکه تکه و پراکنده.
به نشانه های ارتباط غیرکلامی توجه کنید: به اشارات و حرکات بدن، حالات چهره و حرکات چشم ها دقت کنید. برای خوب گوش دادن تنها به گوش های خود اکتفا نکنید، بلکه از چشم ها نیز کمک بگیرید، یعنی حواستان به اطلاعات اضافه تری که به کمک ارتباط غیرکلامی منتقل می شوند، نیز باشد.
چگونه شنونده خوبی باشیم؟
منظور از شنونده بودن این نیست که فقط گوش مان صدای دیگران را بشنود، چون در این صورت اکثر افراد به صورت ذاتی توانایی شنیدن را دارند؛ درحالی که شنونده بودن چیزی فراتر از قدرت شنوایی است. شنونده بودن نوعی توجه و احترام به گوینده را همراه دارد. از این رو افرادی که شنونده خوبی هستند، بین دیگران از محبوب اند و در جمع دوستان و آشنایان در هر فضایی که باشند، عزیز هستند. در ادامه این مقاله سعی داریم با ارائه ۵ راهکار ساده و کاربردی نشان دهیم که چگونه می توانیم شنونده خوبی باشیم.
راهکار اول: هوش و حواس تان همین جا باشد
وقتی مخاطب فردی و طرف گفت و گوی او هستید، به ذهن تان اجازه چرخیدن در فضایی غیر از موقعیت کنونی تان را ندهید. حکایت این بیت مشهور از سعدی که می گوید: «هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای، من در میان جمع و دلم جای دیگر است» نباشید که برای دیگران اصلا خوشایند نیست. برای این کار لازم است همه مشکلات شخصی تان را در مدت زمان مکالمه فراموش کنید. پیام های تلفن همراه تان را چک نکنید. به شبکه های مجازی سرک نکشید. به کارهای ناتمامی که دارید فکر نکنید. به فیلمی که شب گذشته تماشا کرده اید یا محتوای آخرین کتابی که خوانده اید هم فکر نکنید.
راهکار دوم: پیشاپیش به جوابی که باید به گوینده بدهید، فکر نکنید.
یکی از بدیهی ترین واکنش های ما هنگام گفت وگو این است که به جای شنیدن حرف های او و به جای درک جملاتی که استفاده می کند، به این فکر می کنیم که وقتی حرفش را زد، چه جوابی بدهیم. در این صورت بخش زیادی از صحبت های گوینده را از دست می دهیم. بهتر است قبل از انجام هرکاری و قبل از آماده کردن جواب دندان شکن، حواس مان را به افکار و عقاید گوینده بدهیم. از آهنگ صدا و تکه کلام هایی که استفاده می کند لذت ببریم. حتی اگر با موضوعی که درباره آن صحبت می کند مخالف هستیم، جایز نیست که پیش از پایان حرف هایش به فکر حاضرجوابی باشیم.
راهکار سوم: مثل مجسمه بی حرکت نمانیم
درست است که می گوییم شنونده باید شش دانگ حواسش را به گوینده بدهد؛ اما این هرگز به معنای خنثی و بی حرکت ماندن نیست. شنونده خوب باید با استفاده از اشاره های غیرکلامی مثل تکان دادن سر به نشانه تأیید یا رد کلام گوینده، لبخند زدن یا بالا انداختن ابروها و تغییر حالت چشم ها، به گوینده نشان دهد که حرف هایش را می شنود. اشاره های غیرکلامی در واقع توجه و هوشیاری شنونده را نشان می دهند.
راهکار چهارم: تا صحبت های گوینده تمام نشده، حرف نزنیم
هیچ گوینده ای از اینکه کسی وسط حرف هایش بپرد، خوشش نمی آید. از ادب هم به دور است که وقتی کسی صحبت می کند، گفته هایش را ناتمام بگذاریم و حرف خودمان را بزنیم. بنابراین بهتر است وقتی احساس کردید حرف های گوینده فعلا تمام شده و مکث طولانی کرده است، بعد از چند ثانیه سرتان را تکان بدهید که یعنی حرف های گوینده را شنیده اید و سپس صحبت کنید. چنین مکالمه ای، حتی اگر گوینده و شنونده درباره موضوع موردنظر اتفاق نظر نداشته باشند هم لذت بخش و مثبت خواهد بود.
راهکار پنجم: اگر بخشی از حرف های گوینده را متوجه نشدید، برداشت شخصی نکنید!
وقتی گوینده درباره موضوعی مبهم و در پس پرده صحبت می کند، آنچه به ذهن تان می رسد بی چون وچرا قبول نکنید. بهتر است از او سوال کنید یا بخواهید بیشتر توضیح بدهد. صراحتا بگویید که متوجه نشدید. در این صورت هم از احتمال برداشت نادرست و پیامدهای بعد از آن در امان خواهید بود و هم اینکه به گوینده نشان می دهید همه هوش و حواس تان جمع صحبت های اوست.
البته دقت داشته باشید که سوال تان جنبه سرزنش کردن و یا نفی کلام گوینده را نداشته باشد. بسیار نرم و با استفاده از واژگان منعطف و به دور از انعکاس برداشت شخصی خودتان سوال کنید.