رِنه دِکارْت (به فرانسوی: René Descartes) (زادهٔ ۳۱ مارس ۱۵۹۶ در دکارت، اندره-لوار فرانسه – درگذشتهٔ ۱۱ فوریهٔ ۱۶۵۰ در استکهلم سوئد) ریاضی دان و فیلسوف فرانسوی معروف عصر روشنگری بود.
کودکی و نوجوانی رنه دکارت
رنه دکارت، فیلسوف، ریاضی دان و فیزیک دان بزرگ عصر رنسانس در روز ۳۱ مارس ۱۵۹۶ میلادی در روستایی از توابع شهرستان اندر-ا-لوار فرانسه زاده شد. مادرش در سیزده ماهگی وی درگذشت و پدرش قاضی و نماینده پارلمان در رن در ناحیه برتاین بود. دکارت در سال ۱۶۰۶ میلادی، هنگامی که پسر ده ساله ای بود، وارد مدرسهٔ لافلش شد. این مدرسه را فرقهٔ یسوعیان تأسیس کرده بودند و در آن علوم جدید را همراه با تعالیم مسیحیت تدریس می کردند. دکارت طی هشت سال تحصیل در این مدرسه، ادبیات، منطق، اخلاق، ریاضیات و مابعدالطبیعه را فرا گرفت. در سال ۱۶۱۱ میلادی، دکارت در یک جلسه سخنرانی تحت عنوان اکتشاف چند سیارهٔ سرگردان در اطراف مشتری، از اکتشافات گالیله اطلاع حاصل کرد. این سخنرانی در روح او تأثیر فراوان گذاشت. دکارت در سال 1614 لافلش را ترک کرد و در 1615 به دانشگاه پواتیه رفت تا حقوق بخواند. در سال 1618، تصمیم گرفت به جهانگردی بپردازد و آن گونه دانشی را که برای زندگی سودمند باشد فراگیرد. به همین منظور، مدتی به عنوان سرباز بدون مزد به خدمت ارتش هلند درآمد، چرا که فرماندهی آن را شاهزاده ای به نام موریس بر عهده داشت که در فنون جنگ و نیز فلسفه و علوم مهارتی به سزا داشت و بسیاری از اشراف فرانسه دوست داشتند تحت فرمان او فنون رزمی را فرابگیرند. دکارت در مدتی که در قشون ارتش هلند بود به علم موردعلاقهٔ خود، یعنی ریاضیات می پرداخت. وقتی که ارتش در بردا استقرار داشت، در 10 نوامبر 1618 با ایساک بکمان ملاقات کرد. تا ژانویه 1619 مشترکا روی برنامه ای در زمینه اجسام در حال سقوط و ایستاب شناسی کار کردند.در ژانویه 1619 دستنویس کومپندیوم موسیکای را به بکمان تقدیم کرد. در مارس سال ۱۶۱۹ میلادی از هلند به دانمارک و آلمان رفت و به خدمت سرداری به نام ماکسیمیلیان درآمد؛ اما زمستان فرا رسید و در دهکده نویبورگ در حوالی رود دانوب، بی دغدغه خاطر و با فراغت تمام به تحقیق در ریاضیات پرداخت و براهین تازه ای کشف کرد که بسیار مهم و بدیع بود و در پیشرفت ریاضیات تأثیر به سزایی گذاشت. پس از مدتی، دکارت به فکر یکی ساختن همه علوم افتاد. در شب دهم نوامبر ۱۶۱۹ وی سه رؤیای امیدبخش دید و آن ها را چنین تعبیر کرد که «روح حقیقت او را برگزیده و از او خواسته تا همه دانش ها را به صورت علم واحدی درآورد». این رؤیاها به قدری او را مشعوف ساخت که نذر کرد تا مقبرهٔ حضرت مریم را در ایتالیا زیارت نماید. وی چهار سال بعد به نذر خود وفا کرد. در اثنای سال 1620، دکارت کار نوشتن قواعد بازی برای هدایت ذهن را جدی تر دنبال کرد. در 1621 دکارت جنگ را رها کرد و پس از سفری به ایتالیا در سال 1625 در پاریس مسکن گزید.؛ اما زندگی در آنجا را که مزاحم فراغت خاطر خود می دید، نپسندید و در سال ۱۶۲۸ میلادی بار دیگر به هلند بازگشت و در آن دیار تا سال ۱۶۴۹ میلادی مجرد ماند و تنها و دور از هرگونه غوغای سیاسی و اجتماعی، تمام اوقات خود را صرف پژوهش های علمی و فلسفی نمود. تحقیقات وی بیشتر تجربه و تفکر شخصی بود و کمتر از کتاب استفاده می کرد. دکارت هرگز ازدواج نکرد، اما یک دختر نامشروع داشت که در 5 سالگی مرد. دکارت گفته است که مرگ این دختر "بزرگترین غصه همه عمرش بوده است." در سپتامبر ۱۶۴۹ به دعوت کریستین- ملکه سوئد- برای تعلیم فلسفه به دربار وی در استکهلم رفت؛ اما زمستان سرد کشور اسکاندیناوی از یک سو و ضرورت سحرخیزی در ساعت پنج بامداد برای تعلیم ملکه از سوی دیگر، دکارت را که به این نوع آب وهوا و سحرخیزی عادت نداشت، به بیماری ذات الریه مبتلا ساخت و در پنجاه و سه سالگی از پا درآورد. دکارت از دانشمندان و فیلسوفان بزرگ تاریخ به حساب می آید. او قانون شکست نور را در علم فیزیک کشف کرد و هندسهٔ تحلیلی را در ریاضیات و هندسه بنا نهاد. با نوشتن «گفتار در روش» آوازه دکارت بلند گردید. پس از آن «اصول فلسفه» و «تأملات در فلسفه اولی» را نوشت. انتشار این آثار موجب شد که گروهی از اهل ذوق به او ارادت بورزند. و گروهی دیگر به تکفیر او بپردازند. با آن که درک مسائل فلسفی دکارت دشوار است از آن جا که با کمال روشنی مطالبش را بیان می کرد موجب شد که افراد بیشتری با خواندن آثار او شیفته ی علم گردند.
زندگی حرفه ای رنه دکارت
دکارت همیشه به دنبال این بود که به طور مستقل فکر کند، هرگز به کتاب هایی که می خواند تکیه نمی کرد. این دیدگاه، استقلال فکری او را افزایش داد. اولین اثر وی “قوانین جهت گیری ذهن” (Regulae ad direvtionem ingenii) بود. این کتاب برخی از اصول دکارت را برای فلسفه و علوم بیان کرد. به طور خاص، اهمیت تکیه بر عقل و استفاده از قوای ذهنی برای اثبات روش شناختی حقیقت را بیان نمود. قوانین جهت گیری ذهن، در سال 1629 به اتمام رسید؛ اما تا سال 1701 منتشر نشد. در سال 1634 “جهان” را نوشت که در آن چندین نظریه را پشتیبانی می کرد، از جمله ایده نیکولاس کوپرنیک (1473-1543) که می گویید: زمین مرکز جهان نیست بلکه به دور خورشید می چرخد. در همان سال او رساله مختصری درباره انسان نوشت که در آن سعی شد فیزیولوژی انسان (شاخه ای از زیست شناسی که با اندام ها، بافت ها و سلول ها سروکار دارد) توضیح داده شود. در سال 1637 رنه دکارت کتاب “گفتار در روش” را به پایان رساند، که از شرح شخصی تحصیلات خود به عنوان نمونه ای از نیاز به روش مطالعه جدید استفاده می کند. دکارت همچنین چهار قانون را برای کاهش هر مشکلی به اصول اولیه و سپس ایجاد راه حل ارائه می دهد. در سال 1641 و 1642 ” تأملات در فلسفهٔ اولی” همراه با شش مجموعه اعتراض از سوی دیگر متفکران مشهور ظاهر شد. تأملات یکی از مهمترین کتاب های معروف در تاریخ فلسفه است. در حالی که آثار قبلی دکارت به توضیح روش تفکر می پرداخت، این اثر آن روش را برای مشکلات فلسفه، از جمله متقاعد کردن شک کنندگان، وجود روح انسان، ماهیت خدا و اساس حقیقت به کار می برد. بقیه دوران حرفه ای دکارت صرف دفاع از مواضع او شد. در سال 1644 این اندیشمند “اصول فلسفه” را منتشر کرد که استدلال مدیتیشن های قبلی را تجزیه و گسترش می داد. در سال 1649 دکارت دعوت ملکه کریستینا سوئد (1626-1689) را پذیرفت تا معلم او شود. در این مدت “انفعالات نفسانی” را به رشته تحریر درآورد که در واقع مربوط به بحث ها و نامه نگاری های او با شاهزاده الیزابت بوهمیایی در خصوص “انفعالات” یا “احساسات” انسانی بود.
کتاب جهان و گفتار در روش رنه دکارت
در سال 1633 ، درست هنگام انتشار کتاب جهان (1664)، دکارت دریافت که گالیلئو گالیله، ستاره شناس ایتالیایی (1642-1564) در رم به دلیل انتشار این دیدگاه که زمین به دور خورشید می چرخد محکوم شده است. از آنجا که این دیدگاه کوپرنیکی در کیهان شناسی و فیزیک او مرکزیت داشت، دکارت انتشار کتاب جهان متوقف رد کرد به این امید که در نهایت کلیسا محکومیت خود را پس بگیرد. اگرچه دکارت از کلیسا می ترسید اما او همچنین امیدوار بود که فیزیک او روزی جایگزین فیزیک ارسطو در آموزه های کلیسا شود و در مدارس کاتولیک تدریس شود. کتاب گفتار در روش دکارت (1637) یکی از اولین آثار مهم فلسفی مدرن است که به زبان لاتین نوشته نشده است. دکارت گفت که او به زبان فرانسه می نویسد تا همه کسانی که دارای ذهن خوبی هستند از جمله زنان، بتوانند آثار او را بخوانند و یاد بگیرند که خودشان فکر کنند. او معتقد بود که همه می توانند با نور طبیعی عقل، حقیقت را از دروغ تشخیص دهند. او در سه مقاله همراه با کتاب گفتار در روش، روش های خود را برای استفاده از عقل در جستجوی حقیقت در علوم نشان داد:
- در دیوپتریکس (شاخه ای از علم اپتیک) قانون شکست را استخراج کرد.
- در هواشناسی رنگین کمان را توضیح داد.
- و در هندسه به ارائه هندسه تحلیلی خود پرداخت.
او همچنین سیستم اختراع شده توسط فرانسوا وینت را برای نشان دادن مقادیر عددی شناخته شده با a, b و … مجهولات با x ، y ، z ،… و مربع، مکعب و سایر اعداد توانی با حروف اضافی عددی مانند x2x2 یا x3x3 و غیره که محاسبات جبری را بسیار ساده تر از قبل کرده بود، تکمیل کرد. در کتاب گفتار در روش او همچنین تعدادی اصول اخلاقی موقت که بعداً به صورت نهایی ارائه شد، برای استفاده در حین جستجوی حقیقت ارائه کرد که عبارت از موارد زیر هستند:
- از آداب و رسوم و قوانین محلی اطاعت کنید.
- بر اساس بهترین شواهد تصمیم بگیرید و سپس محکم به آن ها پایبند باشید.
- خواسته ها را بیشتر از جهان تغییر دهید و
- همیشه به دنبال حقیقت باشید.
این موارد محافظه کاری، قاطعیت، رواقی گرایی و فداکاری دکارت را نشان می دهد. گفتار در روش و دیگر آثار او تصور دکارت از دانش را مانند درختی در ارتباط متقابل با خود و در زمینه ای که به اشکال بالاتر دانش توسط روش های پایین تر یا اساسی تر ارائه شده است، نشان می دهد. بنابراین از نظر دکارت، متافیزیک ریشه های درخت، فیزیک با تنه و پزشکی، مکانیک و اخلاق با شاخه های درخت مطابقت دارند.
کتاب مدیتیشن رنه دکارت
در سال 1641 دکارت، مدیتیشن در فلسفه ابتدایی را منتشر کرد که در آن وجود خدا و جاودانگی روح اثبات شده است. این اثر که به زبان لاتین نوشته شده و به اساتید یسوعی در سوربن پاریس اختصاص داده شده است، شامل پاسخ های انتقادی به چندین اندیشمند برجسته است که توسط مرسن از فیلسوف و متکلم یانسنیست آنتوان آرناولد (1694-1612)، توماس هابز فیلسوف انگلیسی (1679-1588) و پیر گاسسندی (1655-1592) و همچنین پاسخ های دکارت جمع آوری شده است. ویرایش دوم که در سال 1642 منتشر شد شامل پاسخی از پیر بوردین، کشیش یسوعی (1653-1595) است که دکارت او را احمق می دانست. این اعتراضات و پاسخ ها نقطه عطفی برای بحث مشارکتی در فلسفه و علم در زمانی است که تعصب حاکم بود. مشخصه مدیتیشن، استفاده دکارت از شک و تردید روشمند است. روشی سیستماتیک برای رد همه نوع باورهایی که تا کنون در آن ها فریب خورده یا ممکن است فریب خورده باشد. استدلال های او، از شک و تردید فیلسوف یونانی سکستوس امپیریکوس (فیلسوف قرن سوم میلادی) نشأت می گیرد که در آثار میشل دو مونتین (1592-1533) و پیر شارون الهیاتدان کاتولیک (1603-1541) منعکس شده است. بنابراین دانش ظاهری دکارت بر اساس اقتدار کنار گذاشته می شود، زیرا حتی متخصصان نیز گاهی اوقات در اشتباه هستند. اعتقادات وی از تجربه حسی غیرقابل اعتماد اعلام می شود، زیرا چنین تجربه ای گاهی گمراه کننده است، مانند زمانی که یک جسم مربعی از دور دایره به نظر می رسد. او معتقد بود حتی باورهای او در مورد اشیاء در مجاورتش نیز ممکن است اشتباه باشد، زیرا همان طور که او خاطر نشان می کند، ما اغلب در مورد اجسامی که وجود ندارند خواب می بینیم و راهی ندارد که به طور قطعی بدانیم که خواب می بینیم یا بیدار هستیم. سرانجام او بیان می کند که دانش ظاهری ما از حقایق ساده و استدلال های کلی که به تجربه حسی بستگی ندارد مانند 2+3=52+3=5 یا این که یک مربع چهار ضلع دارد نیز غیرقابل اعتماد است، زیرا خدا می تواند ما را در شرایطی ایجاد کند که برای مثال هر بار که چیزی را می شماریم مرتکب اشتباه شویم. دکارت به عنوان راهی برای جمع بندی شک و تردید جهانی که در آن فرو رفته است، فرض می کند که یک نابغه شیطانی با حداکثر قدرت و حیله گری تمام نیروهای خود را به کار گرفته است تا او را فریب دهد. اگرچه در این مرحله ظاهراً اعتقادی وجود ندارد که او نمی تواند در مورد آن شک و تردید ایجاد کند، اما دکارت در شهود یقین می یابد که وقتی فکر می کند حتی اگر فریب بخورد باید وجود داشته باشد. در کتاب گفتار در روش، دکارت این شهود را در عبارت من فکر می کنم، بنابراین هستم، بیان می کند. اما از آنجا که لفظ بنابراین نشان می دهد که شهود یک استدلال است، در کتاب مدیتیشن او فقط می گوید من فکر می کنم، من هستم. لفظ یا اصطلاح cogito یک حقیقت منطقی بدیهی است که همچنین به طور شهودی از وجود یک چیز خاص یعنی خود شخص آگاهی قطعی می دهد. با این وجود پذیرفتن وجود کسی که فکر می کند به عنوان یقین توجیه می شود.
آثار رنه دکارت
- جمع موسیقی (1618)، رساله ای درباره نظریه موسیقی و زیبایی شناسی موسیقی.
- قوانین جهت گیری ذهن (1626- 1628)
- گفتار در روش درست راه بردن عقل و جستجوی حقیقت در علوم (1630-1631)
- جهان (1630- 1633)
- گفتار در مورد روش (1637)
- هندسه (1637)، عمده کار دکارت در ریاضیات.
- تأملات در فلسفهٔ اولی (1641)
- اصول فلسفه (1644)
- Notae in programma (1647)
- شرح بدن انسان (1648)
- شور و شوق روح (1649)
- مکاتبات (سه جلد: 1657 ، 1659 ، 1667)
- و … .